اقتصاد و حوزه پديده هاي اقتصادي از جمله شئونات طبيعت هستند. هوش طبيعت در بقاء و تكامل، نشانداده مي شود. هوش طبيعت، مادر هوش هاي محدود انسان هاست. انسانها بر اساس هوش محدود مسایل خرد و كلان خود را حل مي كنند و با هوش مادر بقاء و تكامل را. هر چه هوش جزئي در راستاي هوش كلي طبيعت قرار گيرد موثرتر خواهد بود. در هوش كلي طبيعت، هر نيازي با درد، و هر رفع نيازي، با لذت همراه است، نيازها براي كاهش درد و دريافت پاداشرفع مي شوند. اگر نيازي هست و با اين دو همراه نيست پس نيازي نيست و هر جا اين دو هست نيازي وجود دارد. نگاه بايد- نبايدي در اقتصاد، نگاه حاكمان بوده و هست كه براي احراز شرايط حكومت وعده مي دهند و براي تحقق وعده ها بايد و نبايدي اعلام مي كنند و اگر وعده ها محقق نشود وظيفه خود كه در بايدها و نبايدها خلاصه مي شود را مستند انجام وظيفه مي دانند، چه آن وعده محقق شود و چه نشود.
آنچه از دانش اقتصاد انتظار است پرداختن به بايد و نبايدها نيست بلكه شناخت پديده ها و بدست آوردن قوانين و مكانيسم هاي اثر آنان است. گونه اي مشاهده و تماشا. شفافيت و عدم انحصار در منابع اطلاعاتي شرط منطق مشاهده است. دردويالذتدرطبيعتآنقدرقويو مؤثر است كه كوتاه ترين راه براي رفع يا نيل به آن ايجاد مي شود. هر مداخله در اين مكانيسم به ناكارآمدي منجر مي شود. فرصتهاي كشور از اين دو مكانيسم طبيعي بهره مي برند اگر و فقط اگر مكانيسم هاي طبيعي مرتبط مختل نباشند. حضور پررنگ و قيم مآبانه دولت و حكومت در عرصه اقتصاد از يك سو مكانيسم هاي طبيعي را از كار مي اندازد و سوي ديگر سيگنال هاي خطا صادر مي كند. در چنين فضايي توصيه هاي انحرافي جايگزين پيام هاي طبيعي مي شود.
بنده خود را حقيرتر از آن مي بينم كه بتوانم توصيه يا برآوردي درستي از فرصتهاي سرمايه گذاري داشته باشم و به دوستان خود نيز توصيه مي كنم با اينگونه توصيه ها و تخمين هاي غير علمي باعث انحراف جريان واقعي و طبيعي كه بر مبناي هوشمندي كلي خلقت تنظيم شده است، نشوند. اگر فرصتي هست و نعمتي كه بايد استفاده شود با خود لذتي دارد و آنكه بايد از آن لذت بهره جويد توان درك و تشخيص آن را دارد. ساليانه كتابي بنام برنامه توسعه با تشخيص و نسخ منسوخ توسط جمعي بزرگ از ذينفعان ساخته مي شود و مبناي يك گناه بزرگ ملي مي شود. گناهي كه تاوانش نابودي ارزشمندترين نعمت خلقت است، محيط زيست و اين گناه بزرگ با همكاري همه اقشار جامعه از جمله اقتصاددانان شكل گرفته است. انسان عاقل اگر عظمت خلقت را درك كند سر جايش مي نشيند و دستان آلوده از تخريب را با آب حكمت مي شويد و اين خطاي مكرر را بس مي كند و خود را بهعظمتخلقتميسپاردوآرامميشود.
فرصتهاي سرمايه گذاري دركشورعزيزمان ايران مثل هر جاي ديگر دنيا متنوع و زياد است ولي آنكه شايستگي تكويني شناختش را دارد توان بهره بردنش را هم دارد و بهترين راه را براي رسيدن به آن به غريزه و فطرت مي يابد و بكار مي اندازد. يك شركت كوچك مثل شركت گز سكه از يك موضوع ساده و تكراري مي تواند محملي سازد براي معرفي يك مدل كامل توسعه. ١٨٥ قلم كالاي صادراتي كه به اقصي نقاط جهان صادر مي شود، طراحي و توليد بيش از ده محصول فراسودمند كه در طراز آخرين مرزهاي دانش صنايع غذايي است، تاسيس دانشگاه و تربيت بيش از هزار و پانصد دانشجو در رشته هاي صنايع غذايي، گرافيك، حسابداري، تبليغات و بازاريابي درمقاطع كارداني وكارشناسي و ايجاد مركزرشدبراي ايجادشركتهاي دانش بنيان و پذيرش در بورس ملي كشور و حضور در بازارsme ها فرابورس و خود فرصتي مغتنم براي جذب شراكت هاي كليدي مي شود. آنكه شايسته اين همراهي باشد توان درك و جذب آن را دارد و آنكه دل بر آمار و اطلاعات پرطمطراق و بي پايه خوش دارد به اين سيگنال هاي طبيعي بي تفاوت است.