مقصر اصلی دولت است

کاهش مستمر ارزش پول در شرایط تورمی، پول نقد را به ظرفی داغ تبدیل می‌کند که مردم جز در موارد اضطراری آن را در دست نمی‌گیرند و از آن رویگردان می‌شوند و در نتیجه نقدینگی سرگردان در جهت حفظ ارزش دارایی‌ها و کسب سود کوتاه‌مدت به سرعت از بازاری به بازار دیگر منتقل می‌شود. وقتی چنین وضعیتی در اقتصادی شکل می‌گیرد در ادبیات اقتصادی گفته می‌شود آن اقتصاد دچار پدیده «داغ شدن پول» شده است. با توجه به نمایان شدن آثار این پدیده در اقتصاد ایران و تشدید التهابات در بازارها به بررسی ابعاد اقتصادی آن در گفت‌وگو با طهماسب مظاهری رئیس‌کل پیشین بانک مرکزی پرداختیم.

♦♦♦

با توجه به شرایط تورمی حاکم بر اقتصاد ایران و تشدید التهابات و هجوم مردم به هریک از بازارها برای خرید کالا از بازار خودرو گرفته تا مواد غذایی و دارایی‌هایی چون طلا و ارز در جهت حفظ ارزش پولشان که نشان‌دهنده بروز پدیده «پول داغ» در اقتصاد ایران است، چه عواملی باعث شده تا این پدیده در اقتصادمان بروز پیدا کند و عموم جامعه از فعالان اقتصادی گرفته تا مردم عادی تمایل کمتری به نگهداری پول نقد داشته باشند؟

در یک اقتصاد سالم، سیاست‌های اقتصادی طوری تعیین می‌شود که تمام افراد جامعه، فرقی ندارد سرمایه‌گذاران کلان یا خرد، فعالان اقتصادی یا مردم عادی، بتوانند با توجه به فرصت‌های سرمایه‌گذاری موجود در آن اقتصاد با راه‌اندازی کسب‌وکارهای بزرگ و کوچک علاوه بر کسب بازده مناسب به رشد تولید و توسعه اقتصادی کمک کنند. حتی افرادی که تمایلی ندارند خودشان کسب‌وکاری راه‌اندازی کنند می‌توانند سرمایه‌گذاری غیرمستقیم از طریق بانک‌ها در پروژه‌های سرمایه‌گذاری سودده انجام دهند. در شرایطی که این شکل از اقتصاد سالم به هم بخورد و فرصت سرمایه‌گذاری فعالان اقتصادی و مردم در بخش مولد به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به دلایلی چون فضای کسب‌وکار تنگ و ترشی که دولت ایجاد می‌کند، به‌کارگیری سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد و هزینه‌زا، یا شکل‌گیری انحصار و فساد در ابعاد گسترده و حاکم شدن رکود و تشدید تورم و... از بین برود بنابراین عموم مردم برای حفظ ارزش پولشان و کسب سود، دارایی‌های خود را به طلا، سکه، ملک یا به کالاهای قابل ذخیره و بادوام چون خودرو و در بدترین حالت به ارزهای خارجی رایج چون دلار و یورو تبدیل می‌کنند. بروز چنین پدیده‌ای که شما به آن می‌گویید داغ شدن پول، در اقتصادی که رشد نقدینگی بالاست و تورم در حال افزایش بوده و ارزش پول محلی دائماً کاهش پیدا می‌کند، اجتناب‌ناپذیر است و امری طبیعی و عقلایی است که در این اقتصاد، مردم پول نقد را از خود دور کنند و به دنبال پیدا کردن راه‌هایی باشند که بتوانند ارزش پول و قدرت خریدشان را حفظ کنند. متاسفانه این پدیده در شرایط فعلی اقتصادمان رخ داده است و همان‌طور که توضیح دادم زمینه‌ساز آن سیاست‌های اقتصادی ناکارآمد و اشتباه دولت بوده که با توام شدن تشدید تحریم‌ها و اوج‌گیری انتظارات منفی نسبت به آینده وضعیت فعلی در اقتصادمان را رقم زده است.

  یعنی در شرایط فعلی اینکه دمای پول بر اثر رشد نقدینگی به قدری بالا رفته که به بی‌ثباتی اقتصاد ایران و التهاب شدید بازارها دامن زده، ریشه در سیاست‌های اقتصادی دولت در سال‌های اخیر دارد تا اینکه از شرایط سیاسی و تحریم‌ها ناشی شده باشد؟

این دولت با ابزارهای کنترلی چون نرخ سود بانکی بسیار بیشتر از تورم و سرکوب ارزی با عرضه ارز حاصل از صادرات نفت یا دارایی‌های سرمایه‌ای تجدیدناپذیر بین‌نسلی کشور به قیمت پایین‌تر به بازار سعی کرد نرخ ارز را پایین نگه دارد و نقدینگی مهار شود تا تورم پایین بیاید. غافل از اینکه با چنین ابزارهای کنترلی موقتاً نرخ ارز بالا نمی‌رود، نقدینگی به بازارها سوق پیدا نمی‌کند و تورم نمایان نمی‌شود. به این مساله توجه نشد که قدرت خرید نهفته در نقدینگی از بین نمی‌رود و به صورت فنری فشرده‌شده نگه داشته می‌شود و به محض اینکه شوکی به اقتصاد مثلاً از ناحیه عوامل سیاسی وارد شود که اثر عمومی در کشور داشته باشد، این فنر فشرده به یکباره آزاد می‌شود. در نتیجه شاهد جهش قیمتی در بازارها خواهیم بود. متاسفانه شرایط سیاسی و بین‌المللی کشور به گونه‌ای رقم خورد که تحریم‌ها دوباره بازگشت و در نتیجه در اثر این شوک فنر جمع‌شده ارز رها شد و تورم نهفته‌شده شروع به آزاد شدن کرد. در پنج سال گذشته تورم نهفته از طریق رشد 30درصدی نقدینگی، پایین نگه داشتن مصنوعی و دستوری نرخ ارز و اقدامات ارادی دولت و بانک مرکزی در اقتصادمان زاده شد و از همان ابتدا مشخص بود در آینده نزدیک جهش پیدا خواهد کرد که همین‌طور هم شد. از بهمن سال 96 جهش نرخ تورم شروع شد، در سال 97 تشدید شد و در همین دو ماه اول سال 98 به اوج رسیده است و همچنان با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد ایران روند اوج‌گیری تورم ادامه دارد. از طرفی دولت با سیاست‌های محدودکننده فضای کسب‌وکار را بیش از اندازه تنگ و ترش کرد و امکان فعالیت اقتصادی با بازده مناسب را از فعالان اقتصادی و مردم گرفت و علاوه بر این تشدید تحریم‌ها و حاکم شدن نااطمینانی بر اقتصادمان باعث شده تا اکثر کسب‌وکارها و واحدهای تولیدی کشور با چالش‌های بزرگی مواجه شوند و تداوم این روند ممکن است کشور را در تامین کالاهای مورد نیاز مردم با مشکلات اساسی مواجه کند. در این شرایط سخت اقتصادی و نبود فرصت‌های سرمایه‌گذاری مولد و ادامه روند رشد نقدینگی با نرخ 26درصدی یا تولید روزی هزار میلیارد تومان نقدینگی، کار به اینجا کشیده است که به گفته شما پول داغ شده است و مردم دائماً از این بازار به بازار دیگری در حال رفت و آمد هستند تا بتوانند از طریق کسب سودهای کوتاه‌مدت قدرت خریدشان را حفظ کنند.

  داغ شدن پول و چرخش سریع آن در بین بازارهای مختلف در شرایط نااطمینانی چه تهدیداتی برای اقتصاد ایران دارد؟

در شرایط التهاب در بازارها نباید به مردمی که کالاهای قابل ذخیره خریداری می‌کنند یا دارایی‌هایشان را به طلا و ارز تبدیل می‌کنند، ایراد گرفت. این رفتار مردم امری عقلایی در شرایط تورمی و سخت اقتصادی است. دولت باید علت بروز تلاطم در بازارها و بی‌ثباتی اقتصادی را در سیاست‌های اقتصادی خود جست‌وجو کند و بپذیرد اگر امروز وضعیت اقتصادمان در شرایط پرنوسانی قرار گرفته بر اثر خطاهای سیاستگذاری خودش بوده است.

در مقطعی که تورم حدود 10 درصد بود و بانک‌ها سود سپرده با سود بالای 23 درصد و حتی برخی بانک‌ها تا 27 درصد سود می‌دادند مردم ترجیح می‌دادند کالا و خدمات کمتری خریداری کنند و پول بیشتری در بانک‌ها نگهداری کنند چون بدون زحمت و معاف از مالیات تا دو برابر نرخ تورم، بازده کسب می‌کردند. و مردم در طی چهار سال از سال 92 تا بهمن 96 چون بازده سپرده‌گذاری در بانک‌ها دو برابر تورم بود با نگهداری پولشان در بانک‌ها بر ارزش دارایی‌هایشان می‌افزودند. در نتیجه سرعت گردش پول به شدت کاهش یافت و نقدینگی لازمی که باید صرف خرید کالا و خدمات در جهت رونق اقتصادی می‌شد در پشت سدی جمع شد و همان‌طور که اشاره کردم در بهمن 96 با شروع روند افزایش نرخ ارز و در فروردین 97 با در رفتن فنر نرخ ارز بر اثر شوک بازگشت تحریم‌ها و اجرای سیاست بسیار خطرناک دلار 4200تومانی، قدرت خرید نهفته نقدینگی رها شد و تورم نهفته‌شده را آزاد کرد و چون نرخ تورم و نرخ افزایش قیمت کالاها و خدمات از نرخ سود بانکی پیشی گرفت و دیگر نگهداری پول نقد در بانک‌ها گزینه مناسبی برای حفظ ارزش پول نبود به تعبیر شما، پول داغ وارد بازارها شده و هر کسی به تناسب میزان پولی که دارد آن را به کالاهای قابل ذخیره مثل خودرو یا مسکن یا ارز و طلا و سکه تبدیل می‌کند یا در بورس سرمایه‌گذاری می‌کند تا از اثر مثبت تورم و افزایش نرخ ارز بر قیمت سهام شرکت‌های صادراتی، ارزش پول خود را حفظ کند. در نتیجه شاهد بی‌ثباتی بازارها هستیم. البته عامل اصلی التهاب بازارها بیشتر از هر چیزی، پرداخت ارز 4200 برای تامین کالاهای مورد نیاز جامعه است. چون سود بالایی از این طریق نصیب کسانی که رانت دریافت ارز 4200 را دارند، می‌شود این مساله باعث شده تا این ارزها تبدیل به کالا نشوند یا اگر هم بشوند با کالاهایی که وارد می‌شوند با قیمت دلار آزاد که اکنون حدود 15 هزار تومان است عرضه می‌شوند.

 یعنی در شرایط فعلی آنچه بیشتر به التهاب بازارها دامن زده از ناحیه سیاست پرداخت ارز 4200تومانی است؟

متاسفانه تداوم این سیاست مخرب دولت باعث شده تا هر روز یکی از بازارها دچار جهش قیمتی شود؛ از بازار گوشت قرمز گرفته تا بازار کاغذ. اخیراً با توجه به تشدید التهاب بازار کاغذ، به‌رغم اینکه آقای جهانگیری گفته به کاغذ ارز 4200تومانی پرداخت کرده‌ایم شاهدیم یا با ارز یارانه‌ای کاغذ خریداری نشده یا کسانی که خریده‌اند آن کاغذها را به بازار عرضه نکرده‌اند و انبار کرده‌اند تا بتوانند با قیمت ارز آزاد آنها را به فروش برسانند. ظاهراً کسانی که ارز 4200تومانی کاغذ را گرفته‌اند اصلاً تاجر کاغذ نبوده‌اند و با توجه به رانتی که داشته‌اند ارز ارزان گرفته‌اند و معلوم نیست با آن ارزها چه کرده‌اند و نتیجه آن هم افزایش شدید قیمت‌ها در بازار کاغذ است. از این اتفاقات در بازار کالاهایی که دولت ارز 4200تومانی تخصیص داده از سال گذشته تاکنون بسیار رخ داده و همچنان این داستان ادامه دارد و هر روز بازار جدیدی از کالاهای مشمول ارز 4200تومانی دچار تلاطم و جهش قیمتی می‌شود. دولت باید در این باره تصمیم شجاعانه و مدبرانه بگیرد و پرداخت ارز 4200تومانی را متوقف کند. البته دولت به این نتیجه رسیده که پرداخت ارز 4200تومانی نه‌تنها اثر مثبت نداشته بلکه نفع آن را عده خاصی برده‌اند و جز گران‌تر شدن و نایاب شدن کالاها برای مردم حاصلی نداشته است. امیدواریم دولت دست از تعلل در این زمینه بردارد و زودتر در این باره تصمیم‌گیری کند.

 با توجه به اینکه بروز تورم‌های بالا بر اثر تشدید رشد نقدینگی در اقتصاد ایران تازگی ندارد و این مساله بارها در اقتصاد ایران رخ داده و حتی در دوره قبلی تحریم‌ها هم رشد نقدینگی بر اثر رشد پایه پولی باعث بروز تورم بالای 40 درصد شد و با بالا رفتن سرعت گردش پول و چرخش پول داغ در بازارها باعث بروز جهش قیمتی کالاها شد اما چرا دولت با داشتن چنین تجربه‌ای و آگاهی از عواقب رشد نقدینگی بازهم سیاست‌های خطای گذشته را تکرار کرده است و دست از سیاست‌های توزیع رانت و سهمیه‌ای و سرکوب قیمت‌ها برنمی‌دارد؟

اتفاقاً من هم همین سوال را از آقای روحانی و دیگر اعضای هیات دولت دارم که چرا با وجود داشتن تجربه قبلی در اقتصادمان که در سال‌های دور هم رخ نداده بود بلکه در دولت قبل از آنها بوده و نقدهای بسیاری هم درباره سیاست‌های اقتصادی آن دولت که باعث بروز تورم بالا و جهش شدید قیمت‌ها شد در رسانه‌های تخصصی از سوی کارشناسان و اقتصاددانان کشور منتشر شد، بازهم همان سیاست‌های غلط را تکرار کردند. حتی درباره آثار این سیاست‌ها بسیاری از کارشناسان به آقای روحانی تذکر دادند و من هم یکی از کارشناسان بودم. بارها با دولت در این زمینه مکاتبه کردم و هشدار دادم که اگر همان سیاست‌ها را ادامه دهند بازهم اقتصادمان درگیر تورم بالا و بی‌ثباتی خواهد شد اما گوش شنوایی وجود نداشت و متاسفانه آقای روحانی و اعضای دولت چشمانشان را به تجربه آثار سیاست‌های اقتصادی خسارت‌بار دولت آقای احمدی‌نژاد بستند و عیناً همان سیاست‌ها را تکرار کردند و حتی در برخی موارد سیاست‌های بدتری را اجرا کردند. درباره اینکه چرا این کار را کردند و از تجربه قبلی درس عبرت نگرفتند، تنها می‌توانم بگویم در خوش‌بینانه‌ترین فرض، علت آن به ندانم‌کاری دولت برمی‌گردد. فرض‌های بدبینانه هم وجود دارد که بهتر است به آن نپردازم.

 در حال حاضر برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند اقتصاد ایران در وضعیتی قرار گرفته که با توجه به کاهش شدید درآمدهای دولتی بر اثر لغو معافیت‌های نفتی، جهش دوباره قیمت ارز، ادامه سیاست‌های ضدبازار، عدم توجه به اصلاحات اقتصادی، تشدید انتظارات منفی نسبت به آینده و به‌کارگیری سیاست‌های انبساطی در جهت تحریک تقاضا که به چاپ پول منجر خواهد شد، ممکن است دچار ابرتورم شود. شما چقدر بروز ابرتورم را در اقتصاد ایران در شرایط فعلی محتمل می‌دانید؟

 ابرتورم تفسیرهای مختلفی دارد. برخی معتقدند به‌رغم اینکه در آمارهای رسمی مرکز آمار نرخ تورم بالای 30 درصد است اما با توجه به شرایطی که در اقتصاد ایران حاکم است اکنون اقتصادمان درگیر ابرتورم شده است اما برخی دیگر ابرتورم را با تورم چند هزار درصدی ونزوئلا مقایسه می‌کنند و به نسبت آن احتمال بروز ابرتورم را در اقتصاد ایران بعید می‌دانند. اما من معتقدم با توجه به شرایطی که اکنون اقتصادمان در آن قرار دارد و موج بالای انتظارات منفی که نسبت به آینده وجود دارد اگر سیاست‌های دولت به همین شکل ادامه پیدا کند و اصلاحات صورت نگیرد به‌زودی تورم با شدت بیشتری افزایش خواهد یافت و در آینده دچار ابرتورم می‌شویم. اینکه خوش‌خیال باشیم تورم و روند جهش قیمت‌ها سقف دارند و بالاخره در یک جا متوقف می‌شوند، اشتباه است. اقتصاد اصول و قوانین خاص خود را دارد و با دولت‌ها و جوامعی که به قواعد آن پایبند نباشند، بی‌رحمانه برخورد خواهد کرد و کوتاه نخواهد آمد و تنها چاره کار این است که دولت از مسیر خطای گذشته بازگردد و سریعاً اقدامات اصلاحی را بر اساس اصول علم اقتصاد به‌کار گیرد. اکنون یک سوال اساسی مطرح است: مردم تا کجا می‌توانند موج افزایش قیمت‌ها را تحمل کنند و فعلاً با تبدیل دارایی‌هایشان به کالاهایی که ارزش پولشان را در برابر تورم حفظ می‌کند روزگار بگذرانند تا بالاخره دولت راه چاره‌ای پیدا کند تا اقتصادمان را از این وضعیت بحرانی خارج کند؟ در حال حاضر مردم این شرایط بسیار سخت را دارند تحمل می‌کنند و امیدوارند دولت هرچه زودتر سیاست‌های اساسی و اصلاحی را انجام دهد. امیدواریم که دولت نیز حالا که در شرایط سخت و تنگنا قرار گرفته سیاست‌های اصلاحی را اجرایی کند تا از این شرایط بحرانی بتوانیم به سلامتی عبور کنیم.