بی‌نظمی و طغیان به سود چه کسی است؟
معادل روسی آشوب و ناآرامی، کلمه bezporyadki است که ترجمه تحت‌الفظی آن می‌شود «بی‌نظمی». همان‌طور‌که کلمه myatezh که به معنی شورش است، معنایی عمیقا منفی در خود دارد. بسیاری از روس‌ها شاهد پایان ناکام اعتراض‌ها و شورش‌ها در کشورشان بوده‌اند، حتی اگر گاه توانسته باشند از این طریق به اهداف خود دست یابند. از دیدگاه کرملین، هم انقلاب بلشویک سال 1917 و هم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 از منظر داخلی و ژئوپلیتیک فاجعه بوده‌اند؛ ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، بارها این را گفته است. علاوه بر این، این اندیشه در روسیه وجود دارد که اولا بعید است اعتراض، نتایج خوبی داشته باشد؛ دوم اینکه بعید است احساسات واقعی و درست پشت آن باشد. در چنین دیدگاه غالب و بدبینانه‌ای، اعتراض محصول توطئه‌هایی شوم با هدف خارج‌کردن قدرت از دست دولت است.
شبکه یک تلویزیون روسیه را به‌عنوان یکی از دو شبکه اصلی دولتی این کشور در نظر بگیرید. جریان اصلی اندیشه در این شبکه را می‌توان در خلال گفت‌وگو با مقامات و سیاست‌گذاران روسی دریافت. سخنان صاحب‌نظران روسی در این شبکه به‌خوبی نشان می‌دهد که برداشت آنها از اعتراض‌های روسیه همان است که باید از سوی مسکو باشد. این شبکه تلویزیونی، هم اعتراض‌های اخیر آمریکا و هم واکنش دولت و پلیس به آن را محصول محاسبات ناآگاهانه بخشی از احزاب سیاسی این کشور می‌داند. 
برخی معتقدند دموکرات‌ها و دست‌های پنهان آنها به‌دنبال تضعیف دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا هستند. برخی دیگر انگشت اتهام خود را به‌سوی ترامپ و دولتش می‌گیرند که از هیچ تلاشی برای ماندن در قدرت فروگذار نکرده است. برنامه‌های گفت‌وگومحور این شبکه تمام انگیزه‌های پشت اعتراض‌های آمریکا را بررسی کرده‌اند غیر از یک مورد: غلیان احساسات واقعی مردم در برابر بی‌عدالتی.
در روزهای آغازین اعتراض‌های آمریکا، بحث‌ها در برنامه «زمان خواهد گفت» با محوریت مسئله‌‌ای انجام می‌شد که صاحب‌نظران روسی از آن به‌عنوان «فناوری‌های سیاسی» به معنی فریب‌کاری و فتنه مخفیانه یاد می‌کنند. در گفت‌وگوهای آن روزهای این برنامه ناآرامی‌های آمریکا، جنگی نژادی بود که مشکلات عمیق اجتماعی این کشور را نشان می‌دهد؛ اما سؤال اصلی این بود کدام حزب سیاسی در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری بیشتر از این اعتراض‌ها سود می‌برد.
هریک از صاحب‌نظران و مفسران روسی برای پاسخ به این سؤال تئوری‌ای داشتند. مجری برنامه «زمان خواهد گفت» در آن زمان با واکنش شهردار مینیاپولیس که زانو زده و در مقابل معترضان گریه کرده بود، این‌چنین همدردی کرد که «اگر من روزنامه‌نگار بدبینی بودم، قطعا می‌گفتم او در مقابل دوربین‌ها دست به چنین کاری زده است، اما من چنین روزنامه‌نگاری نیستم و معتقدم او واقعا از حوادث پیش‌آمده اندوهگین است». 
در آن طرف ویاچسلاو نیکونوف، نماینده دومای روسیه، در برنامه «بازی بزرگ»، این واکنش شهردار مینیاپولیس را «نمایشی ریاکارانه» توصیف کرد. این سؤال که اعتراض‌ها در آمریکا به نفع چه کسانی است و چه کسانی دارند به آن دامن می‌زنند، با ادامه ناآرامی‌ها در این کشور جدی‌تر شد. مجری برنامه بازی بزرگ، برنامه ششم ژوئن خود را با این سؤال آغاز کرد: «چه کسی از این اعتراض‌ها برای پیشبرد اهدافش استفاده می‌کند؟». در برنامه پنجم ژوئن «زمان خواهد گفت» هم ولادیسلاو شوریگین، تحلیلگر نظامی، این‌چنین گفت که به نظرش «کسانی که به این اعتراض‌ها دامن می‌زنند، نیروهایی علیه ترامپ هستند». 
این گفت‌وگوها به مناظره‌هایی تکنیکی درباره ابعاد اعتراض‌های آمریکا محدود شد و اینکه مشارکت‌کنندگان در آن تا چه زمانی گوش به فرمان برنامه‌ریزان آن خواهند بود؛ درحالی‌که این‌چنین فرض می‌شد که برنامه‌ریزان این اعتراض‌ها هرگز شناسایی نخواهند شد. در نهایت الکساندرخینیشتین، یکی از صاحب‌نظران ناسیونالیست برجسته و معاون کمیته امنیت دوما، به‌سادگی اعتراف کرد که «من به اعتراض واقعی اعتقادی ندارم». خینیشتین در بخشی از صحبت‌هایش این سؤال را مطرح کرد که «نیروهای اجرای قانون کجا هستند؟». در شبکه تلویزیونی دولتی روسیه، بحث درباره واکنش پلیس به اعتراض‌های آمریکا از توصیف این نیروها به‌عنوان عواملی برای کنترل ناآرامی‌ها در روزهای اول به گروهی برای ایجاد رعب و وحشت تغییر کرد، چراکه با گذشت چندین روز از این اعتراض‌ها دیگر این‌چنین انگاشته می‌شد که دولت آمریکا دارد کنترل اوضاع را از دست می‌دهد. 
یکم ژوئن در برنامه «زمان خواهد گفت»، روزنامه‌نگاری روی خط آمد که در جریان پوشش رسانه‌‌ای اعتراض‌های آمریکا هدف گاز اشک‌آور قرار گرفته بود. این گزارشگر تلاش بسیاری کرد که بی‌طرف بماند، درحالی‌که اصرار می‌کرد «تمام پلیس‌ها این‌طور رفتار نمی‌کنند» و کلا با صحبت‌های مجری برنامه درباره رفتار خشونت‌آمیز پلیس، مخالفت می‌کرد. برنامه‌های گفت‌وگومحور تلویزیون روسیه قاطعانه و یکپارچه خشونت‌های پلیس در آمریکا را محکوم نکرده‌اند. در قسمتی از هر دو برنامه‌‌ای که نام برده شد، مناظره‌های داغی درباره ضروری‌بودن واکنش به جورج فلوید و معترضان به مرگ او انجام شد.
محکوم‌کردن خشونت پلیس به نظر می‌رسد باید کار آسانی برای صاحب‌نظران روسی باشد. به‌هر‌حال فرهنگ سیاسی روسیه مدت‌هاست بر طبل دورویی آمریکا در حوزه حقوق بشر می‌کوبد، اما با وجود اینکه برخی از مفسران از این کارت استفاده کرده‌اند، چنین رویکردی در پوشش رسانه‌‌ای روس‌ها از تحولات آمریکا برجسته نبوده و نشده است. دلیل این کار هم احتمالا بیش از آنکه به رویکردها درباره آمریکا ارتباط داشته باشد، به نقش پلیس در روسیه برمی‌گردد. از منظر دولت روسیه، کار پلیس محافظت از حقوق بشر نیست، بلکه جلوگیری از بی‌نظمی وظیفه اصلی آن است. رسانه‌ها و مقامات روسی به نظر می‌رسد آن‌طور‌که از ناشی‌گری پلیس آمریکا وحشت‌زده شده‌اند، از خشونت این نیروها نترسیده‌اند. به بیان دیگر مسئله این نیست که پلیس خشن رفتار کرده، بلکه این است که خشونت آنها اعتراض‌ها و بی‌نظمی را تشدید کرده است.
بی‌ثباتی مسری است
وقایع اخیر در آمریکا وحشت نزدیکان کرملین را برانگیخته است. این ترس‌ها ناشی از برداشت‌های بدبینانه درباره دولت‌سازی است؛ اینکه تنها راه حفظ نظم این است که باید به هر نحوی شده قدرت را در دست داشت؛ اینکه همواره نیروهایی هستند که به‌دنبال خارج‌کردن قدرت از دست کسانی‌اند که اکنون آن را در تسلط دارند و اینکه مهم‌ترین کار محاسبه نقشه‌های گروه‌های پشت پرده ناآرامی‌هاست تا مانع موفقیت آنها شد. حتی اگر ابرقدرتی مانند آمریکا دچار بی‌نظمی شده باشد، باز صاحب‌نظران روسی هستند که دراین‌باره نگران‌اند.
الکسی پوشکین، از سناتورهای برجسته روسی، گفته است که مسکو از شرایط پیش‌آمده راضی نیست، چراکه ثبات را ترجیح می‌دهد. او گفته است که «بی‌ثباتی مسری است». بااین‌حال چندان به نظر نمی‌رسد که مقامات کرملین نسبت به سرایت این ناآرامی‌ها به کشورشان نگران باشند، بلکه آنها این‌چنین در نظر می‌گیرند که سروکارداشتن با آمریکای بی‌ثبات به‌مراتب دشوارتر خواهد بود. یکی از قانون‌گذاران روسی گفته است «مسکو هنوز به این نتیجه نرسیده که پیروی کدام‌یک از نامزدهای ریاست‌جمهوری، جو بایدن یا ترامپ، به نفع آن است و ناآرامی قطعا به نتیجه‌گیری ما کمکی نخواهد کرد. ما نمی‌خواهیم با دولتی بی‌ثبات و غیرقابل پیش‌بینی سروکله بزنیم».