علی شهبازی یکی از فعالان باسابقه فرش اصفهان، با اشاره به کاهش 85 درصدی صادرات فرش دستباف، از آن به عنوان «خودتحریمی» یاد کرد که بسیاری از صادرکنندگان را به دردسر انداخته است. شهبازی می گوید: بالغ بر 90 درصد مواد اولیه فرش وارداتی است و تحریم ها علاوه بر صادرات، برای واردات مواد اولیه نیز مشکلاتی ایجاد کرده و از این طریق فرایند تولید را نیز با اختلال مواجه کرده است. لازم به توضیح است پیمان سپاری ارزی قانونی است که صادرکنندگان را موظف می کند در مدتی مقرر، ارز حاصل از صادرات را به چرخه اقتصاد کشور بازگردانند. این درحالی است که بسیاری از فرش های صادراتی ممکن است حتی به مدت چند سال در انبارها بمانند و نتوان آنها را به سرعت در بازارهای خارجی به پول نقد تبدیل کرد. علاوه بر این، تحریم های مالی خود یکی دیگر از موانعی است که بازگشت ارز را با مشکل مواجه می کند. اصرار دولت به اینگونه قوانین دست و پاگیر علاوه بر اینکه بسیاری از تجار و بازرگانان باسابقه فرش را دادگاهی کرده و به دردسر انداخته، ریسک فعالیت در حوزه صادرات را به شدت افزایش داده و باعث شده تعداد زیادی از فعالان این حوزه از فعالیت دست بکشند.

 

گلوگاه صنعت فرش

باتوجه به این که بخش عمده فرش تولیدی در ایران صادراتی است، می توان صادرات را به عنوان گلوگاه چرخه صنعت فرش دانست، که متاسفانه در دهه های اخیر بصورت مداوم موانع صادرات بیشتر شده و بر این گلوگاه فشار بیشتری وارد شده است. درحالی که در دهه 70 ایران حدود 2 میلیارد دلار فرش به کشورهای خارجی صادر می کرد، اکنون این عدد به چیزی حدود 60 میلیون دلار رسیده است که بسیار تاسف آور است. این درحالی است که قبل از انقلاب نیمی از تجارت بین الملی فرش متعلق به ایران بوده است. اما اکنون در شرایطی که بازرگانان ایرانی با مشکلات ناشی از تحریم و رکود اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند، رقبایی مثل هند، چین، پاکستان و ترکیه سرگرم افزایش سهم خود و تصاحب سهم ایران در بازار جهانی هستند. این کشورها چند دهه کوشیدند تا با طرح و نقشه‌ی قالی‌های ایران، فرش تولید کنند و بازار فرش ایرانی را از آنِ خود کنند اما موفقیت چندانی نداشتند. با وجود این، در سال‌های اخیر به مدد تحریم‌های بین‌المللی و محدودیت‌های مبادلاتی ایران، سهم این کشورها از بازار جهانی بیش از پیش افزایش یافته است.

 

عدم دخالت دولت

یکی از نکات جالب و عبرت برانگیز درباره تاریخ صنعت فرش در ایران این است که رونق این صنعت و اوج گیری صادرات فرش در دو دوره صفویه و قاجاریه صورت گرفت که دولت عملا هیچ دخالتی در این حوزه نداشته است. تاریخچه‌ی حضور فرش دست‌باف ایران در بازارهای جهانی بسیار طولانی است و هیچ‌یک از دیگر کالاهای صادراتی ایران تا این اندازه در جهان شهرت ندارد. از صدها سال قبل، فرش ایرانی کمابیش در قالب هدیه به دربار دیگر کشورها فرستاده می‌شد، اما از دوره‌ی صفویه مانند ابریشم به بخشی از کالاهای صادراتی ایران تبدیل شد. در اوایل دوره‌ی قاجار تولید و تجارت فرش به شدت کاهش یافت اما با تثبیت سلطنت قاجار و ایجاد امنیت نسبی، کم‌کم بازار فرش رونق پیدا کرد. با رونق گرفتن بازار فرش دست‌باف ایران و افزایش تقاضا، ابتدا برخی از تجار تبریز، فارس، کرمان و خراسان و کاشان با قالی‌بافان قرارداد بستند اما این قراردادها پاسخگوی تقاضای فزاینده‌ی بازارهای جهانی نبود. در نتیجه، پس از مدتی شرکت‌هایی از کشورهایی نظیر بریتانیا، ایتالیا، آمریکا، روسیه و آلمان به سرمایه‌گذاری در تولید فرش در مناطق مختلف ایران روی آوردند.[1] بنابراین می توان دوران قاجار را دوره‌ی معرفی فرش ایران به جهانیان و رونق تجارت بین‌المللی آن به حساب آورد که بسیاری از مردم، تاجران، و سیاستمداران دنیا را با فرش ایرانی آشنا کرد. این درحالی است که حتی حکومت وقت از اینکه تجار ایران به چه کشورهایی فرش صادر می کنند خبر نداشته است. اینگونه است که این هنرصنعت ایرانی با پتانسیل بی بدیلی که داشت توانست بصورت خودجوش جای خود را در بازار جهانی پیدا کند و سرمایه گذارانی از سراسر دنیا را نیز به خود جذب کند.

در دوره‌ی رضا شاه، شرکت‌های خارجی همچنان نقش اصلی را در تولید و تجارت فرش بر عهده داشتند. در سال ۱۳۱۴، فعالیت‌های «کمپانی شرق لندن» که مهم‌ترین تاجر فرش ایران بود، به دستور رضا شاه متوقف شد و بخشی از وظایف آن در تولید و صادرات فرش به شرکت سهامیِ تازه‌تأسیس فرش ایران واگذار شد. این را می توان نخستین دخالت جدی دولتی در صنعت فرش دانست که متاسفانه آثار زیانباری در فرایند تولید بر جا میگذارد. دخالت دولت و حکومت در صنعت بعد از انقلاب در مقیاس گسترده و بی سابقه ای شکل گرفت و با تصمیمات خلق الساعه و بی ثبات کننده خسارت های جبران ناپذیری بر فرایند تولید وارد کرد. در سال های گذشته تحریم های بی سابقه مزید بر علت شد و فرایند صادرات را با مشکل مواجه کرد. اما میتوان گفت آخرین میخ را مجددا خود دولت با قوانینی مثل پیمان سپاری ارزی بر تابوت صنعت فرش کوبید، به نحوی که آثار آن متاسفانه هرگز قابل جبران نیست.

سقوط تولید و صادرات فرش دست‌باف ایرانی در چند سال گذشته حیرت‌آور و بی‌سابقه بوده است. باوجود اینکه این صنعت، همچنان که سهم مهمی در اشتغال کشور ایفا می کند و فعالان این حوزه تمام قد تلاش می کنند این صنعت را زنده و سرپا نگه دارند. متاسفانه این نگرانی وجود دارد که با ادامه‌ی روند فعلی بسیاری از صادرکنندگان و بافندگان فرش به سراغ شغل‌های دیگر بروند و صنعت فرش دست‌باف دیگر نتواند در بازار جهانی قامت راست کند.

 

[1] آسو