دستکم از دوره صفویه، رودخانه زاینده رود یکی از تفرجگاه‌های زیبای مردمان شهر اصفهان بوده است. رودخانه ای طبیعی که برای میلیون‌ها سال در شهر اصفهان جاری بود و عامل شکل‌گیری تمدن این شهر بوده است. اما متاسفانه خشک شدن این رودخانه در دو دهه گذشته، تاثیر فراوانی بر زندگی و اقتصاد مردم اصفهان گذاشته است. در طول این سال‌ها کارشناسان و صاحب‌نظران به عوامل گوناگونی از جمله احداث سد زاینده‌رود، برداشت آب در بالادست برای آبیاری باغ‌ها و خنک کردن صنایع آورده‌اند. با این وجود یک عامل شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته است و آن هم تخریب بیشه‌زار اطراف زاینده‌رود و عریض کردن بستر این رود در دهه 70 است. عاملی که سبب افزایش حجم مورد نیاز آب زاینده‌رود شد.

عنصر تفاخر

محمد سالاری، جامعه‌شناس و اقتصاددان شهری معتقد است که زاینده‌رود به عنوان رود زاینده که آب، هوا و عناصر زیستی را درون اکوسیستم خود مدام به چرخش در می‌آورْد، دیگر زاینده نیست. زیرا مقدار آبی را که باید در مسیر حرکتش به سفره‌های زیرزمینی نفوذ دهد، در آنجا بازیافت و مجدد به بستر رود منتقل کند. با آبیاری در باغ‌های بالادست، مصرف در خنک‌کننده صنایع و انتقال آن به سایر شهرها، از مسیر جریان خارج شده‌است.

او ادامه می‌دهد: از سوی دیگر، پیش از دهه 70 مسیر گذر آب در بستر زاینده‌رود در درون شهر اصفهان بسیار باریک و اطراف آن بیشه‌زار بود و تنها در مواقع سیلاب، کل بستر و اطراف آن پر از آب می‌‎شد. همواره بخشی از آب زاینده‌رود در درون مادی‌های اطراف جاری بود که به دلیل بستر خاکی و نفوذپذیری آن، سفره‌های زیرزمینی را تغذیه می‌کرد و در نهایت به بستر رود بازمی‌گشت. اما در ابتدای دهه 70 با نگاه زیبایی‌شناختی و تفاخر برای شهر اصفهان، بخش‌هایی از بستر این رود را که از درون شهر اصفهان گذر می‌کرد را عریض کرده و برای این‌که آب جاری در آن جلوه و نمای بهتری پیدا کند خاک بستر رودخانه را ایزوله و قسمت‌هایی از آن را سنگ‌چین و رس‌ریزی کردند که این مسئله موجب کاهش نفوذپذیری و افزایش تبخیر آب رودخانه شد.

سالاری در ادامه با تأکید بر آن که خاک کشاورزی یکی از منابع کمیاب اقتصادی است، به تشکیل خاک دشت اصفهان در دو دوره دوم و چهارم زمین‌شناسی اشاره می‌کند و می‌گوید: بخش عمده خاک دشت اصفهان در دوره دوم زمین‌شناسی تشکیل شده‌است که خاک فرسوده و فاقد عنصرهای زیستی است و برای کشاورزی مناسب نیست، نفوذپذیری چندانی هم ندارد. جلگه زاینده‌رود فاقد خاک‌های دوران سوم زمین‌شناسی است. بنابراین خاک کشاورزی این جلگه منحصر است به خاک دوران چهارم که گستره چندانی ندارد و با توجه به عمر کوتاه این دوران، تنها لبه نازکی از زاینده‌رود از این خاک تشکیل شده است. این خاک بافت اسفنجی دارد و تمام فراینده واگشتی آب، یعنی نفوذ آب به سفره‌های زیرزمینی، بازیافت و بازگشت مجدد آن به بستر رود در این بخش انجام می‌شود. از این رو مردم اصفهان با وقوف به این محدودیت که بر پایه حکمت محلی و تجربه دیرینه‌شان شکل گرفته بود، تا پیش از دوره صفوی در این بخش سکونت نداشتند تنها به کشاورزی اختصاص داده‌بودند. اما دولت صفوی بدون در نظر گرفتن حکمت محلی، شهر اصفهان را به درون این جلگه ‌کشاند و کاخ‌ها و شهر صفوی را در آن بنا کرد. در دوره ما نیز این ساخت‌وسازها و دستکاری‌ها به اوج خود رسید و موجب ‌شد که زاینده‌رود زایندگی خود را از دست بدهد. زایندگی زاینده‌رود ذاتی و همیشگی نیست، انسان‌ها ثابت کردند که می‌توانند این ویژگی را از او بستانند و سترونش کنند.

گسترش غیرواقعی بستر رودخانه

دکتر همایون صادقی مشاور معاون امور عمرانی استاندار پیشین اصفهان، دو عامل را علت علل آسیب های امروز رودخانه زاینده می داند. او معتقد است: بهره‌برداری از سد زاینده‌رود در اواخر دهه 40 نخستین عامل مهم در خشک شدن زاینده‌رود است. وی ادامه می دهد: احداث سد زاینده‌رود موجب شد تا 1 میلیارد و 400 میلیون متر مکعب از آب رودخانه زاینده‌رود در پشت این سد ذخیره گردد و مانع بروز سیلاب در شهرهایی چون اصفهان و زرین‌شهر شود. ازاین‌رو حریم و بستر زاینده‌رود مورد تعرض شهروندان شهرهایی قرار می گیرد که در مسیر جریان رودخانه هستند و این تعرض باعث تغییر بافت می‌شود. ازسوی دیگر، بخش دیگری از این مقدار آب را برای توسعه صنایعی مانند ذوب‌آهن و فولاد مبارکه مورد استفاده قرار می‌گیرد که احداث آنها نیز علی القاعده در آن منطقه جغرافیایی کاری اشتباه بود.

او ادامه می‌دهد: ازسوی دیگر تا پیش سال 75 مدیریت رودخانه زاینده‌رود به شکل یکپارچه از سرچشمه تا انتها با سازمان عمران زاینده‌رود در زیر مجموعه وزارت نیرو بوده است. اما در اواخر دهه 70 مصوبه‌ای که اجرای آن در دهه 80 صورت می‌گیرد به مجلس داده می‌شود که طبق آن مدیریت زاینده‌رود از حالت منطقه‌ای به استانی تبدیل می‌شود. در نتیجه می‌توان به جرات گفت احداث سد زاینده‌رود و تغییر مدیریت آن از مدیریت منطقه ای به استانی، دوعامل بسیار مهم در خشک شدن این رود هستند.

صادقی اضافه می‌کند: با این وجود در کنار این دو عامل مهم، دستکاری بستر زاینده‌رود در شهر اصفهان نیز تا حدودی که شاید بشود به اندازه 5 درصد تخمین زد در خشک شدن این رود نقش داشته است. اگر به عکس‌های پیش از دهه هفتاد زاینده‌رود نگاه کنید متوجه می‌شوید اطراف بستر زاینده‌رود پوشیده از درختان بید، سپیدار و گیاه نی‌ است و مسیرگذر آب نیز بسیار باریک است. وجود این بیشه‌زار موجب می‌شود تا حجم قابل توجهی از آب مورد نیاز رودخانه در ریشه درختان و گیاهان آن ذخیرگردد. اما متاسفانه در دهه 70 به بهانه زیباسازی، بیشه‌زار اطراف زاینده‌رود تخریب می‌شود و حجم آب بستر این رود نیز گسترده تر می شود. یعنی رودخانه ای که اساسا رودکم آبی بود به واسطه حذف بیشه و نی زارهای پیرامونش، بسیار گسترده از میزان واقعی خود پهن می شود و این گسترش بستر، علاوه بر تغییر اکوسیستم، باعث هدر رفت بیشتر آب در بستر جاری می گردد.

مشاور معاون امور عمرانی استاندار پیشین اصفهان تاکید کرد: در حال حاضر نیز اگر بستر زاینده‌رود را به حالت طبیعی‌ بازگردانیم و اجازه دهیم درختان در بستر رودخانه ریشه دوانند به شرط تصفیه کامل آب که گونه‌های مختلف گیاهی و جانواری در آن اجازه حیات داشته باشند بخشی از مشکلات زاینده‌رود حل خواهد شد. من این موضوع را در زمانی که آقای دکتر مهرعلیزاده استاندار اصفهان بودند و در حال تدوین طرح هفت مرحله ساماندهی زاینده‌رود بودند نیز به ایشان پیشنهاد دادم. اما متاسفانه با رفتن او از استانداری این مسئله نیز مسکوت ماند.

 

ماندانا خرم / هفته نامه نوسان