کد خبر: 15710
منتشر شده در شنبه, 02 اسفند 1399 08:10
تعداد دیدگاه: 0
  • چاپ
  • ایمیل

تردید به پدرخوانده

چاپ
توضیحات

با وجود سابقه طولانی جو بایدن، رئیس‌جمهوری جدید ایالات متحده، به‌عنوان یک حامی بین‌الملل‌گرایی لیبرال، متحدان واشنگتن از این سیاست در چهار سال گذشته آسیب‌های فراوانی متحمل شده‌اند. درحال‌حاضر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری سابق ایالات متحده، بعد از بایدن دومین فردی است که شانس سوگند ریاست‌جمهوری در بیستم ژانویه 2025 را دارد و همین موضوع می‌تواند باعث نگرانی باشد.  

متحدان ایالات متحده با تجربه چهار سال گذشته و محبوبیت بالای ترامپ، این نگرانی را دارند که در صورت اعتماد و اتکای مجدد به ایالات متحده، چهار سال دیگر باز هم تجربه سال‌های 2017 تا 2020 تکرار شود. به نوشته فارین‌افرز، بنابراین سؤال اساسی شرکای واشنگتن این است که «چرا ما باید دوباره روی اعتماد به ایالات متحده سرمایه‌گذاری کنیم، درصورتی‌که ممکن است چهار سال دیگر مجددا ترامپ به قدرت برسد؟». به‌ همین ‌دلیل بسیاری از متحدان ایالات متحده، هنگام برگزاری دومین دادگاه استیضاح دونالد ترامپ امیدوار بودند سنای آمریکا او را برای همیشه از تصدی مقام فدرال منع کند. با اینکه پوپولیسم راست‌گرا و ملی‌گرایانه تنها به ترامپ محدود نمی‌شود و این دیدگاه هواداران بسیاری در جهان دارد، اما عدم امکان کاندیداتوری ترامپ برای انتخابات 2024 این اعتمادبه‌نفس را در اختیار متحدان واشنگتن قرار می‌داد تا با خیالی آسوده‌تر به احیای روابط با دولت بایدن بپردازند و نسبت به بازگشت ترامپ نگرانی نداشته باشند. می‌توانیم فرض کنیم که ترامپ یا هر شخص دیگری که تحت تأثیر موج ترامپیسم قرار دارد، چهار سال بعد دوباره در واشنگتن به قدرت بازگردد. در چنین سناریویی، متحدان ایالات متحده ازجمله ژاپن و استرالیا در اقیانوس آرام و بریتانیا، فرانسه و آلمان در اروپا چه رویکردی باید در پیش بگیرند؟ از دیدگاه این شرکا، فارغ از اینکه چه شخصی در کاخ سفید حضور داشته باشد، نمی‌توان جایگزینی برای ایالات متحده متصور شد. از این منظر، هر نقص و کاستی که در این کشور وجود داشته باشد، واشنگتن همچنان به‌عنوان شریک ضروری در مقابله با چالش‌های منطقه‌ای و جهانی باقی خواهد ماند. بدون تردید در دیدگاه پیروی از آنچه «خودمختاری استراتژیک اروپا» نامیده می‌شود هم می‌توان تصدیق کرد که خودمختاربودن مستلزم کنارگذاشتن همکاری دوجانبه با ایالات متحده نیست. اگر اروپایی‌ها تشخیص دهند که منافع استراتژیک آنها در مشارکت با ایالات متحده بیشتر تأمین می‌شود، پس هدف آنها باید تأمین مشارکتی با واشنگتن باشد که تا حد امکان قابل اعتماد و ماندگار بماند.
لزوم  تغییر  2 نگاه
این نتیجه‌گیری باید منجر به دو تغییر تفکر نزد اروپایی‌ها شود؛ اول اینکه آنها باید به‌دنبال همکاری با دولت بایدن باشند تا اطمینان حاصل شود که تعامل ایالات متحده با شرکا و متحدان می‌تواند منافع مردم آمریکا را هم تأمین کند و همچنین اطمینان حاصل شود که ادامه اتحاد با ایالات متحده می‌تواند رأی‌دهندگان اروپایی را هم به ادامه این روند و فاصله‌گرفتن از پوپولیسم راست‌گرا امیدوار کند. نکته دوم هم اینکه نباید به ایالات متحده به‌عنوان تنها سنگ‌بنای حمایت از دموکراسی و آزادی نگریسته شود. واشنگتن باید یکی از مشارکت‌کنندگان در این مسیر باشد و همکاری با آمریکا باید در همکاری نهادها و فرایندها قابل مشاهده باشد. ترامپیسم مانند دیگر اشکال پوپولیسم، بر پایه اصول نیست، بلکه بر فرصت‌طلبی استوار شده است. اگر قرار باشد ایالات متحده یک رئیس‌جمهور دیگر همفکر ترامپ داشته باشد، یکی از راه‌های پیش‌روی متحدان و شرکای ایالات متحده برای ایجاد مشارکت پایدار با واشنگتن، کمک به افزایش محبوبیت چنین مشارکتی نزد رأی‌دهندگان آمریکایی است. «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی بایدن، بارها درباره تأثیر سیاست خارجی برای طبقه متوسط سخنرانی کرده و وعده داده است که از میزان رفاه خانواده‌ها در ایالت‌های کمتربرخوردار به‌عنوان متر و معیاری برای سیاست خارجی دولت بایدن استفاده کند. شرکا و متحدان ایالات متحده باید برای کمک به تحقق این وعده با دولت جدید آمریکا همکاری کنند. البته این به معنای کنارگذاشتن منافع خود در توافق‌نامه‌های تجاری یا رویارویی با چالش‌های اقلیمی نیست، بلکه در اولویت قراردادن مناطقی است که طبقه متوسط بیشتری در آن زندگی می‌کنند و نظر آنها در انتخابات اثرگذارتر است.
افزایش هزینه بازگشت به یک‌جانبه‌گرایی
برای روشن‌کردن موضوع باید این نکته را در نظر داشت که این به معنای تأیید رویکرد آمریکایی‌ها یا اروپایی‌ها نسبت به پوپولیست‌ها نیست، بلکه موضوع مهم یافتن راهی برای خلع‌سلاح‌کردن آنهاست. در درازمدت، کارگران در دیترویت آمریکا و دوسلدورف آلمان، هر دو علاقه‌مند به جهانی هستند که بتواند از حیثیت، امنیت و رفاه آنها محافظت کند. در کوتاه‌مدت هم رهبران هر دو سوی اقیانوس اطلس می‌توانند توجه بیشتری به تأثیرگذاری سیاست‌ها و اقداماتشان بر نان روزانه کارگران نشان دهند. این بهترین اقدام برای خلع‌سلاح‌کردن پوپولیست‌هاست. از طرف دیگر چالشی اقتصادی و سیاسی که چین در سال‌های اخیر ایجاد کرده، نگرانی فزاینده چپ‌گرایان و راست‌گرایان را در ایالات متحده برانگیخته است. بااین‌حال، اتحادیه اروپا منافع خاص خود را در رویکرد استراتژیک با چین دارد و پکن را به‌عنوان «رقیب سیستماتیک» خود معرفی کرده است؛ بنابراین اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن باید با دولت بایدن همکاری کنند تا اطمینان حاصل شود که موفقیت استراتژی ایالات متحده برای مدیریت رقابت با چین تا حد زیادی به همکاری گسترده با اتحادیه اروپا بستگی دارد. در واقع هدف اروپایی‌ها باید اطمینان از این امر باشد که اگر یک ترامپیست دوباره در واشنگتن به قدرت برسد، وارث شرایطی شود که آسیب‌رساندن به روابط ایالات متحده و اتحادیه اروپا از نظر سیاسی و اقتصادی به اقدامی پرهزینه و غیر قابل توجیه تبدیل شود. همان‌طورکه کنارگذاشتن آلمان غربی برای رونالد ریگان، رئیس‌جمهور آمریکا، در دوران پایانی جنگ سرد امری ناممکن بود. علاوه بر کمک به محبوبیت و توجیه‌پذیرتربودن همکاری‌های بین‌المللی در ایالات متحده، حتی نزد راست‌گرایان و ترامپیست‌های آمریکایی، شرکا و متحدان واشنگتن باید با دولت بایدن همکاری کنند تا نهادها و روش‌های اساسی لازمه این‌گونه همکاری و تعامل را هم بازسازی و تقویت کنند. هدف آنها نه‌تنها باید بر اقدامات جمعی مؤثر در رویارویی با چالش‌های مشترک متمرکز شود، بلکه باید همکاری نزدیک به معنی ایجاد انگیزه برای ادامه مشارکت و افزایش هزینه‌های خروج یک‌جانبه را هم مانند آنچه در دوران ترامپ دیدیم، شامل شود. مؤسسات بین‌المللی مؤثر و توافق‌نامه‌ها و همکاری‌های مداوم می‌توانند دولت‌ها از‌جمله دولت ایالات متحده را کمتر به بازگشت مجدد به یک‌جانبه‌گرایی ترغیب کنند. نباید هیچ راهی برای بازگشت به عقب از سوی هرکدام از طرفین وجود داشته باشد و اگر تمایلی برای این کار نزد هرکدام مشاهده شود، هزینه‌های آن به اندازه‌ای زیاد باشد که حتی فردی مانند ترامپ را هم برای پایبندی به تعهدات متقاعد کند. بااین‌حال حتی اگر متحدان واشنگتن نتوانند نگرانی خود را از بازگشت ترامپ پنهان کنند، این نگرانی از خرد استراتژیک همکاری آنها با ایالات متحده برای تقویت پایه‌های دولت‌های دموکراتیک در برابر چالش‌های جهانی و رویارویی با رژیم‌های اقتدارگرا نمی‌کاهد. در واقع، این مسئله، رویکرد متحدان واشنگتن را حیاتی‌تر می‌کند؛ بهترین استراتژی برای متحدان ایالات متحده برای محافظت از منافع خود در برابر ورود مجدد ترامپ یا همفکرانش به کاخ سفید این است که آنها امروز با حداکثر امکانات و کارایی خود با دولت بایدن همکاری کنند.