پایه های کاخ جهان‌نما در ابتدای دروازۀ دولتخانه صفوی، نشانی از آغاز چهارباغی است که امروز با یادی از چهارباغ صفوی باید پیاده در آن گام گذاشت، اما با هر قدم، سکوت تلخ حکمفرما بر این خیابانِ الهام‌گرفته از چهارعنصر حیاتی حکمت ایرانی آزارمان می دهد... خیابانی که شهرت دیروزش با امروز تفاوت بسیار دارد؛ دیروز برای شکوه، شُهره بود و شوالیه شاردن جهانگرد معروف فرانسوی آن را گردشگاه مشجر عمومی اصفهان نامیده و نوشت "این خیابان زیباترین معبری است که من تاکنون دیده و شنیده‌ام" و امروز با نام احیا، سخن از چهارباغ است اما نشانه های حیات در آن اندک به چشم می آید!

چیزی شایسته چهارباغ ارایه نشد
حمید آقاشریفیان اصفهانی پژوهشگر معماری ایرانی اظهار می کند: ما در شهری زندگی می کنیم که حداقل چهارهزار سال سابقۀ تمدن دارد و به نوعی شهرموزه است و از دیدگاه بسیاری از جهانگردان نیز یک شهر خاص و افسانه ای است، اما هیچ کدام از طراحی هایی که در محله های مختلف اصفهان انجام می شود کیفیت لازم را ندارد و افرادی که در این زمینه مسئول هستند نه تاریخ دان یا معمار هستند، نه هنرشناس و دیرینه شناس و نه باستان شناس و اصلا دانش آنها به موضوع اصفهان مرتبط نیست.
وی می گوید: متاسفم که از متخصصان برای تصمیم گیری و طراحی استفاده نمی شود؛ در حالی که وقتی ما با موضوع حساسی مثل احیای چهارباغ طرف هستیم باید از مشاورینی که تخصص دارند و از انرژی هایی که در شهر اصفهان است، استفاده کنیم؛ مسابقه برگزار کرده و رای‌زنی کنیم، جلسه بگذاریم و افراد متخصص را به قضیه وارد کنیم. من گله‌مند هستم از اینکه این دوستان با زد و بندهای خود طراحی های مختلف را به گروه های مورد نظرشان می سپارند و آن گروه ها هم اطلاعات لازم را ندارند چرا که گُرز باید خورندِ پهلوان باشد.
آقاشریفیان که دانش آموخته دکترای مرمت معماری از دانشگاه هنر اصفهان است، با بیان اینکه چهارباغ یک خیابان خاص مانند شانزلیزه پاریس است و در دنیا معروف است و اصلا نیاز نیست چهارباغ را برای جهانیان ترجمه کرد چرا که همه آن را می شناسند، می افزاید: چهارباغ اصلی شامل چهار لاین بوده است یعنی دو لاین سنگفرش وسط همراه با آب‌نمای سنگی میانی و قسمت کالسکه‌رو یا اسب‌رو که ترکیبی از خاک کوبیده و ریگ های ریز بوده است. ازنظر معماری نیز مرزهای این لاین های سواره و پیاده به وسیلۀ بلوک های آجری یا خشتی ها از هم جدا می‌شده، چهار ردیف درخت نیز وجود داشته که مرزها را از یکدیگر جدا کرده و سایه اندازی می کردند، اما کف‌سازی اولیه چهارباغ به این معنا که آن را نقش بدهند وجود نداشته و ترکیبی از تخته سنگ های صاف یا لاشه ای و قلوه سنگ های کف رودخانه بوده که نمونه ای از آن توسط میراث فرهنگی در پل خواجو اجرا شده است.
وی با بیان اینکه اصفهان خواهرخواندۀ خیلی از شهرها است؛ اما عملا چیزی جز چند اسم دیده نمی شود، ادامه می دهد: در زمان حاضر می‌شد گوشه ای از آن فلسفۀ گذشته چهارباغ را اجرا کرد که البته این موضوع نیز به قدرت و توانایی طراحی و عمق و فهم طراح بستگی دارد که چه چیزهایی در کف‌سازی استفاده کند که تداعی کنندۀ چهارباغ قدیم باشد و علاوه بر آن چیز پرنقش و شلوغی هم نشود و هویت و تاق سبز چهارباغ را از بین نبرند.

فرم، هندسه و سبزینگی چهارباغ اصیل را حفظ کنیم
شهریار ناسخیان رییس دانشکده مرمت و حفاظت دانشگاه هنر اصفهان با بیان اینکه چهارباغِ امروز با چهارباغ صفوی تفاوت بسیاری دارد، می گوید: چهارباغ امروز با دو بدنۀ تجاری‌اش به دلیل مباحث اقتصادی و اجتماعی‌، این قابلیت را ندارد که به چهارباغ صفوی تبدیل شود و هیچ‌موقع توصیف هایی که جهانگردان از چهارباغ ارایه داده اند احیا نخواهد شد، اما با وجود استحاله ای که در دوره های مختلف در آن ایجاد شده است باید حداقل حس مکان را به بازدیدکننده منتقل کرد و می توان به گونه ای عمل کرد که حداقل چهرۀ نابهنجار و زشتی را در چهارباغ ندید.
وی می افزاید: اکنون ارتفاعات نابهنجار و ناهمگون با نظام ارتفاعی چهارباغ دیده می شود و مغازه هایی در چهارباغ وجود دارند که تناسبات درستی ندارد، با محور سبز همخوانی ندارد و در شأن این محور سلطنتی و حکومتی نیستند.
این دکترای مرمت و احیای بافت و بناهای تاریخی تصریح می کند: ازنظر کاربری نمی توانیم چهارباغ را به دوره صفوی نزدیک کنیم چرا که آشفته کاربری هایی وجود دارد که درطول زمان شکل گرفته و تغییر آن ها بار اقتصادی به همراه دارد، اما می توانستیم ریتم و هندسۀ موسیقیایی که در جبهه شرق و غرب چهارباغ وجود داشته و انتظام فضایی قدیم را در این کاربری ها بگنجانیم و و بر اساس مستندات موجود، شبیه سازی کنیم و چهارباغ را حداقل ازنظر فرم، هندسه و سبزینگی می توانیم به چهارباغ اصیل و قدیم نزدیک کنیم.

هویت چهارباغ زیر سوال رفت
اما نیما ولی بیگ عضو هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان پیاده روشدن چهارباغ را اقدامی غلط دانسته و می گوید: کار اشتباهی که در میدان عتیق انجام شد در چهارباغ هم صورت گرفت و بخشی از خاطرات جمعی مردم حذف شد و این اشتباه است، ما اجازه نداشتیم چهارباغ را سنگفرش کنیم، در اصفهان کسی نیست که با ماشین از دروازه دولت تا انقلاب را نیامده باشد و ما اجازه نداشتیم این خاطرۀ جمعی را از مردم حذف کنیم، بلکه می توانستیم با تقویت زیرگذرها، تقویت ماشین های عمومی و بالابردن فرهنگ عمومی مردم به آنها بگوییم که فقط در زمان نیاز از قسمت ماشین‌روی چهارباغ استفاده کنند.
این دکترای مرمت بنا و بافت های تاریخی می افزاید: قوانین و منشورهای مرمت به ما اجازه نمی دهند که از گذشته کپی برداری کنیم و آیندگان را به این اشتباه بیندازد که جعل هویت تاریخ انجام داده ایم. هیچ دوره ای در تاریخ، دوره قبل خود را کپی نکرده است. در هر دوره ای نیازها و پاسخ ها وجود دارد. الان در چهارباغ هرکاری که انجام می شود باید متناسب با نیازهای ما باشد، اما درکنار آن باید به بناهای تاریخی که در کنارش وجود دارد احترام گذاشته شود.
وی با تاکید بر اینکه در هر دوره ای در چهارباغ متناسب با نیازها در آن اتفاقی افتاده است و باید برای تمام دوره های تاریخی ارزش قائل شد؛ مگر آنکه بدون ارزش باشد، تاکید می کند: درحال حاضر نیز در چهارباغ احیا صورت نگرفته است چرا که کلمۀ احیا در مورد کاربری دادن بکار برده می شود نه در مورد خیابان، و در چهارباغ تنها حالت سواره را به پیاده راه تبدیل کرده اند.
وی ادامه می دهد: اکنون چهارباغ رونق گذشته را از دست داده است و مغازه های کناری‌اش پاسخ‌گو نیست و به این ترتیب کم‌کم حالت تجاری آن تغییر می کند و دوباره آن خاطرات جمعی چهارباغ ازبین می رود و کم‌کم به مجتمع های مسکونی و خدماتی تبدیل شده و هویت چهارباغ از بین می رود. کف‌سازی صورت گرفته در چهارباغ نیز نه تنها به هویت چهارباغ کمک نکرده است بلکه هویت چهارباغ را زیر سوال برده است.
به انتهای چهارباغ می رسیم و به یکباره از سکوت و یکنواختی موجود در ابتدا تا انتهای چهارباغی که امروز برای آدمهایش نامی غریب است به هیاهوی شهری وارد می شویم که از چهارباغ قدیم خاطره‌ها دارد...

 

شیرین مستغاثی/ هفته نامه نوسان