پيش از هر چيز بايد اشاره و تاكيد كنم تعاريف و استانداردهاي معماري و شهرسازي در دنياي مدرن تغيير كرده است. در گذشته خانه به معناي واقعي نقش منزل و محلي براي استقرار و تعامل ميان اعضاي خانواده را ايفاء ميكرد.
در آن زمان خانه از دو قسمت «بيروني» براي پذيرايي و اقامت ميهمان و «اندروني» براي کارهای روزانه منزل از قبيل طبخ غذا، بازي كودكان و اقامت محارم تشكيل ميشد. خانه در گذشته نقشهاي بسياري ايفاء ميكرد؛ تا جاييكه برخي از ساكنان منزل گاهی ماهها نيازي به خروج از را خانه احساس نميكردند.
شیوع کرونا لزوم بازتعريف فضاهاي شهري و
به طور خاص محله و زيرمحله را مورد تاکید قرار داد
اما با ظهور دنياي مدرن بسياري از نقشهاي خانه به خارج از آن منتقل شد و از طرف ديگر شرايط اقتصادي، الگوي مسكن كوچك و آپارتماني را به خانوارها تحميل كرد. به عنوان مثال فضاي آشپزخانهها كوچك شده است و به جايش مواد اوليه غذا به صورت نيمهآماده تهيه و در خانه فرآوري نهايي ميشود. سالن پذيرايي در بسياري از خانهها حذف يا كوچك شده و پذيرايي از مهمانان خارج از خانه در رستورانها، كافيشاپها و فضايهاي عمومي انجام ميشود. از اين رو خانهها كوچك شده و آرامآرام جایگاه آن در حد يك خوابگاه تنزل پيدا كرده است.
شهرسازي سنتي به واسطه رشد تدريجياش، اين فرصت را داشت كه يك نظام ايجاد كند و صفر تا صد نيازهاي خانوارها را در اين نظام پاسخ دهد. بعوان مثال در درون شهر، محلات، برزنها و كوچهها را داشتيم كه هر برزن و كوچه، از فضاي تعاملي براي ساكنان و حتي بازي بچهها برخوردار بود.
اما از يك سو با رشد سريع و بيبرنامه شهرها به ويژه تا قبل از دهه 60 و از سوي ديگر با حاكميت اقتصاد بر تفكيك قطعات، نتيجهاش آن شد كه محلات و كوچهها بدون تامين كردن خدمات شهري و زيرساختهاي لازم نظير فضاهاي عمومي و سبز و حتي فضاهاي آموزشي و فرهنگي، شكل گيرند.
هر چند مديريت شهري طي يكي دو دهه گذشته، سعي كرده است با ساخت پارك، ورزشگاه، سراي محله و زمين بازي تا حدي اين كمبودها را برطرف كند اما همچنان بسياري از مناطق مسكوني به خصوص مناطق مسكونياي كه قدمت آنها بالاي 30 سال است و بدون برنامه شكل گرفتهاند، كماكان از فقر خدمات شهري رنج ميبرند.
شهرها و ساختمانهاي ما ظاهرا مدرن شدهاند ولي مدرن عمل نكردهايم؛ چرا كه شهرسازي مدرن و ساختمانهاي مدرن، بايد «شرط كافي مدرن بودن» را نيز در نظر بگيرد. بنابراين در دنياي مدرن اگر آپارتمان تا حد يك خوابگاه تنزل ميكند، بايد كمبودها يا در گوشهاي از مجتمع مسكوني و يا در همان كوچه و برزن جبران شود.
اكنون به ندرت شاهد بازي بچهها در كوچه و حتي حياط مجتمعهاي مسكوني هستيم. نتيجه آن يا بازي بچهها در آپارتمان كوچك و سر و صدا و نارضايتي همسايهها است و يا كودكان افسرده. اگر ميهماني براي يكي از همسايهها بيايد، آرامش آن آپارتمان مختل ميشود و نظم پاركينگ آپارتمان به هم ميخورد. يا مثلا اگر كسي پياز سرخ كند، بوي نامطبوع كل آپارتمان را فرا ميگيرد. ولي نميشود كسي را از بازي در خانه، دعوت ميهمان يا غذا درست كردن منع كرد.
اين كمبودها باعث نوعي بلاتكليفي و سردرگمي در محيط خانه و حتي محله شده است. زيرا آپارتمانها و محلات بسياري از نيازها را پاسخ نميدهد. اينجاست كه خانوادهها مجبورند بچهها را براي بازي به باشگاه چند خيابان بالاتر بفرستند، مواد اوليه غذايي را به صورت نيمهآماده تهيه كنند يا ميهمانيهايشان را در رستورانها برگزار كنند كه البته به لحاظ اقتصادي استفاده از اين خدمات در توان بخش قابل توجهي از جامعه نيست.
اكنون كه جامعه با پديده و بحران كرونا روبهرو شده است اين نقيصه بيش از پيش خودنمايي ميكند و شاهد احساس نارضايتي و كلافگي شهروندان از ماندن در خانه براي مدت طولاني هستيم. درحالي كه در خانههاي سنتي گاهي برخي از اعضاي خانواده به ويژه زنان، كودكان و افراد سالمند هفتهها در خانههايشان ميماندند و از آن خارج نميشدند و هيچ گاه احساس نارضايتي نيز نداشتند.
بايد تاكيد كرد كه اين مساله به منزله رد مدرن شدن فضاها نيست و حتي گريزي جز مدرن كردن فضاهاي شهري و سكونت نيست. بلكه مساله اينجاست كه اگر بخواهيم مدرن زندگي كنيم، بايد ديدگاه نظاممند به زندگي مدرن داشته باشيم و زيرساختهاي زندگي مدرن را فراهم كنيم.
به ديگر سخن بايد فضاهاي شهري و به طور خاص مراكز محله و زيرمحله مورد بازتعريف و طراحي مجدد قرار گيرد تا بتواند بسياري از كمبودهاي خدمات شهري را پاسخ دهد. همچنين مجتمعهاي مسكوني بايد از برخي امكانات مانند سالن اجتماعات، فضاي بازي كودكان، آشپزخانه عمومي و فضاي سبز به شكل متمركز برخوردار شوند. امكاناتي كه اكنون تنها در مجتمع لوكس بالاي شهر قابل مشاهده است بايد براي طيف گستردهاي از آپارتماننشينان مهيا شود.
اما از آنجايي كه اكنون با حاكميت اقتصاد در شهرسازي روبهرو هستيم، در تفكيك قطعات بسياري از خدمات شهري را ناديده ميگيريم و بسياري از امكانات را از مجتمعهاي مسكوني حذف ميكنيم تا بتوانيم بيشترين سود را از تفكيك زمين و ساخت و ساز داشته باشيم. اينجاست كه ضرورت دارد مديريت شهري همان گونه كه در مسأله پاركينگ مداخله و سازندگان را ملزم به تامين آن كرد، به اين مورد نيز ورود پيدا كند تا كمبودها جبران شود.
نكته ديگري كه بايد به آن اشاره شود تعارض ميان سنت و مدرنيته در جامعه شهري امروز ما است. درحال حاضر در مجتمعهاي مسكوني آپارتمانهاي تكواحدي در هر طبقه بيشترين طرفدار را دارد كه برگرفته از فرهنگ سنتي و مذهبي ما است كه ميخواهيم در محرمترين حالت ممكن در آپارتمان زندگي كنيم. اما از طرف ديگر ايجاد فضاي بازي كودكان و سالن اجتماعات و مانند آن براي چهار يا پنج واحد آپارتمان توجيه اقتصادي ندارد.
اين در حاليست كه آپارتماننشيني نيز يك پديده مدرن است و آپارتمانها بدون امكانات، ناقص هستند. يكي از راهكارهايي كه ميتوانيم زيرساختهاي مشترك را براي تمام واحدها فراهم آوريم آن است كه صرفههاي ناشي از مقياس ايجاد شود و تعداد واحدها به قدري زياد شود كه هزينه مشاعات و خدمات بين واحدها سرشكن شود و اداره اين فضاها توجيه داشته باشد.
فلذا يكي از راههاي موجود، حركت به سوي مقياسهاي بزرگتر يعني مجموعههاي مسكوني با چند بلوك در يك قطعه است. ناگفته نماند كه در اينجا بحث مقياس بهينه در اقتصاد شهري پيش ميآيد؛ چرا كه مجموعههاي مسكوني نيز وقتي از يك حدي كه بزرگتر ميشوند، كيفيت سكونت در آنها كاهش مييابد و طرفداران خود را از دست ميدهند.
سومين نكته در مقوله زندگي مدرن شهري، استفاده از خدمات مدرن است. زمان آن گذشته است كه در هر كوچه بقالي و نانوايي وجود داشته باشد. سبك زندگي مدرن ايجاب ميكند كليه مايحتاج خانوار از مواد غذايي و بهداشتي گرفته تا ابزار، پوشاك و لوازم خانگي در فروشگاههاي بزرگ تامين شوند تا در وقت و هزينه شهروندان صرفهجويي شود. از سوي ديگر خريد از اين فروشگاههاي بايد به صورت آنلاين امكانپذير باشد.
خوشبختانه در اين مورد طي سالهاي اخير در كلانشهرها تا حدي اين «شرط كافي زندگي مدرن» تامين شده است و در بحران اپيدمي كرونا و قرنطينه خانگي مردم، مشاهده كرديم كه فروشگاههاي بزرگ و فروشگاههاي آنلاين به كمك مردم شتافتند تا كسي از خانهها بيرون نيايد تا زنجيره انتقال ويروس شكسته شود. اين در حالي بود كه بقاليهاي كوچك نتوانستند گام ويژهاي براي خدماترساني به شهروندان بردارند.
به مقولات اشاره شده به عنوان نكته چهارم و آخر بايد مساله «شهر ديجيتال» و «خدمات آنلاين» را افزود. اقتضاي زندگي مدرن، استفاده از خدمات آنلاين است. بسياري از خدمات آنلاين در كشور وجود دارد ولي كافي نيست. در شرايط كرونا مشاهده شد بسياري از دستگاهها كه ترديد براي برقراري برخي از خدمات آنلاين داشتند، ترديد را كنار گذاشتند و خدمات گستردهتري را ارائه كردند. مثلا قوه قضاييه ثبت دادخواست آنلاين، شهرداري تشكيل پرونده آنلاين، بانكها درخواست وام آنلاين و موزهها بازديد آنلاين را بالاخره به جاري ساختند.
شايد اگر «شروط كافي زندگي مدرن» و اقتضائات و زيرساختهاي مورد نياز را در شهرسازي امروزمان جديتر ميگرفتيم، اكنون تنگناها كمتر به شهروندان فشار ميآورد و ايشان راحتتر ميتوانستند دوران قرنطينه را سپري كنند.