از آن زمان تاکنون این تفکر در بازار نفت شکل گرفته که سعودی‌ها سهم از بازار نفت برایشان مهم و حیاتی است و برای حفظ بازارشان تلاش می‌کنند تا حرف اول را بزنند. اما توافق کاهش تولید 9.7 میلیون بشکه‌ای اوپک پلاس در هر روز و کاهش بیش از یک میلیونی عربستان نسبت به سهمیه تعیین شده در این توافق، نگاه‌ها را نسبت به این تولیدکننده عوض کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که آیا عربستان مجدداً تولیدکننده شناور بازار شده و قیمت نفت برای آن مهم است؛ یا سیاست دیگری سعودی‌ها را پای میز مذاکره می‌کشاند؟ سیدمهدی حسینی، کارشناس بین‌الملل نفت به این سؤال پاسخ می‌دهد.
سهم اوپک از بازار نفت تغییر کرده است
این تحلیلگر بازار نفت از جلسه‌ای در وین می‌گوید که از زبان زکی یمانی شنیده بود:«عربستان اگر می‌خواهد آقای انرژی جهان باشد، باید سهم بالایی در بازار نفت داشته باشد.» اما حسینی در ادامه توضیح می‌دهد: «چند دهه از زمانی که زکی یمانی بر بازار نفت نقش‌آفرینی می‌کرد، می‌گذرد و بازار نفت نیز مانند آن سال‌ها نیست.»
او می‌گوید: «تا چند سال قبل سیاست وزرای نفت عربستان حفظ سهم بازار بود. استدلال این بود که در قیمت‌های بالا اجازه ندهند که رقبا با نفت‌های گران خود وارد بازار شوند و سلطه بر بازار را حفظ کنند. اما از زمانی که آژانس بین‌المللی انرژی در سال‌های 1975 وارد رقابت با اوپک شد و برای بی‌نیازی از نفت اوپک تلاش کرد؛ شرایط عوض شد.»
حسینی ادامه می‌دهد: «در حدود 10 سال با افزایش راندمان و کاهش مصرف و همین‌طور ورود رقبای جدید به بازار نفت، کنترل و سلطه از دست اوپک تا اندازه‌ای خارج شد. دیگر شکل رقابت تغییر کرده بود.»
این کارشناس بین‌الملل نفت با اشاره به سقوط قیمت‌ها از 1986 و موفقیت آژانس در دستیابی به اهدافش می‌گوید: «با سقوط قیمت‌ها عموم اعضای اوپک خواهان تدابیری برای بالارفتن قیمت بودند. آنها که اغلب اقتصادی وابسته به نفت داشتند اعلام کردند که قیمت‌های پایین را نمی‌توانند تحمل کنند و عربستان هم همین شرایط را داشت. در دوره‌ای حتی یک باند قیمتی بین 22 دلار تا 28 دلار در بشکه تعریف شد که اگر قیمت‌ها زیر 22 دلار رفت، اعضای اوپک تولید را کم کنند و زمینه افزایش قیمت را رقم بزنند. اوپک تصمیم گرفت وارد بازار شود و سیاست عربستان هم همسو با سیاست‌های اوپک شد. تا اواخر دهه 80 و 90 میلادی نیز این سیاست به خوبی پیش رفت.»
تقلب میان اعضا نسبت به سهمیه‌ها
سال‌ها بعد وقتی سهمیه‌بندی برای تولید کشورهای عضو اوپک مطرح بود، برخی از اعضا شروع به تقلب کردند و مانند لیبی سهمیه‌ها را رعایت نمی‌کردند.
حسینی می‌گوید: «عربستان دیگر تولیدکننده شناور نبود اما سهمیه را رعایت می‌کرد. اما اکنون تولیدکننده شناور بازار شده است. البته تنها نیست. خیلی از تولیدکنندگان اکنون به‌صورت شناور تولید خود را تنظیم می‌کنند. همان‌طور که متقلب‌هایی نیز در بازار هستند و به سهمیه پایبند نبوده‌اند.»
او با اشاره به جنگ قیمتی که عربستان در ماه مارس به راه انداخت، توضیح می‌دهد: «نمی‌توانیم بگوییم امروز عربستان سیاستش عوض شده اما یک اتفاق جدید در بازار نفت در حال رقم خوردن است. جنگ قیمتی اخیر شاید سرآغاز این تحول باشد.»


تضعیف اوپک و سه بازیگر قدرتمند
«تحولات چند ماه اخیر بازار نفت، آرایش بازار را تغییر داده است. زمانی اوپک حتی یک سوم بازار را نیز در اختیار نداشت اما می‌توانست مؤثر باشد. ولی اکنون در آستانه 60 سالگی به نظر تضعیف شده و جایگاهش از همیشه سست‌تر است.»
حسینی با بیان این مطالب ادامه می‌دهد: «آنچه اکنون به نظر می‌رسد، این است که عربستان به نیابت از امریکا وارد این جنگ قیمتی مخرب شد اما سرانجامش افزایش اتحاد میان عربستان و روسیه و امریکا بود. اساس جنگ قیمتی میان روسیه و امریکا شکل گرفت و عربستان تنها مجری آن بود. البته همه کشورها از آن زیان دیدند. بویژه امریکا که هزینه تولید و نگهداشت چاه‌های نفتش بین 35 تا 70 دلار در بشکه است. روسیه هم نیاز مالی داشت اما با اهداف سیاسی حاضر شد که وارد این جنگ شود. در نهایت این کشورها با کشمکش‌های خود در چند ماه یک زنگ خطر جدی را به صدا درآوردند و آن هم سلطه 3 کشور بر بازار و کاهش اعتبار اوپک در آستانه 60 سالگی با مدیریت بازار توسط 3 بازیگر بود.»
او توضیح می‌دهد: «امریکا می‌داند که اگر در کنار روسیه و عربستان بازیگر بازار باشد، از قدرت اوپک کاسته خواهد شد. امریکا بارها اعلام کرده که از اوپک متنفر است. ضمن آنکه وقتی اسم عربستان در میان باشد متحدان آن نیز مانند امارات و کویت نیز همراه آنها خواهند شد.»


بشکه‌های نفت اتحادها را شکل می‌دهند
عربستان که روزی ایران را بازیگر مهم بازار نفت می‌دانست و در کنار آن قرار می‌گرفت؛ امروز روسیه و امریکا را همراه خود می‌داند؛ اما چرا؟ حسینی در این خصوص توضیح می‌دهد: «کشورهای امریکا عربستان و روسیه به تنهایی یک سوم نیاز بازار را می‌توانند تأمین و بازار را کنترل کنند. لذا دلیلی ندارد ک منتظر اوپک باشند. هرچند که تاکنون عربستان به صراحت از حفظ این سازمان حمایت کرده است اما آنچه در بازار نفت حرف اول را می‌زند، بشکه‌ها هستند. زمانی ایران یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان بود و به همین خاطر عربستان در کنارش قرار داشت. اما امروز شرایط تغییر کرده است. ایران به‌دلیل تحریم‌ها و از آن مهمتر، سنگ اندازی‌های داخلی نتوانسته است همپای رقبا جلو برود.»
او با اشاره به اینکه ایران می‌توانست تولیدی در سطح روسیه و حتی بالاتر از آن داشته باشد، می‌گوید: «اکنون بحث ما فقط عربستان نیست. کشورها کسی را در این بازار رفیق خود می‌دانند که قدرت تولید بالاتر داشته باشد. ایران ذخایری به نسبت بیشتر از روسیه دارد اما اکنون نمی‌تواند تولید رقابتی داشته باشد. نه تنها تولید، بلکه ظرفیت تولید را هم از دست داده‌ایم. ضریب بازیافت نفت در عربستان 50 درصد و در ایران کمتر از 25 درصد است. ما هم باید ظرفیت تولید را بالا ببریم تا اثر‌گذاری داشته باشیم. اگرچه تحریم‌ها مانع بزرگی است اما فراموش نکنیم که توان تولید بشکه‌های نفت کشورها را به هم نزدیک می‌کند. اکنون همه کشورها و حتی جمهوری آذربایجان نیز حرفی برای گفتن دارند اما ما بین خودمان همچنان بحث داریم.»



برش
جایگزین‌های نفت در راه هستند

حسینی هشدار می‌دهد که تحدیدکنندگان نفت در راه هستند و در آینده ممکن است که مجال عرضه نفت را از دست بدهیم. او با اشاره به لزوم استخراج و فروش نفت کشور با اتخاذ سیاست‌های مؤثر می‌گوید: «کشورهای صنعتی نشان داده‌اند که بر خلاف ما درازمدت و بلند مدت فکر می‌کنند. آنچه مرا می‌ترساند این است که انرژی جایگزینی در نظر گرفته شود و کل نفت ایران و کشورهای مشابه ما زیر زمین بماند و بی‌ارزش شود. بحث اداره اقتصاد با نفت نیست. بحث بر سر استفاده از این نعمت است. در یک کنفرانس از زبان یکی از مسئولان شنیدم که گداخته هسته‌ای انرژی آینده خواهد بود. شناخت کافی نسبت به آن ندارم اما می‌گویم که ممکن است این انرژی بخشی از سهم نفت را بگیرد. حتی امکان دارد آب و هیدروژن جای نفت را بگیرند. باید نگران بود و چاره اندیشی کرد.»
آنطور که اغلب کارشناسان می‌گویند، در آستانه 60 سالگی اوپک، قدرت این سازمان به حداقل رسیده اما هنوز نفت یک عامل اتحاد در جهان است. ایران به سبب تحریم‌ها فرصت استفاده از این ابزار سیاسی را از دست داده اما تنها تحریم نفتی نیست که مانع شده است. لذا شاید بازنگری در سیاست‌های انرژی کشور و تدوین یک برنامه بلند مدت در این زمینه ضرورت داشته باشد.