توپخانه شوک‌های قیمتی دولت سیزدهم بی‌وقفه در حال شلیک به بازار و سفره‌ها و معیشت مردم است؛ مردمی که دیگر برای شنیدن صدای گوشخراش این توپخانه و تحمل ویرانی‌های آن رمقی برایشان باقی نمانده است. یارانه‌های نسیه‌ای هم که وعده پرداخت آن با انواع شرط و شروط و دهک‌بندی‌های من‌درآوردی دولتمردان اغلب بی‌خبر از واقعیت‌های جاری در سطح جامعه و کف خیابان‌ها به مردم داده شده حتی اگر به دست‌شان هم برسد، دردی را از زندگی آنها دوا نخواهد کرد چون شوک‌های قیمتی وارد شده به چند فقره اقلام خوراکی چون مرغ، تخم‌مرغ، شیر و پنیر که کلید آن از شروع کار دولت دوازدهم تدبیر و امید زده شده به قدری سنگین است که بازگرداندن آنها به سفره‌های مردم با این یارانه‌بازی‌ها به آسانی امکان‌پذیر نیست، چون هرکسی که فقط با الفبای اقتصاد آشنایی داشته باشد به خوبی می‌داند که شوک‌های سنگین قیمتی به چند قلم کالای خوراکی وارد نمی‌شود بلکه تاثیرات زنجیره‌ای آن مانند ویروس کرونا بعد از کوتاه‌زمانی به سایر اقلام خوراکی و کالاهای اساسی مورد نیاز مردم سرایت می‌کند و به تورم انتظاری در جامعه دامن می‌زند آن هم در جامعه‌ای که در آن هم ثبات اقتصادی و هم سرمایه بزرگ اجتماعی تحکیم‌کننده روابط میان مردم و دولت‌ها سالیان درازی است که از دست رفته و کار به جایی رسیده که مردم دیگر قول و وعده‌های دولتمردان و کارگزاران کوچک و بزرگ دولت را جدی نمی‌گیرند و اغلب صحبت‌های آنها به دستمایه‌هایی برای ساختن طنز در جامعه تبدیل شده است. دلیل از بین رفتن سرمایه اجتماعی را هم باید در گفتمان‌های اقتصادی خود دولتمردان از شخص آقای رییس‌جمهور گرفته تا وزرا و مدیران اجرایی دولت‌ها از گذشته تا حال جست‌وجو کرد و برخلاف ادعای کسانی که تحت تاثیر علائق و دلبستگی‌های جناحی، گروهی و بی‌توجه به منافع ملی سنگ دولت‌های گذشته خصوصا دولت‌های یازدهم و دوازدهم را به سینه می‌زنند که هر قول و وعده‌ای را که به مردم دادند یا به طور کلی به آن عمل نکردند و با گذر ایام آن را به طاق نسیان کوبیدند و یا خلاف آن قول و وعده‌ها را به مردم تحویل دادند. مثلا هر بار که تکانه‌ای بر بازار ارز وارد می‌شد، یک وزیر اقتصادی و یا یک رییس کل بانک مرکزی جلوی دوربین تلویزیون ظاهر می‌شد و به مردم می‌گفت وضع ذخایر ارزی دولت بسیار مساعد است، هیچ کمبود ارزی نداریم و تکانه ارزی به وجود آمده موقتی و تحت تاثیر جو روانی است و به زودی شاهد نزولی شدن نرخ ارز خواهیم بود، اما از فردای پخش گفته‌های آن وزیر و آن رییس کل بازار مرکزی منحنی نرخ ارز با شتابی بیش از گذشته روند صعودی پیدا می‌کرد ولی دیگر هیچ مقامی حاضر نمی‌شد جلوی دوربین تلویزیون بیاید و درباره دلایل صعودی شدن نرخ ارز به مردم توضیح دهد و به این ترتیب بود که در هر یک از دولت‌های چند دهه گذشته تا به امروز که یک سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم بسیار پروعده و وعید می‌گذرد، هر بار یک ردیف از دیوار سرمایه اجتماعی فرو ریخته و متاسفانه امروز دیگر اثری از آن دیوار باقی نمانده تا مردم محسنات بی‌شماری را که دولتمردان درباره مزایای حذف یارانه‌های کالاهای اساسی برای اقتصاد کشور برمی‌شمارند، باور کنند چون در عصر شبکه‌های ارتباطات مجازی و در دهکده جهانی ارتباط سطح بینش و قدرت تجزیه و تحلیل مردم حتی مردم کم‌سواد درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بالا رفته که می‌توانند ریشه‌های مشکلات اقتصادی و معیشتی خود و مردم جامعه خود را به خوبی تشخیص دهند و بی‌آنکه دیگر به شنیدن و خواندن لفاظی‌های اقتصاددان‌های لیبرال و نولیبرال و چپگرا و راستگرا داشته باشند سرچشمه و علت‌العلل مشکلات اقتصادی و محرومیت‌های رفاهی و معیشتی خود را به عنوان شهروندان کشوری بالقوه بسیار ثروتمند، نشسته روی اقیانوسی از منابع نفت و گاز، انواع معادن و کانی‌ها و منابع طبیعی ارزشمند به خوبی می‌شناسند و می‌دانند که اگر پای سوء‌مدیریت‌های تکراری و سوء‌تدبیرهای بی‌شمار و افزون بر همه اینها روابط خارجی بسیار چالشی و پرهزینه و خسارت‌بار ما با بخش مهمی از جهان صنعتی و پیشرفته در میان نبود و اگر حکمرانان ما هم همچون حکمرانان چهل سال پیش چین کمونیست ضمن حفظ اصول و چارچوب‌های حکومتی به چالش جدایی در سیاست خارجی و تلطیف روابط ما با جهان پیشرفته می‌پرداختند و درهای کشور را به روی سرمایه‌های خارجی باز می‌کردند، امروز به جای این همه مشکلات اقتصادی و چه کنم چه کنم‌های دردناک معیشتی مردم و به جای صنعت و تولیدی که افزون بر هشتاد درصد نیازهای اولیه آن از نهاده‌ها و مواد اولیه گرفته تا تجهیزات و ماشین‌آلات صنعتی تا خوراک دام و طیور و… در غرب آسیا ابرقدرت اقتصادی دیگری به نام ایران وجود می‌داشت که برخلاف ابرقدرت اقتصادی چین، بدون نیاز به واردات نفت و دیگر حامل‌های انرژی، هم ملتی غرق در رفاه و خوشبختی در آن زندگی می‌کرد، هم پول ملی پرقدرت آن تنه بر ارزهای قدرتمندی چون دلار و یورو و پوند استرلینگ می‌زد و هم پاسپورت آن به یکی از نمادهای عزت و افتخار شهروندان آن تبدیل می‌شد. بله در عصر فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و تلویزیون‌های ماهواره‌ای قاطبه مردم ایران از این واقعیت‌ها به خوبی آگاهند و به همین سبب دیگر هیچ دولتمردی از شخص آقای رییس‌جمهور گرفته تا دیگران هر اندازه سخنوران ماهر و چیره‌دستی باشند، که متاسفانه اغلب هم چنین نیستند، نمی‌توانند تنها با توصیه و گفتاردرمانی‌های پرآب‌وتاب حس اعتماد توده‌های مردم را نسبت به گفته‌های خود جلب کنند و بر جراحاتی که گرانی‌های کمرشکن بر جسم و روح مردم وارد کرده مرهم گذارند. تا دیر نشده و کار از کار نگذشته باید فرمان آتش‌بس شوک‌های قیمتی و خاموش شدن توپخانه افزایش قیمت‌ها را صادر کنند.

منبع: جهان صنعت

غلامرضا کیامهر