طهماسب مظاهری می‌گوید عملکرد بانک مرکزی در پنج ماه گذشته قابل دفاع است اما به شرط آنکه همتی در تله سرکوب ارز و فرمان‌بری از دولت نیفتد. از نظر رئیس اسبق بانک مرکزی، سیاستگذاری ارزی همتی نقطه قوت کارنامه اوست. چراکه او نرخ بازار آزاد را پذیرفته و قوانینی برای آن وضع کرده. سیاست‌هایی که در آرام کردن اقتصاد کشور موثر بوده است. اما نکته مورد تاکید مظاهری، تردید در تداوم این روند است. او می‌گوید در حالی که بانک مرکزی تمام تلاش خود را بر مهار نرخ ارز گذاشته، دولت اقداماتی انجام می‌دهد که نتیجه آن جز افزایش نقدینگی نیست. نقدینگی‌ای که می‌تواند منجر به افزایش تورم و نرخ ارز شود. به گفته مظاهری در این میان بانک مرکزی دو راهکار دارد؛ یا مقابل سیاست‌های تورم‌زای دولت بایستد و اجازه افزایش نقدینگی را ندهد یا در صورت افزایش تورم، بانک مرکزی در تله سرکوب نرخ ارز نیفتد. چراکه سرکوب نرخ ارز به معنای بازگشت تجربه‌های تلخ چند سال گذشته است. او در بخش دیگر این گفت‌وگو تاکید می‌کند بانک مرکزی باید سریع‌تر به سراغ اصلاح نظام بانکی برود. اما مساله این است که گویا همتی در تعیین اولویت اصلاح نظام بانکی اندکی خطا کرده و در کنار برخی اصلاحات درست، دست روی حذف صفر گذاشته. اقدامی که به گفته مظاهری قطعاً ضروری است. اما اکنون زمان آن نیست.

♦♦♦

زمانی که همتی در قامت رئیس کل جدید به بانک مرکزی رفت، باید در دو حوزه فعالیت می‌کرد. یکی مهار بازار ارز و سیاستگذاری ارزی و دیگری اصلاح نظام بانکی. پنج ماه از حضور همتی در بانک مرکزی می‌گذرد و او در این مدت بیشترین وقت خود را صرف مهار تلاطم بازار ارز کرده است. در حوزه سیاستگذاری ارزی عملکرد بانک مرکزی در این پنج ماه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من بارها تاکید کرده‌ام اولین گام برای توفیق بانک مرکزی در انجام مسوولیت‌هایش، حفظ استقلال این نهاد پولی و مالی است. استقلالی که حداقل در سه دولت گذشته و 13 سال اخیر کمتر شاهد آن بوده‌ایم. بر اساس قانون پولی و بانکی سال 1350 و قانون اداره امور بانک‌های دولتی و قانون بانکداری بدون ربا، بانک مرکزی مسوولیت‌هایی را بر عهده دارد و قانون اختیارات لازم برای انجام این مسوولیت‌ها را به بانک مرکزی داده است. اما در 13 سال گذشته -دو دولت آقای احمدی‌نژاد و دولت آقای روحانی- استقلال بانک مرکزی به رسمیت شناخته نشد. دولت و روسای آن اجازه ندادند که بانک مرکزی با استفاده از ظرفیت قانونی و بهره‌گیری از نیروی کارشناسی داخل و خارج این نهاد، کار خود را انجام دهد. در این دوره دولت‌ها سلایق و علاقه‌مندی‌های سیاسی و هدف‌های اداری خود را به بانک مرکزی تحمیل کردند. جز یک دوره کوتاه در دولت احمدی‌نژاد که توفیق خدمت با من بود و تن به این علایق ندادم اما پس از آن این تحمیل‌ها ادامه یافت و فرمان سیاستگذاری پولی و مالی از دست بانک مرکزی خارج شد. نمونه بارز آن انحلال شورای پول و اعتبار در دولت احمدی‌نژاد بود یا جلسه معروف 21 فروردین‌ماه سال 97 که دولت در یک اقدام سیاسی و غیرکارشناسی تصمیم به تک‌نرخی کردن ارز گرفت. تصمیمی دور از واقعیت‌های موجود اقتصاد کشور که تنها نتیجه آن خسارات سنگین به کشور بود. دلیل اینکه چرا بانک مرکزی در دولت روحانی زیر بار این تصمیمات رفت مشخص نیست. ممکن است آقای سیف برای این اقدام دلیل شخصی داشته باشد. اما قطعاً نباید به چنین مساله‌ای تن می‌داد. چرا این کار را کرد نمی‌دانم! پس از آثار شوم این تصمیم، دولت با فشار مجلس رئیس بانک مرکزی را تغییر داد و اکنون به نظر می‌رسد بانک مرکزی مستقل‌تر از دولت دارد سیاست‌های درستی را اجرا می‌کند.

 

دلیل کاهش دخالت‌های دولت در حوزه کاری بانک مرکزی چیست؟

به نظر می‌رسد دولت هم به این نتیجه رسیده که بیش از این نباید در کار بانک مرکزی دخالت کند. پس از آن هم شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سه‌گانه تشکیل شد و به بانک مرکزی این اجازه را داد که با اختیارات گسترده وظایف خود را انجام دهد. بانک مرکزی هم از آن پس، تصمیمات کارشناسی و واقعیت‌های اقتصاد را مدنظر قرار داده است.

 

یعنی شما کارنامه پنج‌ماهه آقای همتی را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

من معتقدم عملکرد آقای همتی و مجموعه بانک مرکزی در جریان سیاستگذاری ارزی خوب و قابل دفاع بوده است. همتی بازار آزاد ارز را به ‌عنوان یک واقعیت اقتصادی پذیرفت. نه آن را کتمان کرد نه تسلیم آن شد؛ بلکه برای آن قانون گذاشت. یکی از اقدامات خوب بانک مرکزی این بوده که به شکل مناسب از ذخایر ارزی برای حفظ آرامش بازار استفاده می‌کند. نه روی خود را از بازار آزاد برمی‌گرداند و آن را به حال خود رها می‌کند -برخلاف دوره‌ای که سیاستگذار ارز را به حال خود رها کرد تا به 19 هزار تومان برسد– نه آنکه برای سرکوب نرخ ارز و پایین آوردن آن ذخایر ارزی را حراج می‌کند. بانک مرکزی توانسته این تعادل را حفظ کند که هم از ذخایر ارزی برای جلوگیری از نوسانات بازار بهره بگیرد هم اینکه به بازار بی‌توجه نباشد.

 

از نظر شما آرامش بازار ارز آیا ناشی از سیاستگذاری‌های بانک مرکزی است یا کنترل انتظارات مردم؟

هر دو. بانک مرکزی توانست با مجموعه اقداماتی بازار را به یک نرخ متعادل برساند. در این آرامش ایجادشده، تقاضای عمومی برای خرید ارز و سکه به منظور حفظ ارزش دارایی‌ها کاهش یافت. الان دیگر کسی برای حفظ دارایی خود ارز ذخیره نمی‌کند. چون حس می‌کند بازار به ثبات رسیده است. تا زمانی که بانک مرکزی در حفظ آرامش بازار موفق باشد، انتظارات مردم هم کنترل و تقاضای چند میلیارددلاری برای ذخیره ارز از بازار خارج می‌شود. اما دغدغه اصلی این است که آیا این آرامش ادامه‌دار خواهد بود یا نه؟ جواب این سوال به نظرم نزد بانک مرکزی نیست و نزد دولت است. چون در حالی که بانک مرکزی تمام تلاش خود را بر مهار نرخ ارز گذاشته، دولت اقداماتی انجام می‌دهد که نتیجه آن جز افزایش نقدینگی نیست. تجربه چند سال گذشته نشان داده که دولت با سیاست‌های خود منجر به افزایش نقدینگی می‌شود. این نقدینگی منجر به بروز تورم و در نهایت افزایش نرخ ارز می‌شود. دولت باید از اقدامات تورم‌زا و سیاست‌هایی که منجر به بروز نقدینگی می‌شود خودداری کند.

 

بعید است دولت از خلق نقدینگی دست بردارد. الان تنها در یک قلم زمزمه پرداخت 12 تا 15 هزار میلیارد تومان اعتبار برای جبران ضرر قطعه‌سازان منتشر شده. اعتباری که همه معتقدند منبع آن چاپ پول است.

اگر دولت از این سیاست‌ها دست برنداشت، بانک مرکزی نباید در تله سرکوب نرخ ارز بیفتد. یعنی باید در قدم اول مانع رشد نقدینگی توسط دولت و بودجه شود. اما اگر نتوانست مانع رشد نقدینگی شود، باید آن را به ‌عنوان یک واقعیت بپذیرد و اجازه دهد این تورم اثر خود را بر بازار ارز بگذارد نه آنکه آن را سرکوب کند. یعنی برخلاف رویه‌های قبلی که دولت‌ها و بانک مرکزی نرخ ارز را سرکوب می‌کردند و اجازه افزایش بطئی نرخ ارز متناسب با افزایش نرخ تورم را نمی‌دادند، این بار آقای همتی باید اجازه دهد نرخ ارز کم‌کم تعدیل شود. جز این، هر سیاستی ما را گرفتار سرکوب ارز و جهش نرخ آن خواهد کرد. تجربه نامطلوبی که بارها تکرار شده و همه تبعات آن را می‌دانیم.

 

بانک مرکزی الان هم برای کنترل بازار ارز، ذخایر ارزی را به خدمت گرفته و همتی خودش هم بارها اعلام کرده که در بازار دخالت می‌کند. به‌خصوص که همه پیش‌بینی‌ها حاکی از این است که قیمت ارز در سال آینده باز هم افزایش خواهد یافت. شما مداخله بانک مرکزی در بازار آزاد را مثبت ارزیابی می‌کنید؟

دخالت بانک مرکزی در بازار آزاد یک امر ناپسند نیست. همه بانک‌های مرکزی در همه جای دنیا با بهره‌گیری از ذخایر ارزی بازار را آرام و از نوسانات غیرمعقول جلوگیری می‌کنند. البته ریختن ذخایر ارزی در بازار برای رسیدن به نرخ مدنظر رئیس دولت یا دیگر افراد کار درستی نیست. بانک مرکزی الان به این بلوغ رسیده که نه ذخایر ارزی را برای سرکوب نرخ ارز استفاده کند و نه اینکه آن را فراموش کند. عملکرد بانک مرکزی در این حوزه مطلوب بوده و قابل دفاع است. اما نگرانی اصلی این است که سیاست‌های بودجه‌ای دولت در سال آینده تورم‌زا باشد، این تورم هم به کالا و خدمات منتقل می‌شود و هم به نرخ ارز. در این حالت بانک مرکزی باید مقابل سرکوب قیمت بایستد و اجازه رشد قیمت ارز را بدهد. اگر جز این سیاستی را در پیش بگیرد حتماً تبعات تلخی خواهد داشت.

آقای همتی در پنج ماه گذشته ثبات بازار ارز را در اولویت قرار داده. دستاوردهایی هم داشته. اما همه می‌دانیم اگر نظام بانکی و بودجه‌ریزی درست نشود، همین دستاورد در سال آینده به باد می‌رود. اما همتی هنوز اصلاحات نظام بانکی را آغاز نکرده. همین مساله می‌تواند به نقطه‌ضعف او تبدیل شود.

بانک مرکزی آرامش بازار ارز را در اولویت اول قرار داده و اولویت دومش اصلاح نظام بانکی بوده. تا جایی که من اطلاع دارم بررسی اصلاحات بانکی آغاز شده اما هنوز جلوه بیرونی ندارد. چون اصلاحات بانکی کار بسیار سختی است و باید با آرامش و بدون تنش بیرونی انجام شود. اقداماتی هم انجام شده. نمونه آن تعیین سقف تراکنش‌های بانکی است اقدامی مهم اما بدون تنش و حاشیه. اقدام دوم او درباره بدهی‌های بانک‌ها به بانک مرکزی است که به نظر می‌رسد یک کار جدی در حال انجام است. این مشابه اقدامی است که من در بانک مرکزی انجام داده و گفتم چاپخانه بانک مرکزی را سه‌قفله می‌کنیم و دیگر خط اعتباری نمی‌دهیم. تعبیر این گفته آن بود که بانک‌ها باید از منابع خودشان استفاده کنند. همتی این اقدام را در سکوت رسانه‌ای انجام داده و من فکر می‌کنم این هم کار مثبتی بوده چون انعکاس عظیم رسانه‌ای این اقدام می‌توانست تنش‌زا و حاشیه‌آفرین باشد.

اما در برخی از حوزه‌ها بانک مرکزی هنوز اقدام جدی انجام نداده است. مانند بحث ترازنامه بانک‌ها و سودی که به سپرده‌گذاران می‌دهند. چون پرداخت سود کنونی به سپرده‌گذاران نتیجه‌ای جز افزایش نقدینگی ندارد و تورم‌زاست و بانک مرکزی باید هرچه سریع‌تر این ماجرا را خاتمه دهد.

 

انتقاد دیگری که اخیراً به عملکرد همتی وارد شده، ماجرای حذف صفرهای پول ملی است. در حالی که همه بر اصلاح نظام بانکی تاکید دارند و معتقدند مواردی مانند نرخ سود باید زودتر به نتیجه برسد، بانک مرکزی حذف صفرها را در دستور کار قرار داده. آیا آغاز اصلاحات از این نقطه کار درستی است و اکنون ضرورت دارد؟

حذف صفر از پول ملی یک کار ضروری و الزامی است که باید انجام شود اما الان نه. مساله این است که حذف صفرها نیاز به چند پیش‌نیاز دارد. اولاً باید وقت بسیاری صرف مطالعه طرح شود و ببینند باید سه صفر را حذف کنند یا چهار صفر را یا شش صفر را. این نیازمند بررسی است. نکته دوم این است که باید شکل ظاهری اسکناس و سکه‌ها طراحی شود و به گونه‌ای باشد که استفاده از آن برای همه راحت باشد و به مراودات و مبادلات روزمره مردم نزدیک باشد. نکته بسیار مهم‌تر این است که دولت باید جامعه را برای این اصلاح آماده کند. حذف صفر باید زمانی انجام شود که اقتصاد در شرایط ثبات باشد و نرخ تورم مدام در حال افزایش نباشد. از آن مهم‌تر این اقدام باید زمانی انجام شود که بین دولت و مردم اعتماد وجود داشته باشد و مردم گمان نکنند با تغییر اسکناس و حذف صفرها، قرار است دارایی‌شان آسیب بخورد و ارزش آن افت کند. امروز بنا به هر دلیلی رابطه دولت و مردم به شدت آسیب دیده. دولت باید صبر کند تا طی دوره‌ای سیاست‌های اصلاحی مهم‌تر پیش برود و رابطه‌اش با مردم بازسازی شود و بعد در آرامش اقتصادی و فضای آرام جامعه این کار را انجام دهند. نکته دیگر اینکه ما زمانی باید اقدام به حذف صفر کنیم که به اندازه کافی اسکناس و سکه جدید چاپ کرده و در اختیار بانک‌های کل کشور قرار داده باشیم. چون زمانی که بانک مرکزی اعلام کند صفرهای پول ملی حذف شده، مردم از نگرانی کاهش ارزش پول خود و بی‌اعتباری آن یا به شوق گرفتن اسکناس و سکه جدید به بانک‌ها مراجعه می‌کنند و خواستار تبدیل پولشان هستند. در چنین شرایطی بانک‌ها نباید دچار کمبود اسکناس جدید شوند. چون این برای مردم نگران‌کننده است. از طرفی باید با یک کار رسانه‌ای قوی به مردم اعتماد بدهند که پول‌های قدیمی برای یک دوره نسبتاً طولانی - 5 یا 10 سال- همچنان اعتبار دارد و از روند مبادلات حذف نمی‌شود. مردم نباید فکر کنند دارایی‌شان در حال از بین رفتن است. من باز هم تاکید می‌کنم که حذف صفر حتماً کار مثبت و ضروری است. اما اولاً نسبت به دیگر اصلاحات نظام بانکی در اولویت چندم قرار دارد، دوماً بانک مرکزی و دولت در شرایطی که مشکلات انباشت شده نمی‌توانند همه مشکلات را با هم حل کنند. چنین ظرفیتی واقعاً وجود ندارد. سوماً باید صبر کرد تا اعتماد از بین رفته‌ترمیم شود. آن‌وقت حتماً زمان خوبی برای حذف صفر است. اما تا قبل آن هر اقدامی در این راستا، نتیجه‌بخش نخواهد بود.

 

آنچه تا اینجا گفتید بخشی از کارهایی است که همتی تاکنون انجام داده و بخشی از آن چیزی است که می‌گوییم باید انجام شود؛ اقداماتی که تنها در صورتی می‌تواند انجام شود که بانک مرکزی مستقل باشد و دولت نتواند آن را به خدمت خود بگیرد. اما همه می‌دانیم که سال آینده به لحاظ مالی سال سختی است و نه گفتن به دولت سخت‌تر خواهد بود. در این حالت دولت بانک مرکزی مستقل نمی‌خواهد. از طرفی الان شورای عالی هماهنگی اقتصادی تشکیل شده و برای برخی از اقدامات بانکی در آنجا تصمیم گرفته می‌شود. با ترکیبی که کمتر اقتصادی است و بیشتر سیاسی است. در این شرایط حفظ استقلال بانک مرکزی چقدر شدنی است؟

من تا جایی که می‌دانم این شورا حامی بانک مرکزی برای اتخاذ تصمیمات صحیحی است که تاکنون گرفته. تا الان خروجی این شورا صحیح بوده و ما امیدواریم بعد این هم این مساله رعایت شود. بانک مرکزی باید بتواند استقلالش را حفظ کند و مانع اقدامات تورم‌زای دولت شود. من هم از عملکرد ارزی آقای همتی دفاع کردم و هم از اقداماتی که برای اصلاح نظام بانکی انجام داده. اما موفقیت این سیاست‌ها همه مشروط به این است که دولت در کنار بانک مرکزی رشد نقدینگی را مهار کند. در سال‌های گذشته به طور متوسط نقدینگی 25 درصد رشد کرده و در مقابل آن رشد اقتصادی حدود 3 درصد و تورم هم 20 درصد بوده است. اگر دولت سیاست‌های پیشین را ادامه دهد و نرخ رشد نقدینگی همان 25 درصد بماند، باز همان آش است و همان کاسه. نه من و نه هیچ کارشناسی نمی‌توانیم ادعا کنیم که دولت می‌تواند یا باید رشد اقتصادی بالای 25 درصد را به 5 درصد برساند. اما همه معتقدیم می‌تواند با یکسری از تدابیر رشد نقدینگی را به حدود 15 درصد برساند. آن زمان تورم حدود 10 درصد خواهد بود. این تورم قابل تحمل خواهد بود. پس از آن هم دولت باید اجازه دهد که نرخ ارز بر اساس تورم تعدیل شود. این جهاد بزرگی برای دولت است. اما اگر دولت این کار را نکرد و کماکان بر طبل چاپ اسکناس و ایجاد نقدینگی کوبید، تنها یک راه نجات وجود دارد. آن هم وجود یک بانک مرکزی مستقل است. اگر بانک مرکزی در اینجا مقابل دولت بایستد و اجازه دهد نرخ ارز به نسبت تورم افزایش پیدا کند، می‌توان امیدوار بود که کم‌کم شرایط بهتر باشد، جز آن باید منتظر تکرار تجربه تلخ گذشته باشیم.

 

حفظ این استقلال و ایستادگی مقابل دولت چقدر امکان‌پذیر است؟ تجربه شما چه می‌گوید؟

آقای همتی تا زمانی که در مسند ریاست بر بانک مرکزی است باید مقابل دولت بایستد و از استقلال این نهاد دفاع کند.

 

اما شما در نهایت مجبور به کناره‌گیری از دولت شدید. آیا اگر چنین چالشی بین رئیس کل بانک مرکزی و دولت پیش بیاید، رئیس کل بانک مرکزی عقب می‌نشیند یا دولت؟

من این را نمی‌دانم. اما مساله این است که تا زمانی که فردی مسوولیتی بر عهده دارد باید آن را درست انجام دهد. اگر هم روزی دید دولت اصرار به اعمال سیاست‌های خود دارد و نمی‌تواند مقابل آن بایستد، می‌تواند به راحتی کنار برود و خودش مجری آن کار نادرست نباشد.