با توجه به طرح استيضاح ترامپ بهدليل مساله «اوکراين گيت» آيا ميتواند آراي وي را در انتخابات 2020 دچار ريزش کند؟
آنچه مسلم بوده اين است که طرح استيضاح ترامپ با سوءاستفاده از جايگاه رياست جمهوري به منظور تاثيرگذاري بر شرايط انتخاباتي از طريق کشور اوکراين ضربه بسيار مهلکي به اعتبار ترامپ وارد کرده است. در خصوص اين مساله که آيا استيضاح ترامپ به نتيجه ميرسد و يا نميرسد مسالهاي است که بايد صبر کرد و نتيجه را ديد. ترامپ از طريق وکيلش رودي جولياني که معروف به شعبده بازيهاي سياسي است اين امکان وجود دارد تا وي موفق شود روند استيضاح را متوقف نمايد. حال چه جولياني موفق شود جلوي استيضاح را بگيرد و يا اينکه موفق نشود ضربه مهمي به ترامپ در انتخابات رياست جمهوري در سال 2020 وارد خواهد ساخت. آنچنان که از رسانههاي بينالمللي شاهد هستيم عده زيادي از طرفداران سنتي ترامپ در برخورد با مساله «اوکراين گيت» ابراز ترديد، انزجار و تاسف ميکنند.
آرايش انتخاباتي که در ايالات متحده آمريکا ميان احزاب دموکرات و جمهوريخواه از هم اکنون شکل گرفته است چه فضايي را بر افکار عمومي و سياستهاي اين کشور حاکم خواهد ساخت؟
فضاي کنوني انتخاباتي در ايالات متحده شباهت زيادي به دوران پيشين دارد. فرق دوره کنوني با دورههاي پيشين انتخابات در اين است که تمام معادلات را بهم ميزند. ديگر با وجود طرح استيضاح بهنظر نميرسد کسي وقتش را بر سر اين مساله که مبارزات انتخاباتي سياستمداران رقيب حزب دموکرات درست و يا غلط تلف نمايد. چون آنچه که از سوي حزب حاکم (جمهوريخواه) مطرح بوده يک دست انداز بسيار بزرگ براي اين حزب است. در هر حال بايد صبر کرد و ديد که اين مبارزات دو حزبي مطابق معمول و روند سنتي طي خواهد شد و يا اينکه وضعيت کاملا جديدي پيش خواهد آمد.
با توجه به درگيري بوريس جانسون با پارلمان بريتانيا، چه آيندهاي پيش روي برگزيت و و نخست وزير اين کشور است؟
وضعيت برگزيت در حال حاضر از منظر سياسي وضعيت مشمئزکنندهاي دارد. به عبارت ديگر بوريس جانسون بهدليل تعصبات راستگرايانه افراطي که از ابتدا از خود نشان داد با اصرار بر ادامه اقدامات تعصبآلود منجر به شکست وي در مراحل مختلف طرح مساله برگزيت در پارلمان بريتانيا شد، اما هر چه زمان ميگذشت وي بر تعصبات ديوانهوارش بيشتر اصرار ميورزيد. وضعيت کنوني شرايطي را بهوجود آورده است که حتي دوستان جانسون و طرفداران طرح برگزيت نيز دچار واگرايي از نخست وزير بريتانيا شدهاند. وضعيت به جايي رسيد که تعدادي از برجستهترين اعضاي حزب محافظهکار از حزب خودشان به خواست احمقانه جانسون اخراج شدند. بوريس جانسون رفتاري را در پيش گرفته است که در نتيجه تعصب، ستون پايههاي اصلي حزب خود را نيز از دست داده است. نبايد کمترين ترديدي داشت که اين وضعيت در هرگونه انتخاباتي که در پيش باشد تاثير منفي عميقي در موقيعت جانسون خواهد گذاشت. تقريبا همه کساني که از ابتدا طرفدار خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا بودند طي مراحل اخير و اعلام تعصب آلود شخص بوريس جانسون در خروج ناگهاني بدون گرفتن امتياز از اتحاديه اروپا به جايي رسيدهاند که اين پرسش را مطرح ميدارند که آيا برگزاري رفراندوم بجا بوده است؟ يا اينکه بايد شرايط رفراندوم ديگري را مهيا نمود؟ چون در صورت برگزاري رفراندوم ديگري در خصوص برگزيت ممکن است بهطور کل رفراندوم پيشين را از ميان بردارد. در حال حاضر وضعيت آشفتهاي بهوجود آمده است. جانسون برخلاف تمامي ادعاها و رجزخوانيهايش نتوانسته شرايطي ايجاد نمايد که رايدهندگان بريتانيايي تکليف خودشان را بدانند. آيا منافع مردم بريتانيا به قول جانسون شکستن همه درها و خروج از اتحاديه را تجويز خواهد کرد و يا بالعکس همه رايدهندگان به فکر بيفتند که آيا درست است که بريتاينا بدون برنامه از اتحاديه اروپا خارج شود؟ در نتيجه جانسون که در ابتدا طرفداران زيادي پيدا کرده بود هم اکنون به سرعت در حال از دست دادن طرفدارانش است. چون خروج بدون برنامه ممکن است لطمات بسيار جبران ناپذيري به بريتانيا وارد نمايد. بر اساس اخبار موسسات نظرسنجي از نظر حقوقي، اقتصادي و... اعلام داشتهاند که اين نوع خروج از اتحاديه اروپا سبب وارد شدن ضربات اقتصادي به بريتانيا خواهد شد. حتي متحدان جانسون در ايرلند شمالي که در تمام مدت از سياستهاي وي حمايت کردند رسما به بوريس جانسون پشت کرده و اعلام کردند که اين روشي که وي بهعنوان نخست وزير بريتانيا در پيش گرفته داراي مضرات بسيار فراواني است.
با توجه به حمايت دونالد ترامپ از بوريس جانسون و برگزيت، رئيسجمهور ايالات متحده چه اهدافي را از حمايت و تشويق جانسون به خروج از اتحاديه دنبال ميکند؟ آيا ترامپ بهدنبال تضعيف اتحاديه اروپا است؟
بدون شک ترامپ بهدنبال تضعيف اتحاديه اروپاست. همچنين ترامپ از جانسون هم حمايت ميکند و در نتيجه هر دو موضوع يعني تضعيف اتحاديه اروپا و حمايت ترامپ از جانسون ارتباط معناداري با يکديگر دارند. آنچه مسلم بوده اين است که ترامپ بهدنبال آن بوده تا از روابط ويژه ميان لندن-واشنگتن بهعنوان ابزاري براي واقعيت دادن به هدف اصلياش که همانا هدفي ژئوپلتيکي است استفاده نمايد. بدين معنا که هدف ايالات متحده آمريکا از آغاز پيوستن بريتانيا به اتحاديه اروپا اين بوده تا جلوي قويتر شدن اتحاديه اروپا بهعنوان يک بلوک قدرت در برابر ايالات متحده را در رقابتهاي جهاني گرفته و موجبات تضعيف اتحاديه اروپا را فراهم نمايد. بعد از پيوستن بريتانيا به اتحاديه اروپا همه روساي جمهور آمريکا موضعگيري داشتهاند منتها برخي به اقدامات نرمتر و اصطلاحا ديپلماتيک و برخي بهصورت کاملا وقيحانه همچون ترامپ چنين هدف راهبردي را دنبال کردهاند. تا بهگونهاي با خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا از برخورداري دست بالاي اروپا در برابر آمريکا تا جايي که ميتوانند بکاهند. اين مساله امري غيرقابل انکار است. اما در عمل بايد توجه داشت که ترامپ در اين مورد نيز همانند ساير امور مديريتياش دست به اقدامات ناشيانه و غيرديپلماتيک ميزند بهگونهاي که حتي در بسياري از موارد رعايت آداب ديپلماتيک را هم نميکند. ترامپ در اعلام حمايت از بوريس جانسون کار را به جايي رساند که صحبت از دخالت آمريکا در امور داخلي بريتانيا پيش ميآيد. در نتيجه برخي از سياستمداران بريتانيا بحق اعتراض دارند که ترامپ نبايد در امور داخلي يک کشور مسقل اين گونه دخالت نمايد. ترامپ در هر کجا پا گذاشته هم مساله براي خود و هم براي مردم آمريکا و هم براي جهان بهوجود ميآورد. در نتيجه بهنظر ميرسد که برخورد ترامپ در رابطه با مساله برگزيت اهداف ناميمون شناخته شدهاي است.
واکنش اتحاديه اروپا نسبت به خروج بريتانيا از اتحاديه (برگزيت) چيست؟
اتحاديه اروپا در برخورد با ماجراجوييهاي برگزيت، يک وضعيت حقوقي بسيار معقولي را در پيش گرفت. اول آنکه يک کشور عضو اين اتحاديه بخواهد از اتحاديه اروپا خارج بشود و يا نشود تصميم گيرنده نهايي مردم همان کشور هستند. آن ملت به غلط و يا درست در رفراندوم راي به خروج از اتحاديه داده است. اتحاديه اروپا نيز رسما اعلام کرد که ما به خواست مردم بريتانيا احترام ميگذاريم. در برخورد دوم اتحاديه اروپا براي اجراي اين خواست مردم بريتانيا بايد راهي را برود که به هيچيک از دو طرف زيانهاي اساسي وارد نشود. بنابراين اتحاديه اروپا در برخورد با بوريس جانسون همواره دست به عصا ادامه مسير داده است بهگونهاي که اتحاديه با ديپلماسي عميق و وسيع قدم برداشته است. در نتيجه تصميم گيرندگان اتحاديه مطابق قوانين موجود مسلط بر اتحاديه اروپا قدم برداشتهاند. اما در عين حال اتحاديه اروپا مطابق شرايط قانوني حاکم ميبايستي اعلام ميکرد که با بريتانيا براي خروج از اتحاديه همکاري خواهد کرد. اتحاديه اروپا اين همکاريها را تا آخرين لحظه انجام داده است. زماني که بوريس جانسون تصميم گرفت بهصورت ناگهاني درها را شکسته و از اتحاديه خارج شود اتحاديه صراحتا اعلام کرد که بريتانيا ميتواند دست به چنين اقدامي بزند اما در صورت چنين اقدامي زيانهاي بسيار زيادي متوجه هر دو طرف خواهد کرد. بنابراين اتحاديه پيشنهاداتي را مطرح داشت که جانسون مطابق آن پيشنهادات به هدف اصلياش که همانا خروج از اتحاديه باشد ميرسد. بنابراين وضعيت اتحاديه اروپا برخورد کاملا عاقلانه حقوقي و ديپلماتيک بوده است. همين برخورد منطقي اتحاديه اروپا تا حدود زيادي در آرامش گرفتن جانسون و دار و دسته اش موثر بوده است. به همين دليل مشاهده ميشود که جانسون مجبور شد تا به سوي تجديد انتخابات برود، چون تجديد انتخابات اجتناب ناپذير بود بهدليل آنکه بوريس جانسون نخست وزير منتخب نيست بلکه نخست وزير جانشين است. نخست وزير جانشين نميتواند دست به يک اقدام خلاف قانون اساسي آن هم به اين بزرگي بزند. بنابراين بايد يک انتخاباتي صورت گيرد تا نخست وزير جانشين بتواند خود را تبديل به نخست وزير قانوني در صورت کسب آراي کافي کند. اين وضعيتي بوده که هم اکنون حاکم است ما نميدانيم آيا در انتخابات پيش رو جانسون ميتواند آراي کافي را کسب نمايد يا خير؟ حزب کارگر به رهبري جرمي کوربين با ترديد با مساله برگزيت عمل نمود. بهرغم آنکه بيش از نيمي از اعضاي سرشناس حزب کارگر تاکيد داشتند که بايد رفراندوم تجديد شود کوربين حاضر نشد تا سياست تجديد رفراندوم را پيگيري نمايد. بنابراين با اين ترديد ضربات زيادي به محبوبيت حزب خود وارد نمود. بنابراين اين شرايطي است که ممکن است در انتخابات آينده به سود جانسون تمام شود. ولي مخالفان جانسون در احزاب کوچک ديگر خيلي قويتر عمل ميکنند بنابراين بايد منتظر ديدن صحنههاي سياسي بسيار جالبي در انتخابات پيش رو باشيم.
با توجه به مضرات فراواني که خروج بريتانيا از اتحاديه بر روي زندگي مردم اين کشور دارد. افکار عمومي در بريتانيا چه واکنش احتمالي نسبت به خروج اين کشور از اتحاديه از خود نشان خواهند داد؟
يکي از اشتباهات بزرگ جانسون اين بود که فکر نميکرد اينگونه تشتتآفريني موضوع برگزيت براي سادهانديشترين افراد رايدهنده را نيز دچار ترديد نمود. رفراندوم در سال 2016 صورت پذيرفت که حاصلش تبليغات گمراهکننده بوده است. در آن زمان موافقان برگزيت دست به تبليغات عوامفريبانه شديدي زدند و تبليغات بيشتر بر اين متمرکز بود که عضويت بريتانيا در اتحاديه اروپا اين کشور را تبديل به مستعمره اروپا کرده است. به عبارت ديگر از اين وقيحانهتر نميتوان دروغي را به مردم القا کرد. حتي خود بوريس جانسون که از طرفداران پروپاقرص رفراندوم و خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا بود همان زمان اين کلمه را بهکار ميبرد که چرا دستگاه قضائي بريتانيا بايد توسط اروپا هدايت شود! چرا سياست کشاورزي بريتانيا بايد توسط اروپا ديکته شود! در آن زمان شرايطي را براي شنوندگان اين تبليغات بهوجود نياوردند تا در برابر بوريس جانسون بايستند و بگويند اتحاديه اروپا هيچمسالهاي به هيچکشوري تحميل نميکند. اتحاديه اروپا اگر قرار باشد مسالهاي را تحميل کند در آن تحميل تمامي کشورها سهيم هستند. جانسون در نهايت بيصداقتي مدعي بود که اتحاديه اروپا قوائد و چارچوب هايش را بر بريتانيا تحميل مينمايد. در نتيجه تبليغات عوامفريبانه يک طرفه و بيمعني صورت گرفت که متاسفانه اين تبليغات عوامفريبانه سبب آراي غيرواقعي در رفراندوم سال 2016 شد. از آن تاريخ تاکنون بسياري سعي داشتهاند تا با آرامش بيشتر موضوع اصلي و واقعيات و نه حاشيهها را براي مردم تشريح نمايند اما همه اقداماتي که براي تشريح وضعيت کنوني صورت گرفت آنقدر موثر نبود چون راهاندازي جنگ و جدال توسط جانسون سبب شد تا موضوع در عمل متشنج شود. جانسون در عمل دست به تعطيلي پارلمان (اگرچه به ظاهر قانوني اما کاملا غيرقانوني) زد. دموکراسي در بريتانيا پارلماني است. وجود پارلمان دموکراسي را تضمين مينمايد. بوريس جانسون پارلمان را بهصورت غيرقانوني به تعطيلي کشاند. در مقابل پارلمان به دادگاه عالي مراجعه و در اين دادگاه بزرگترين ضربه را به سياستهاي جانسون وارد ساخت. بوريس جانسون نميتواند پارلمان را به بهانه دموکراسي تعطيل نمايد همين اقدام سبب شد که نه تنها مقدار زيادي از محبوبيت جانسون لکهدار شود بلکه حدود 20 نفر از سردمداران حزبش اخراج شدند که اين اخراج ضربه بسيار مهلکي به اعتبار جانسون وارد ساخت. بنابراين اين کشمکشها قبح خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا را بر اساس خواستهاي جانسون بر همگان بهطور کل روشن ساخت و از ميزان طرفداران خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا بهصورت روزمره کاهش پيدا کرد. بهگونهاي که حتي ممکن است در صورت برگزاري رفراندوم مردم بريتانيا راي به ماندن در اتحاديه بدهند.
ترامپ تا چه زماني ميتواند به تحريمهاي ظالمانه و ضدانساني که عملا مردم ايران را هدف قرار داده است ادامه دهد؟
تحريمهايي که از قبل به مردم ايران تحميل شده بود نه تنها خيانتکارانه بلکه جنايت عليه بشريت است. دستياران ترامپ مکررا مدعي ميشوند که تحريمهاي ايالات متحده شامل غذا و دارو نميشود اما در عمل بر اساس تاييد منابع آمريکايي تامين غذا و دارو در ايران هم تحت تاثير اين تحريمها قرار دارد. اما تحريمهاي کنوني افراد و موسسات را تحريم ميکنند هيچکدام تحريم نيست بلکه نمايشهاي رسانهاي است. ترامپ با ادامه دادن مسير بنبست تحريمها بهدنبال آن است تا به دنيا بگويد آمريکا در سياستهايش در قبال ايران شکست نخورده است. اما تحريمهايي که هم اکنون صورت ميپذيرد تماما نمايشي و عوامفريبانه است. تحريمهايي که بر ضد رفاه و حقوق مردم ايران وضع شده تاثيرات بسيار منفي بر روي حقوق حقه مردم ايران داشته است. ترامپ در رابطه با تحريمها به پايان خط خود نزديک ميشود. ترامپ دست به ايجاد به اصطلاح ائتلافي در منطقه خليج فارس زد اما همگان ديدند که اصلا چنين ائتلافي تشکيل نشد. ترامپ در برخورد با هر حادثهاي در منطقه اعلام جنگ با ايران کرد اما حتي عربستان از چنين اعلام جنگي استقبال نکرد. سياستهاي ترامپ بر ضد مردم ايران ورشکسته است. بهگونهاي که حتي مجبور شد تا مشاور ضدايرانياش همچون بولتون را اخراج نمايد. بنابراين اگر سياستهاي ضدايراني ترامپ را همانند يک فواره در نظر گيريم اين فواره به اوج رسيده و سرنگون شده است. ترامپ دچار يک وضعيت سکون شده و ديگر نميتواند جلوتر از اين رود. همچنين در خصوص گام چهارم کاهش تعهدات برجامي ميتوان گفت در برداشتن گامهاي تعهدات برجامي بايد خيلي با دقت عمل نماييم. اگر تاکنون توانستهايم روي پاي خود بايستيم و وضعيت خودمان در برجام نگه داريم يکي از دلايل آن بوده که تروئيکاي اروپايي تا حدودي از ما حمايت کردهاند. اگر حمايت اروپاييها را از خودمان دور کرده و موجب نزديکي طرف اروپايي به ترامپ شويم عواقب غيرقابل پيشبيني در پي خواهد داشت. اما اين نافي آن نيست که ايران از حقوقش دفاع نکند. ايران بايد اقدامات تنبيهي محاسبه شده را در دستور کار خود قرار داده تا بدين وسيله بتواند موقعيتش را در چانهزني بالا ببرد. در نتيجه مجريان سياست بايد حساب شده عمل نمايند.