حدود دو هفته پیش بود که مدیرعامل اجرایی شرکت فرانسوی توتال اظهار کرد سرمایه‌گذاری در ایران و عقد قرارداد نفتی با این کشور به ریسکش می‌ارزد. در عین حال، در پی این اظهارنظر صریح (که بازتاب گسترده خارجی داشت)، برخی رسانه‌های منتقد در ایران قلب واقعیت کردند و به نقل از این مدیر ارشد نوشتند «سرمایه‌گذاری در ایران فعلا ریسک بزرگی است.»
با اینکه درنهایت، تفاوت چندانی بین نوع نگاه منتقدان داخلی و نگرش تندروگرایانه‌یی که در خارج علیه ایران هست، وجود ندارد؛ اما در عمل، اقتصاد از قواعد تعریف شده خود تبعیت می‌کند و به این قبیل ملاحظات وقعی نمی‌نهد. قراردادی که دیروز میان شرکت فرانسوی توتال و وزارت نفت ایران منعقد شد، از همین قاعده پیروی کرده است. قاعده‌یی معطوف به قدرت نرم اقتصادی که در بیشتر اعصار نشان داده می‌تواند سیاست را هم به‌دنبال خود بکشاند.
مناسبات ایران و اتحادیه اروپا (و غرب) طی 12 سال گذشته فراز و فرود زیادی داشته و در مجموع، نشیب‌های آن بیش از فراز بوده است. طی مدت 12سال اخیر، در زمین این بازی، دو توپ وجود داشته: توپ اقتصاد و توپ سیاست. بسته به شرایط وقت، توپ زمین بازی فرق کرده و هنرنمایی دولت‌های درگیر بوده که تعیین کرده کدام توپ در زمین به حرکت درآید. بینش و بصیرتی که دولت‌های سازندگی و اصلاحات داشتند، درک این مهم بود که بازی سیاسی با اتحادیه اروپا و غرب بردی ندارد و قدرت چانه‌زنی ایران در این بازی بدون اقتصاد ضعیف است. به اعتبار همین بینش، طی سال‌های استقرار دولت‌های سازندگی و اصلاحات، این دولتمردان جمهوری اسلامی بودند که توانستند با قدرت اقتصادی، بازی سیاست را پیش ببرند و هیچ‌گاه نیز به این قدرت غره نشدند تا مبادا مهار بازی از دست آنها خارج شود. پس از روی کار آمدن کابینه بعدی، خطای دولت احمدی‌نژاد، این گمان و فرض بود که غرب کاملا نیازمند منابع اقتصادی ایران است و اگر نفت ایران نباشد، غرب از هم می‌پاشد. او با این بینش پا به زمین بازی گذاشت، توپ اقتصاد را به بیرون پرتاب کرد و توپ سیاست را به حرکت درآورد. اما آن شد که دیدیم ایران حریف بازی نبود و نتیجتا آنچه رخ داد که نباید: هم بازی را از دست دادیم و هم فرصت و ظرفیت چانه‌زنی را.
تکرار مکررات عواید برجام، در اینجا ضرورت طرح مجدد ندارد چه آنکه طی سه سال گذشته دستاوردهای توافق جامع مطرح شده است اما ضرورت دارد از اتفاقی که روز گذشته در تهران افتاد، گفت و نوشت؛ عقد قرارداد 5 میلیارد دلاری توسعه فاز 11 پارس جنوبی با شرکت فرانسوی توتال که بار دیگر صدای تندروها را در آورد، نشان داد دولت روحانی توانسته توپ زمین بازی را با مهارت زیاد تعویض کند و این‌بار با توپ اقتصاد بازی را ازسر گیرد. با امضای قرارداد دیروز، شرکت‌های اروپایی نشان دادند که وارد بازی شده‌اند و همان‌طور که طی دوران هاشمی و خاتمی، آنها عامل فشار بر دولت‌های خود بودند تا سیاست‌ مدارا با ایران در پیش گرفته شود، بار دیگر همان رویه اتخاذ می‌شود و دوطرف شاهد آن خواهند بود که راهبرد تنش‌زدایی میان ایران و غرب جدی‌تر از قبل در دستور کار قرار گیرد مگر آنکه دوباره توپ زمین بازی عوض شود.
آنچه روز گذشته رخ داد، عمدتا حاصل بازتولید قدرت نرم اقتصادی است تا قدرت سخت سیاست. تاثیر ظهور و بروز قدرت نرم اقتصادی را می‌توان در سایر کشورها نیز بررسی کرد. ژاپن پس از جنگ جهانی دوم با استفاده از همین قدرت توانست جزو 5 قدرت برتر جهان شود. چین با استفاده از همین ابزار اکنون دوش به دوش دو ابرقدرت جهان قرار گرفته است. در قدرت نرم اقتصادی هر دوطرف مزایای خود را روی میز سیاست می‌ریزند و باتوجه به این ظرفیت‌ها برای یکدیگر قدرت متناسب قائل می‌شوند و در جریان همین مذاکرات است که کشوری مانند قطر می‌تواند در مبارزه با عربستان‌سعودی قدرت لابی‌گری و چانه‌زنی با ایالات‌متحده امریکا را حفظ کند. و آخر: اگر دولت گذشته به جای آنکه از قدرت سخت سیاست برای پیشبرد امور استفاده کند (که این هم نیرو می‌خواهد و هم استعداد) از تداوم نفوذ قدرت نرم اقتصادی بهره می‌برد، این مدت، هدف تحریم‌های ظالمانه‌یی که به اقتصاد کشور آسیب زد، نبودیم.

بهاره مهاجری/ تعادل