صاحب مجله وزين نوسان از من خواست انتظارم را به عنوان يكي از فعالان اقتصادي بخش خصوصي از دو وزير محترم دارایی و صنعت و معدن بنويسم. پذيرفتم نه چون اميدي هست به اثرش؛ بلكه چون «الغَريقُ يَتَشَبَّثُ بِكُلِّ حَشِيشٍ».
كسب و كاري به عظمت دولت با منابع عظيم مادي و معنوي و هزاران قانون و اختيارات و البته مأموريتي به قداست و محبوبيت توسعه و آباداني وطنم و ام القري و بيشه شيران و حساسيت هاي ژئوپولتيك و بسیار حرف های پر طمطراق ديگر و البته خروار خروار دلار بادآورده فروش نفت خام، چيزي نيست كه با اين حرف و حديث ها محدود بشود. امروز با حداقل سواد و تعقل مي توان فهميد كه «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخيز».
توسعه به ما نزديك است و ما به توسعه نزديك تر و اين حافظ است كه مي خواهد با حفظ خود و دولت پنج ميليوني و هيبتش و قدرتش و آمالش حجاب شود بين عاشق و معشوق. اين اقتصاد هيچ راهي جز حداكثر كردن كارايي ندارد و كارايي حداكثري هيچ راهي جز شفافيت حداكثري ندارد. شفافيت درد دارد، فرياد دارد، قهر دارد، آبروریزي دارد و البته نور مي خواهد و روشنايي. هم دين و آئين مورد قبول اكثريت جامعه و هم قوانين موضوعه و هم اخلاق و عرفان و معرفت ايراني نور شفافيت است. مي ماند برخواستن حجاب هاي حافظانه. اگر اين دو وزير در حوزه اقتصاد توان و جرأت و البته عزم شفافيت دارند كه دارند بايد از خود شروع كنند و باور كنند دولتي كه پنج ميليون بدنه انساني دارد، مالكيت بيش از هشتاد درصد اقتصاد را دارد و در همه عرصه هاي اقتصاد هم مجريست، هم ناظر، هم شاكي و هم متشاكي نمي توانند رهبر خوبي براي توسعه كه هيچ، براي حل مشكلات معمول اقتصاد نيز باشند. قانوني به اعتبار و قدرت خصوصي سازي بيش از سي سال است با روش هاي كودكانه مالكيت را از دولت قابل نظارت به دولت بدون نظارت مي سپارد و سياه چاله ناكارآمدي اقتصادي را روز به روز عميق تر مي كند. دولت تا به مقام وارستگي نرسد و دو دستي به اختيارات و بودجه و بزرگ شدن بچسبد، هيچ اتفاق مباركي از جنس واقعيت اقتصاد نه از جنس مجازي سياسي رخ نمي دهد. تا اقتصاد، در خدمت سياست اين گروه و آن گروه است هر روز از واقعيت، فطرت و طبيعت خود دور و دورتر مي شود. اقتصاد امروز گاو نر مي خواهد و مرد كهن كه داستان تخريب خلاق را آغاز كنند و دست از نقش ايوان بشويند و پاي بست ها را بفهمند. گاو نر داشته ايم ولي بي مرد كهن تخريبش كور بود و نه خلاق، مرد كهن هم داشته ايم كه بدون گاو نر باري به مقصدي نرسيد.
امروز براي اقتصاد ايران روز انتخاب نيست از بين راه هاي بد و خوب و خوب تر امروز ما فقط يك راه داريم و آن راه برخواستن دولت از میانه اقتصاد است. شفاف، صريح و عالمانه.
بودن يا نبودن مسئله اين است.