«چهارباغ» بعنوان یک خیابان تاریخی در طول حیات خود خاطرات فراوانی برای مردم اصفهان پدید آورده است به شکلی که شاید کمتر کسی را بخصوص از اهالی قدیم شهر بتوان پیدا کرد که از این خیابان خاطره نداشته باشد. خیابانی که حدود 400 سال پیش به دستور شاه عباس صفوی به عنوان گذرگاهی از دولتخانه صفوی به سایر نقاط شهر، مکانی برای پذیرایی از سفرای دیگر کشورها و یک مکان عمومی شهری احداث شد. شکوه، عظمت چهارباغ روزگار صفوی آنقدر بود که تمام سیاحان و جهانگردانی که در آن روزگار به اصفهان سفر کردند با شگفتی آن نام بردند ابزاری شود تا حاکمان صفوی شکوه اقتدار خود را بخصوص در مقایسه با دولت عثمانی به رخ سایر دولتمردان جهان بکشانند. زیبایی این خیابان حتی در دوران قاجار با وجود ویرانیهای ظلالسلطان بازهم زبان زد جهانگردان اروپایی بود.
بعدها در روزگار پهلوی با ظهور اولین عناصر مدرن در چهارباغ این خیابان تبدیل به محور فرهنگی مهم برای اصفهان شد.عناصری چون اولین و مهمترین کتابفروشیها، سالنهای تئاتر و سینما کافه قنادیهایی که پاتوق نویسندگان نامدار بودند و هتلهای شیک همگی برای اولینبار در این خیابان تاسیس شدند از این حیث با افزوده شدن کارکرد اجتماعی و فرهنگی چهارباغ در دوران پهلوی این خیابان گامی اساسی در مسیر تجدد و مدرنیته اصفهان برداشت.
فضایی رها شده!
محمدسالاری جامعهشناس و اقتصاددان شهری اما بخشی از علت این ماجرا را در نبود یک مدیریت منضبط میداند و معتقد است: اینگونه پیدا است که این خیابان با اهمیت شهر اصفهان، فضایی است رها شده و انگار، رویدادها تعیینکننده جایگاه و شرایط این خیابان هستند. این شیوه مدیریت شهری، منبعث از شیوهای است که لیبرالیسم اقتصادی پیشنهاد میکند. بر طبق آن، نظام قیمتگذاری مهمترین عامل برای تعیین کیفیت فضاهای شهری خواهد بود. به عبارتی، وقتی قیمت اجاره واحدهای تجاری بالا باشد، نوع خدمات درون آنها به سوی لایههای بالای جامعه گرایش یافته و خودبهخود، کیفیت فضای شهری بهبود مییابد. این نظریه اقتصادی، که کیفیت فضاهای شهری را در چارچوب الگوی زندگی طبقات فرادست تعریف میکند، به ویژه در شهرهای امریکا کاربرد زیادی دارد و بر اساس آن نقشهای در شهرها با عنوان خطوط همتراز مالیات ترسیم شده است. مهم نیست که در این واحد یا آن واحد تجاری چه کالایی عرضه میشود، مهم آن است که مطابق با نقشه، مالیات تعیینشده پرداخت شود. در اصفهان، مالیات و عوارض شهری اثر چندانی ندارند، اما در عوض، اجاره، یا بهره انتظاری جانشین آن میشود.
این شیوه، در شرایطی کارایی دارد که جامعه از لایههای متوسط و مرفه شهریِ به نسبت قطوری بهره مند باشد، در حالی که مطابق با بررسی های آماری، بر گرفته از دادههای مرکز آمار ایران، چنین لایههایی در ایران و در شهری چون اصفهان بسیار نازک و ناچیز است. در نتیجه، صاحبان یا بهره برداران واحدهای تجاری، در چرخهای معیوب، برای جبران کسری درآمد خود، به سوی ارزان کردن خدمات خود میروند تا تقاضای انبوه لایههای میان درآمد به پایین را جذب کنند. این فرآیند، فضاهای شهری را به سوی نیازهای لایههای کمتر برخوردار میکشاند و روز به روز سیمای مراکز شهری را رنگی دیگر میدهد.
خروج چهارباغ از حافظه تاریخی شهروندان
ازسوی دیگر "سالاری" به ساختوسازهای چندساله گذشته در چهارباغ اشاره میکند و معتقد است: فعالیت کارگاههای ساختمانی در سالهای گذشته موجب شده تا این محور دستکم از حافظه تاریخی یک نسل خارج شود و درکی که شهروندان باید از تجربه نسلی، نسبت به شهر به دستآورند را در مورد چهارباغ از دست بدهند این موضوع درکنار حضور مهاجران و تازهواردان به شهر اصفهان که هیچ تجربه شخصی از پیشینه چهارباغ ندارند موجب تشدید وضعیت نابهسامان کنونی چهارباغ شده است. او ادامه میدهد: همچنین درک نادرست ما از صنعت گردشگری موجب شده تا ما مهار خود را به دست گردشگر بسپاریم و همه چیز را در این شهر برپایه حضور گردشگران برنامهریزی کنیم و فراموش کنیم که شهر در نگاه نخست باید برای خود شهروندان سامان یابد. نتیجه این رفتار موجب شده تا همه خدمات چهارباغ در قالبی ارزان و انبوه برای رضایت گردشگران شکل گیرد.
راهکار چیست؟
این پژوهشگر شهری حذف نظام قیمتگذاری و تعیین استانداردهایی خاص برای تشکیل محور فرهنگی در چهارباغ را راهکار این مسئله میداند و معتقد است: هدفگذاری مرکز شهری، باید به سوی موضوع مرکزی شهر، یعنی فرهنگ متمرکز شود. در این صورت، باید فهرستی از فعالیتهای فرهنگی و متناسب با آن تهیه شده و واحدهای تجاری و خدماتی مجاور چهارباغ عباسی، ملزم به رعایت این ضوابط باشند. بدیهی است که درآمد چنین واحدهایی هرگز نمیتوانند پاسخگوی قیمتهای کنونی باشند. بنابراین، قیمتهای یارانهای و تخفیفهای چشمگیر در مالیات و عوارض، میتواند آن واحدها را در آستانه صرفههای اقتصادی نگه دارد. همچنین، لازم است مدیریت شهری، به صورت دائمی و پیوسته، بر این استاندارد نظارت کند. این فرآیند در دورهای زمانی، بسته به فرآیندهای زندگی در شهر اصفهان، و بهویژه، صبر و شکیبایی برای جبران سالهای از دست رفته، میتواند به آوازهای برای چهارباغ تبدیل شده و فرآیندهای اقتصادی را نیز بهصرفه سازد. این جهتگیری، به هیچوجه سمتوسوی لایههای خاص اجتماعی را ندارد و همه لایههای اجتماعی را در بر میمیگیرد.
تاثیر اقتصاد بر چهارباغ
در همین حال افشین خاکی جامعهشناس شهری نیز با اشاره به تاریخچه شکلگیری چهارباغ معتقد است: کارکرد اجتماعی این خیابان تا اندازهای دگرگون شده و مخاطبان بیشمار روزانه خود را از دست داده است. مخاطبانی که طیف وسیعی از اقشار متوسط بالاتر شهر اصفهان تا گردشگران داخلی و خارجی را شامل میشد.
خاکی بخشی از ریشه این اتفاق را نه تنها در شهر اصفهان که در اقتصاد کل کشور و تاثیر آن بر کوچک شدن طبقه متوسط شهری میداند و میگوید: نوسانات و رشد منفی اقتصادی متوالی کشور در سالهای گذشته موجب شده تا قشر متوسط شهری از جهت اقتصادی ضعیف و کوچکتر شود و دیگر مانند گذشته توان خرید نداشته باشند. از این رو کسبه چهارباغ برای حفظ مشتریان خود ناچار به عرضه کالاها و خدمات ارزان قیمت روی آوردهاند. در کنار این موضوع توسعه نامتوازن و فربه شهر اصفهان موجب جابهجایی فضاها و پاتوقهای شهری شده است. اگر روزی بیشتر افراد متوسط و مرفه چهارباغ را بعنوان یک فضای خرید و فراغت انتخاب میکردند امروز به سایر فضاها روی آوردند از این رو مخاطبان امروز این خیابان چه از نظر توان اقتصادی و چه از نظر سلیقه با مخاطبان قبلی متفاوت شدهاند و کسبه نیز متناسب با آن تغییر کردهاند.
در چنین شرایطی حفظ پویایی و سرزندگی فضاهای تاریخی هویتی اصفهان در مسیری مشارکتی و تعاملی بین فعالان و دغدغه مندان شهر و مدیریت شهری امکانپذیر خواهد بود. چنین مشارکتی میتواند قواعد بازار را به عقب براند و با برساخت کردن مساله در ذهن شهروندان اصفهان عناصر غیر اقتصادی را نیز برای مطلوبیت فضای چهارباغ اضافه کند.