زندگی روزمره یعنی زنده بودن، زیستن و زندگی کردن (فرهنگ لغت معین). زندگی از دل مواجهه، نزدیکی، همزیستی و رویدادهای واقعی در جهان شکل می‌گیرد.
تمام این معانی را می‌توان به عنوان زیست روزمره نام گذاشت.
زیست روزمره برای شهروندان قابل لمس است، شاید برای مردم زیست روزمره به کلمات و جملات مرتب ختم نشود، ولی بدون واسطه درک می‌شود، چراکه بخش گسترده‌ای از تجربه خود در زمان گذشته و حال را به واسطه زیستن در همان شرایط درک می‌کنند. نقش زیست روزمره آنقدر فربه است که برخی از تحلیلگران و جامعه‌‌شناسان برای اثبات گفته‌های خویش به جای تکیه بر آمارهای رسمی و انتخاب نظریه‌های روش‌‌شناختی، به زیست روزمره خود اشاره می‌کنند. حال همین امر برای شهروندانی که با رویدادها، وقایع، تصمیمات اقتصادی دولتمردان و سیاستگذاری‌های مختلف روبه‌رو می‌شوند، از غلظت بیشتری برخوردار است. به عبارتی، زیست روزمره تجربه‌مند در کلیت زندگی شهروندان دارای جایگاهی غیرقابل قیاس با سایر موارد از قبیل آموزش، تحصیل، اقتصاد، فرهنگ و سیاست است.به عنوان مثال، زمانی که مسوولان و مدیران ارشد اقتصادی از کاهش نرخ تورم، ارزان شدن کالاهای اساسی و دسترسی آسان شهروندان به رفع نیازهای اقتصادی سخن می‌گویند، مخاطب این حرف‌ها به جای دقت به سخنان مسوول مربوطه و گوش سپردن به آمارهایی که ارائه شده و می‌شود به زیست روزمره خود رجوع و این همه گفته را با تجربه زندگی خود در زمان حال مقایسه می‌کند. شهروند شنونده ابتدا زیست روزمره خود را مورد سنجش قرار می‌دهد و تغییرات را بررسی می‌کند، سپس آن همه ادعا درباره اقتصاد را به تجربه زندگی خود حوالت می‌دهد. چنانچه گفتارهای مدیران با زندگی روزمره او مطابقت نداشته باشد، بی‌شک آن همه تلاش برای توجیه مخاطب از سوی مدیر ارشد و رسانه‌هایی که گاه به مدافع بی‌چون و چرای سخنان مدیران تبدیل می‌شوند، به دیوار تجربه زیسته شهروندان برخورد خواهد کرد.
آنچه این روزها از سوی مدیران دولتی درباره ارتقای کیفیت سرعت اینترنت، کاهش تورم، دستاوردهای دولت در حوزه جذب سرمایه‌گذاری خارجی، فروش نفت بدون محدودیت، افزایش صادرات، تعامل با کشورهای آسیای میانه و افزایش صادرات محصولات ایرانی به کشورهای حوزه خلیج‌فارس و…. بیان می‌شود در نخستین ساعات طرح این مباحث با واکنش‌های منفی شهروندان روبه‌رو می‌شود. گویی مدیران براساس آمارهایی به شرح وضعیت امروز کشور می‌پردازند که این شرح جایی در زندگی مردم ندارد و یا بسیار بسیار کم‌رنگ است.
به واقع؛ گفته‌های متقن و دقیق مسوولان و مدیران ارشد اقتصادی زمانی از سوی شهروندان مورد پذیرش قرار می‌گیرد که تضادی میان زندگی روزمره و آمارهای اعلام شده وجود نداشته باشد؛ آمارهایی که حداقل شمارگان قابل‌توجهی از شهروندان آن را در زندگی خود تجربه کرده باشند، در غیراین صورت به جای آنکه این همه گفته از سوی مردم قبول واقع شود، شاهد بروز مخالفت‌ و نفی سخنان مسوولان امر خواهیم بود؛ موضوعی که بیش از آنکه زمینه‌ساز آرامش ذهنی شهروندان و خوش‌بینی آنان نسبت به آینده باشد و بتواند افق روشن را ترسیم کند، باعث برهم زدن فضای فکری آنان خواهد شد. مخالفت‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی پس از مصاحبه اخیر رییس دولت سیزدهم و وزیر اقتصاد و خصوصا رسم نمودارهای بسیار نادرست و غلط از سوی خبرگزاری ایرنا نمونه‌های بسیار واضح تضاد میان آمارهای اعلام‌شده و زیست شهروندان است.

جهان صنعت