آیا کسی می‌تواند روشنگری جان لاک برای گشودن گره‌های ذهنی آدمی برای سازگاری یا آدام اسمیت برای شناساندن دانش اقتصاد و ده‌ها اندیشمند دیگر را انکار کند؟ تجربه نشان می‌دهد آن گروه از جامعه‌ها که باشندگان آن بیشتر با هم سخن می‌گویند و نخبگان آنها بیشتر می‌نویسند و پیام‌های ذهنی و دانش خود را به جامعه انتقال می‌دهند با شتاب بیشتری به سازگاری می‌رسند.
در ایران شوربختانه نخبگان به دلایل گوناگون از سخن گفتن در روز روشن با شهروندان، با یکدیگر و با نهادهای قدرت دوری می‌کنند و این آیین را نمی‌شناسند. در سال‌های تازه‌سپری‌شده اما برخی استثناها در میان نخبگان به ویژه بازرگانان و صنعتگران و نیز اقتصاددانان پدیدار شده و با نوشتن و سخن گفتن نشان داده‌اند گلوگاه‌های کسب‌وکار در بخش کلان و در بنگاه‌داری را در دستور کار داشتند. محسن جلال‌پور رییس سابق اتاق بازرگانی ایران و از بازرگانان سرشناس کرمان و ایران در میان همتایان خویش در این مسیر گام‌های بلندی برداشته و در رسانه‌های همفکر و نیز در شبکه‌های اجتماعی دردهای اقتصاد ایران را به خوبی واکاوی کرده و راه‌هایی برای عبور از دشواری‌ها ارائه می‌کرد. تا جایی که خبر دارم نوشته‌های آقای جلال‌پور از یک پشتوانه نظری روشن و نیز براساس انباشت تجربه خوانندگان قابل اعتنایی داشت و بازتاب مناسبی در رسانه‌ها و نیز در کانون‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری داشت.
پویا ناظران اقتصاددان خوش‌اندیش و باشهامت و جوان ایرانی نیز در این دو سه سال تازه‌سپری‌شده با طرح بحث‌های جدی و برپایه جریان عمومی دانش اقتصاد برخی از مهم‌ترین گره‌های کور در سطح کلان و نیز رمزگشایی از بازار‌های مهم مثل بازار ارز، بازار سهام و سیاست‌های ارزی و پولی را با زبان کارآمد به شکل‌های گوناگون ارائه می‌کرد و نوشته‌ها و سخنانش بازتاب قابل اعتنایی در میان علاقه‌مندان به اقتصاد سیاسی و نیز فعالان اقتصادی داشت.
در هفته‌های تازه‌سپری‌شده و در وضعیتی که اقتصاد ایران نیازمند طرح و بحث مسائل مهم است و هر نوشته و سخنی که بر پایه دانش و تجربه و دلسوزی برای کشور و میهن منتشر شود روزنه‌ای برای تاباندن نور به تاریکی‌های کسب‌وکار است مدام چشم می‌گردانم و گوش‌هایم را تیز می‌کنم شاید نوشته و سخنی از آقای جلال‌پور و ناظران و ده‌ها نفر از همتایان آنها در میان اقتصاددانان جوان و بازرگانان و فعالان صنعت و اقتصاد ببینم یا بشنوم اما کامیابی نداشته‌ام. چرا؟ دلیل ننوشتن و حرف نزدن آنها شاید دلسردی از این باشد که با نوشتن و گفتن کاری از پیش نمی‌رود و بهتر است خاموش باشند. خدا کند داستان فقط همین باشد و این روشنگران و سایر دانش‌داران و تجربه‌داران این روزها که میهن ارجمندمان نیاز به روشنگری دارد به میدان بیایند و جا خالی نکنند