حذف چهار صفر از پول ملی جز آنکه چاپ اسکناس‌های جدید در این شرایط وخیم اقتصادی، هزینه سنگینی را به اقتصاد کشور تحمیل کند، نتیجه دیگری به بارنمی‌آورد و کمکی به نجات اقتصاد کشور از گردابی که در آن فرو افتاده است، نمی‌کند. در ارتباط با اظهارات آقای دکتر جهانگیری که گفته‌اند سالانه در کشور ۸۰۰ هزار تن گوشت تولید می‌شود، جای گزاره مهم و مغفول‌مانده‌ای به عنوان سرانه مصرف گوشت در ایران خالی است و به همین سبب به صرف آنکه سالانه ۸۰۰ هزار تن گوشت در کشور تولید می‌شود به تنهایی نمی‌تواند نافی موضوع حذف گوشت از سفره‌های مردم باشد؛ چه به موجب برخی آمارهای نسبتا معتبر در حالی که استاندارد جهانی سرانه مصرف گوشت بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ کیلوگرم است، سرانه مصرف گوشت قرمز در ایران از حدود ۱۵ کیلوگرم تجاوز نمی‌کند.
یک دلیل اصلی پایین بودن سرانه مصرف گوشت قرمز در ایران که شامل سرانه مصرف گوشت مرغ و ماهی هم می‌شود بالا بودن بیش از حد قیمت این اقلام در مقایسه با سطح حقوق و دستمزد قشرهای حقوق‌بگیر شاغل و بازنشسته و روزمزد است که به خصوص در یکی، دو سال اخیر پا‌به‌پای افزایش نجومی قیمت‌ها و شیوع کرونا، قدرت خرید این قشرها به شدت کاهش پیدا کرده است. به احتمال زیاد به دلیل آنکه مقامات عالی‌رتبه دولت از شخص آقای رییس‌جمهور و معاونان و وزرای دولت و دیگر مدیران ارشد دولت به دلیل آنکه خود مستقیما خریدهای مایحتاج منزل خود را انجام نمی‌دهند و اطلاعات مربوط به قیمت‌ها از طریق وزارتخانه‌ها و بانک مرکزی در اختیارشان قرار می‌گیرد، اطلاع ندارند که امروز گوشت قرمز در قصابی‌ها و فروشگاه‌های مواد غذایی سطح شهر به قیمتی بالاتر از کیلویی ۱۵۰ هزار تومان که معادل حقوق و دستمزد روزانه یک شهروند حقوق‌بگیر ایرانی است به فروش می‌رسد و قیمت آزاد مرغ هم در این روزها در حد دو برابر قیمت دولتی آن است که نصیب سفره‌های این حقوق‌بگیران نمی‌شود.
این بی‌اطلاعی از واقعیت‌های زندگی مردم و مسایلی چون فقر و خط‌فقر و پایین بودن قدرت خرید قشرهای فقیر و کم‌درآمد جامعه، محدود و منحصر به زمانه ما نیست. تصمیم مربوط به حذف بدون مقدمه و غیرکارشناسی چهار صفر از پول ملی را هم می‌توان تا حدودی حاصل همان سیاست‌بازی‌های شبه‌اقتصادی به حساب آورد. به قول یک تحلیلگر و طنزنویس باسابقه، تصمیم مربوط به حذف چهار صفر از پول ملی، انسان را به یاد آن سوال معروف در ادربیات فارسی می‌‌اندازد که معلمی به منظور سنجش میزان هوش شاگردان کلاس از آنها پرسید یک کیلو آهن سبک‌تر است یا یک کیلو پنبه و البته دانش‌آموزان خردسال با شناخت سطحی که از سبک بودن ذاتی پنبه داشتند همگی با صدای بلند جواب دادند، البته، پنبه! حالا آیا ما هم می‌خواهیم با کم کردن تعداد صفرهای پول ملی مثل آن دانش‌آموزان خردسال، خودمان را گول بزنیم و مثلا بگوییم بعد از حذف آن چهار صفر، قیمت برابری پول ما در برابر دلار به جای ۲۵ هزار تومان به ۲۵ تومان رسیده است.اتفاقات صرفا نمادینی از این قبیل دیگر کمترین تاثیری در تقویت پول ملی کشور ندارند و قدرت خرید مردم را افزایش نمی‌دهند و آنها را از این فقر و فلاکت سیاه رهایی نمی‌بخشند. حذف صفرها از پول ملی کوچک‌ترین تاثیری هم در درآمد سرانه دلاری مردم ایران که سال‌هاست در محدوده پنج هزار دلار قرار دارد، نخواهد داشت و به قدر ذره‌ای هم تولید ناخالص داخلی ما را افزایش نخواهد داد؛ پس صرف هزینه سنگین برای کاهش تعداد صفرهای پول ملی و چاپ اسکناس‌های جدید به خاطر رسیدن به کدام هدف متعالی اقتصادی است که دولت می‌خواهد بر بودجه مملکت تحمیل کند؟
به قول طنز‌نویس مورد بحث، کاهش چهار صفر از پول ملی تنها به شرطی می‌تواند از یک جهت یعنی از جهت بهبود قدرت خرید مردم مفید واقع شود و هزینه، فایده آن قدری شکل منطقی به خود بگیرد که در ازای حذف چهار صفر از پول ملی از حقوق و دستمزدها تنها سه صفر حذف شود تا مردم اثرات این اقدام بسیار هزینه‌تراش و مشکل‌آفرین را حداقل در قدرت خرید خود احساس کنند وگرنه تا زمانی که فاصله‌ای چند میلیون تومانی میان میانگین حقوق و دستمزدها با خط فقر به رسمیت شناخته شده در کشور وجود دارد، این فاصله وحشتناک بعد از حذف آن صفرهای کذایی هم به قوت خود باقی خواهد ماند.
در یک کلام باید گفت بدون کوچک کردن تشکیلات عریض و طویل دولت و کاهش چشمگیر هزینه‌های آن، مشابه کاری که لهستانی‌ها در سال‌های اخیر به آن دست‌یازیدند و بدون دست کشیدن کامل دولت از بنگاهداری‌هایی که جز زیان و خسارت ثمره دیگری برای اقتصاد کشور نداشته است، حتی حذف تمامی صفرها از پول ملی کشور، تاثیری در بهبود زندگی مردم و نجات اقتصاد کشور از گرداب مشکلات بی‌حد و حصر کنونی نخواهد داشت.