در حال حاضر نرخ سود سپردههای بلندمدت بانکها براساس قانون ۱۵ درصد است، اما بانکها با روشهای مختلف بهطور متوسط ۲۰ درصد سود را به سپردهگذاران خود میپردازند.
طبق اصول متداول دنیا سود سپرده بانکها باید حدود دو سه درصد بالاتر از نرخ تورم باشد. زمانی دولت سعی کرد تورم را تکرقمی کند، نسبت به آن نرخ سود بانکی هم کاهش یافت، اما حالا دوباره باید نرخ سود بانکی با توجه به اینکه نرخ تورم سال گذشته به ۲۶,۹ درصد رسید، افزایش یابد. رئیس کل بانک مرکزی در حالی از عدم افزایش نرخ سود بانکها صحبت میکند که بارها ثابتشده که نرخ سود بانکها از دستور تبعیت نمیکنند و بانکها برای جذب و نگهداری مشتریان خود دست به اقدامات مختلف میزنند. بنابراین نرخی که پسند بازار است با تخلف، تقلب و رقابتهای ناسالم راهش را پیدا میکند.
این موضوع هم مانند سیل است، نمیتوان جلوی آن را گرفت. هر مانعی بر سر راهش باشد تخریب میشود. نرخ سود بانکی مانند سیل باید به مسیر درست هدایت شود. ایجاد مانع مقابل آن تنها باعث تخریب میشود. الان در مسئله ارز هم شاهد این دستوری عمل کردن و رفتار بازار هستیم. با تصمیماتی که بانک مرکزی گرفت، قیمت ارز چند نرخی شد و درنهایت قیمت به دلخواه بازار همچنان خریدوفروش میشود. حالا اگر بانک مرکزی اجازه افزایش سود بانکی را ندهد، بازار سیستم خودش را پیدا میکند تا به تعادل برسد.
عدم افزایش نرخ سود بانکی باعث میشود که موسسههای غیرمتمرکز رشد کنند. سازمانهای کلاهبردار و فرصتطلب پول و سرمایه مردم را در قالب پیشفروشها و پیشنهاد پرداخت سود بیشتر از مردم میگیرند و بازهم چند سال دیگر باید شاهد موسسههای غیرمجازی باشیم که پول زیادی را در اختیار گرفته و تخلف کردهاند. مانند همین ماجرایی که چند سال اخیر شاهدش بودیم و پروندههای تخلف و کلاهبرداریهایی که پول زیادی از مردم گرفته و باری به مشکلات دولت اضافه کردهاند. بنابراین ادامه این روند پیامدهای بدی برای سیستم بانکی به دنبال دارد.
البته ممکن است مسئولان از سرکوب مالی و کنترل و نظارت بیشتر استفاده کنند و بانک مرکزی هم از اهرم زور و مجازات بهره ببرد، اما درنهایت راه بهجایی نمیبرند. چون دولت نتوانسته است درآمد مردم را افزایش دهد، سرکوب مالی هم جواب نمیدهد. برای هدایت پول و سرمایه مردم باید راههای دیگری پیدا شود، وگرنه در صورت پایین بودن نرخ سود سپرده کمتر از تورم، مردم پولهایشان را از بانک بیرون میکشند و به دنبال بازاری پرسودتر میروند.
بهطور مثال درحالحاضر دولت سعی میکند بازار مسکن را مدیریت کند، اما همین عدم افزایش نرخ سود سپرده باعث میشود پول مردم از بانکها به سمت بازار مسکن برود و این بازار بازهم با حباب قیمتی بیشتری مواجه شود. درحالحاضر هم که با وضعیتی که در این بازار پیشآمده، هیچکس نمیتواند صاحبخانه شود و این اوضاع بدتر خواهد شد.
آقای همتی در صحبتهایش برای عدم افزایش نرخ سود بانکها به ناترازی آنها اشارهکرده است. درواقع بانکهای کشور زیان ده هستند و به گل نشستهاند. این به این معنی است که نرخ بازدهی بانکها کمتر از قیمت تمامشده پولشان است. مارجین آنها منفی است و اگر قرار باشد الان زیاندهی آنها افشا شود، مردم هجوم میبرند و پولهایشان را دوباره از بانکها خارج میکنند.
بانک مرکزی از طرفی سرکوب مالی انجام میدهد و شخصی و دستوری عمل میکند، اما از طرف دیگر انتظار دارد که بانکها استانداردهای بینالمللی را رعایت کنند. اگر قرار است استانداردهای بینالمللی رعایت شود و بازار رقابتی باشد، باید در تمام مسیر این استانداردها حاکم شود. نمیشود مسئولان هرجا که دلخواهشان است استانداردها را زیر پا بگذارند و دستوری عمل کنند و هرجا که به نفعشان نبود، صحبت از استاندارد کنند. این اتفاق تنها باعث دوگانگی در بازار میشود.