بولتن نیوز نوشت: طی سالهای اخیر این مسئله در ایران بهگونهای بازنمایی میشود که گویی ایران تنها کشوری است که چنین یارانههایی میپردازد و مدام تکرار میشود که هیچ کشوری در دنیای امروز بهویژه به بخش تولید یارانه نمیدهد و تمام یارانهها صرفاً بهصورت نقدی به افراد داده میشود. فضای سیاستگذاری کشور نیز پر شده از چنین گزارههایی؛ بحثی درگرفته با عنوان یارانۀ پنهان، و «حذف» آن بهعنوان حلالمسائل اقتصاد و سیاست معرفی میشود، بدون اینکه کوچکترین مطالعهای در زمینۀ ارزیابی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آن انجام شده باشد! در این متن کوتاه که دادههای آن برگرفته از آژانس بینالمللی انرژی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، و سایت کوچکسازی دولت فدرال گرفته شده، آماری از یارانۀ بخش کشاورزی در جهان ارائه شده است.
در آمریکا در سال ۲۰۱۹ حدود ۲۴ میلیارد دلار یارانه به بخش کشاورزی (منهای شیلات و دامپروری) اختصاص یافته است. این رقم تقریباً ۱.۳ برابر کل یارانۀ نفت و مشتقات نفتی در ایران است. در تدوین بودجۀ سال ۲۰۱۹ آمریکا بحثی در گرفت مبنی بر هدفمندکردن یارانههای کشاورزی. معیار پیشنهادی این بود که یارانه صرفاً به کشاورزانی اختصاص یابد که درآمد سالانۀ آنها کمتر از ۵۰۰ هزار دلار است. برآورد دولت این بود که با اعمال این محدودیت حدود ۶ میلیارد دلار صرفهجویی میشود. جالب این است که در سال ۲۰۱۶ میانگین درآمد خانوارهای کشاورز حدود ۱۱۸ هزار دلار، و ۴۲ درصد بیش از میانگین درآمد خانوارهای آمریکایی بوده است. با این وجود، با پیشنهاد دولت مبنی بر کاهش رقم یارانهها و حذف کشاورزان پردرآمد موافقت نشد.
براساس آمارها، از مجموع یارانۀ بخش کشاورزی در جهان، سهم کشورهای OECD حدود ۲.۵ برابر کشورهای درحالتوسعه و نوظهور است. در کشورهای OECD بهطور میانگین بیش از ۳۰ درصد درآمد ناخالص کشاورزان از طریق یارانه تأمین میشود؛ یارانۀ بیمهای، تضمین قیمت محصولات، یارانۀ تسهیلات، و ... این نسبت در کشورهایی نظیر نروژ و ایسلند بالای ۵۰ درصد و در کرۀ جنوبی، سوییس، و ژاپن بالای ۴۵ درصد است. یک سؤال مهم این است که چرا کشورهایی که تحت عنوان «صنعتی» شناخته میشوند چنین سطحی از یارانه را به بخش کشاورزی اختصاص میدهند؟ این موضوع با آنچه در نظریههای توسعهای گفته میشود، همخوانی ندارد.
پینوشت: در اینکه نظام یارانه در ایران ایرادهای اساسی دارد تردیدی نیست، اما بازنمایی مسئلۀ یارانه بهنحوی که گویی تنها ایران است که چنین نظام یارانهای دارد، بسیار فریبنده است. نشستن تکنیسینها و مهندسان اقتصادی بهجای اقتصاددانان، جایگزینشدن عدد و رقمهای حسابداری بهجای ارزیابی و تحلیل اقتصادی و اجتماعی، و سادهسازی سیاستگذاری، بهتعبیر کلاوس اوفه؛ جامعهشناس آلمانی، تنها به تداوم و تشدید حکومتناپذیری و ناکارآمدی هرچهبیشتر نظام حکمرانی میانجامد.