ساختمان نشریه فکاهی توفیق به پاساژ کفشفروشی تبدیل می شود تا رد پایی از تیغ تیز نقدهای این هفتهنامه که سال ها غلاف شده بود دیگر باقی نماند؛ اگر چه شهرداری و صاحب ملک اظهارات دوگانه ای دارند.
معصومه رضایی: از ساختمان نشریه ای فکاهی که زمانی سران مملکت را در دوره پهلوی به باد انتقاد می گرفت تنها نمایی باقی مانده است. ظاهری که بر لاشه مرده خود در یک غروب زمستانی گریه می کند و در احتضار است تا بلدوزرها از راه برسند و دیوارهای خسته اش را ریشه کن کنند. آنها که در خیابان صف و همان نزدیکی در مغازه های کفشفروشی به بخاری های گرم چسبیده اند، نمیدانند عمارت رو به مرگ نشریه توفیق چه سرد و گرم هایی از روزگار دهه های ۳۰ تا ۵۰ چشیده است. حالا ساختمانی که از هر جانداری در این خیابان زندهتر است و روح حضورش هنوز خود را به رخ میکشد، تا چند روز دیگر جز تلی از خاک به خود نخواهد دید. صاحب فعلی ساختمان توفیق از تخریب با فشارهای شهرداری می گوید، اما شهردار منطقه تکذیب میکند، ماجرا چیست؟
هویت وهمانگیز
هوا تاریک شده، اتومبیلی از ساختمانی که بر سردر آن نوشته شده چاپخانه چاپ رنگین، در حال خارج شدن است. اما من در پیاده رو، به عمارتی خیره شدهام که در تاریکی، وهم انگیز به نظر می رسد. ساختمان احتمالا سه طبقه است. مردی حدودا ۴۰ ساله از اتومبیل بیرون می آید و به سمت در بزرگ آهنی که ریلی است می رود تا آن را قفل کند. جلوتر می روم و از او می پرسم: «اینجا را می خواهید خراب کنید؟»
مرد لبخندی می زند و می گوید: «بله قراره خراب کنیم.»
میگویم: «حیف نیست؟ اینجا به این قشنگی.»
میگوید: «اینجا از بیرون زیباست، داخل عمارت دیگه مثل سابق نیست.»
میگویم: «میتونم برم داخل رو ببینم؟»
باز لبخند می زند و می گوید: «الان که تاریکه، منم باید برم. چند روز دیگه توی روز بیایید، ببینید.» دوباره از پیادهرو محو تماشای عمارتی می شوم که رازآلود شده در تاریکی شب و کمکم با بسته شدن در سکانس تماشای ساختمان به پایان میرسد.
مرد در را می بندد و می گوید: «حالا چرا اینجا براتون مهمه.»
میگویم: «اینجا دفتر هفتهنامه توفیق بوده، بخشی از تاریخ روزنامهنگاریه ایران توی این ساختمون اتفاق افتاده.»
مرد می گوید: «آره یه چیزایی شنیدم که قبلا اینجا دفتر روزنامه بوده و گویا روزنامه رو هم توقیف کردن بعدها.»
هفتهنامه فکاهی و طنز توفیق، نزدیک به نیم قرن در ایران منتشر شده است. نشریه بین سال های ۱۳۰۲ تا ۱۳۵۰ و روزهای جمعه در اختیار مردم قرار می گرفت. این هفتهنامه در سه دوره به انتشار رسیده و به دلیل مطالب فکاهی و طنزآمیزی که داشت، بارها با تیغ تیز سانسور رو به رو شده است. نشریه ای که در دوره رضا خان سانسور می شد، از سال ۱۳۱۹ به بعد و با نوشتن مطالب سیاسی و انتقادی بارها توفیق، توقیف شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد و با انتشار مقاله ای با عنوان «فتنه سیاه»، توفیق به مدت ۴ سال و هفت ماه به محاق توقیف گرفتار شد. دوران انتشار هفتهنامه توفیق از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۰ درخشانترین سال های انتشار این هفتهنامه است. اما یکی از بامزهترین قسمت های نشریه توفیق شعار آن بود؛ «همشهری! شب جمعه دو کار یاد نره: دوم خریدن مجله توفیق!»
حالا دیگر با گذشت ۴۸ سال دیگر خبری از هفتهنامه ای که با طنزهای معروفش خوانندگان بسیاری را روزنامهخوان کرده بود، نیست و قرار است عمارتی که این هفتهنامه در آن به چاپ می رسید تخریب شود تا شاید پاساژی برای کفشفروشی از زمین آن سربرآورد.
پاساژ به جای هفتهنامه
مرد که خود را صاحب ساختمان معرفی می کند، درباره دلایل تخریب عمارت می گوید: «ساختمان مربوط به ۹۰ سال پیش، توی این چند سال هم داخل بنا بارها بازسازی شده اما نما تغییری نکرده. اصلن به خاطر قدیمی بودن عمارت و احتمال ریزش و خطر برای عابرها شهرداری چندین بار به ما اخطار داده که زودتر تخریب کنیم.»
از او می پرسم: «حالا قراره چی جاش بسازید؟»
میگوید: «پاساژ می سازیم.»
میپرسم: «شما که با آقای توفیق نسبتی ندارید؟»
میگوید: «نه! پدرم ۳۰ سال پیش اینجارو خریده. ساختمون بیشتر کاربری چاپخونه داشته اما چند سالی هم هست که دستگاه ها رو جمع کردن و دیگه کارهای چاپ هم انجام نمیشد.»
او درباره بازسازی غیراصولی که در سالهای گذشته در عمارتی حدودا ۱۰۰ ساله با هویت تاریخی، فرهنگی رخ داده، میگوید: «درها و پنجرهها و کف چندین بار عوض شده چون بنا قدیمی است و قابل استفاده نبود. پنجرهها پیویسی شدن و فکر نکنین که همون پنجرههای چوبی قدیمی روی دیوارهاست. چون موقعیت ساختمون تجاریه، به جاهای مختلف اجاره دادیم و هر کسی هم به سلیقه خودش توی نما و داخل اتاقی که اجاره کرده بوده تغییراتی داده. مثلا کف اتاقها یا سرامیک شدن یا سنگ و خلاصه داخل بنا خیلی تغییر کرده.»
او اینها را می گوید و تصمیم می گیرد دیگر صحبت نکند. برای همین سوار بر اتومبیل مشکی خارجیاش میشود و میرود.
خیابان صف جایی است که ساختمان دفتر هفتهنامه توفیق در آن واقع شده، خیابانی که چند سالی می شود سنگفرش شده و تبدیل به پیادهراه شده است. اما پیادهراه شدن این خیابان وقتی ساختمان های قدیمی در آن تخریب می شوند و پاساژهای سنگی، سرد و بدون روح جای آنها را می گیرند، چه فایده ای دارد. آنطور که صاحب ساختمان می گوید، فشارهای شهرداری او را مجبور به تخریب کرده است.
نخستین چاپخانه رنگی ایران
در بهارستان، نبش تقاطع خیابان صف و بخارا ساختمانی از دور با آجرهای قهوه ای و سردر آبیرنگ با نوشته «شرکت چاپ رنگین» خودنمایی میکند. ساختمانی که تا چند وقت دیگر احتمالا همین هم از آن باقی نماند و پاساژ پرزرقوبرقی به جای آن برای کفشفروشی خودنمایی کند. عباس توفیق، سردبیر هفتهنامه و از گردانندگان اصلی این نشریه در سالهای آخر آن درباره تخریب ساختمان توفیق به ایسنا گفته است: «"توفیق" را که یکی از شریفترین روزنامه های کشور بود و نیم قرن بدون هرگونه وابستگی مالی منتشر میشد و صریح و درست انتقاد میکرد، آن زمان توقیف کردند و الان هم میخواهند ساختمان دفتر تحریریه و چاپخانه قدیمی اش را تخریب کنند.» توفیق درباره قدمت ساختمان تحریریه و چاپخانه «توفیق» در خیابان سپهسالار تهران نیز بیان کرد: «این چاپخانه نخستین چاپخانه رنگی ایران بود و قدمت تاریخی زیادی دارد. پیشتر مجله «توفیق» در چاپخانه آفتاب چاپ میشد، اما پس از مدتی به چاپخانه رنگین منتقل شد و حدود سال ۱۳۴۰ توانستیم اکثر سهام چاپخانه رنگین را خریداری کنیم. دفتر هیأت تحریریه را نیز به این چاپخانه منتقل کردیم تا از این طرق ارتباط میان آنها و بخش حروفچینی راحتتر باشد.»خیابان صف، باقیمانده باغ سپهسالار است که از زمان قاجار قدمت دارد و از سال ۸۵ به پیادهراه تبدیل شده است. این خیابان به دلیل قدمتی که دارد، به پیادهراه تبدیل شده و بر همین اساس، ساختمان ها و بناهای قدیمی در آن باید حفظ شوند. اما عمارت قدیمی نشریه توفیق که عمری حدودا ۱۰۰ ساله دارد، به ثبت ملی نرسیده است. اگر چه اهمیت این ساختمان بیشتر به دلیل هویت فرهنگی آن است تا سن بنا.
روایت مدیریت شهری
محمدجواد حقشناس، عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران، درباره پیگیری ها برای مقابله با تخریب بنا به سازندگی، می گوید: «با شهردار منطقه ۱۲ در این مورد صحبت کردم و از او خواستم تا پیگیر موضوع باشد و خواهش کردم تا این مسئله زیر نظر خودشان باشد.» به عقیده او حفظ ساختمانهای قدیمی به عهده شهرداری نیست: «اگر ساختمانی ارزش میراثی داشته باشد، باید وزارت میراث فرهنگی و گردشگری بر آن نظارت داشته باشد. اما این درد را به کجا ببریم که وقتی در حوزه میراث و فرهنگ با مشکل رو به رو می شویم به سراغ شورای شهر می آیند. هر جا وظیفه اصلی خود را انجام ندهد به شورا جفا کرده است.»حقشناس میگوید: «در حوزه ساختمان های قدیمی مطبوعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می تواند سهیم باشد. در هر صورت توفیق نه فقط در ایران بلکه در کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه نام کوچکی نیست و باید کمک شود تا این عمارت پایگاهی برای دانشجویان روزنامه نگاری شود.» اما روز پنجشنبه، ۲۴ بهمن محمدعلی سعادتی، شهردار منطقه ۱۲ در توئیتی که در تناقض با اظهارات صاحب بنا است، نوشته است: «مایلم به آگاهی برسانم از سوی شهرداری منطقه ۱۲ تهران، هیچ گونه مجوزی برای تخریب و نوسازی ملک هفتهنامه توفیق واقع در خیابان صف صادر نشده است و مالک آن بر اساس ارزش های تاریخی و اجتماعی بنا، مجاز به مرمت و بهسازی آن خواهد بود. در این مسیر ما حامی همه پاسداران واقعی ارزش های شهر هستیم.»