اقتصاد بازار: یک عضو هیات‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان گفت: توسعه ایران از مسیر توسعه و توانمندسازی زنان می‌گذرد. زمانی می‌توانیم ادعا کنیم که ایران در مسیر توسعه قرارگرفته که زنان را از پستو خانه‌های منازل به بیرون بکشانیم و تمایل و عادت رفت‌و‌آمد بین خانه و گشت و گذار در بازار را به عادت به رفت و آمد در مسیر منزل به کتابخانه و منزل به نهادهای مدنی تبدیل کنیم.
محسن رنانی در آیین افتتاحیه دفتر جمعیت زنان مسلمان نواندیش در سخنان اظهار کرد: معتقدم تا تحولی در مناسبات و نقش اجتماعی زنان ما رخ ندهد هیچ تحولی در توسعه نیافتگی جامعه رخ نخواهد داد، در نشست‌ها و برنامه‌های که به نوعی کمک به توانمندسازی و اجتماعی شدن زنان است مشارکت کرده‌ام.
وی افزود: از دیدگاه برخی عارفان مسلمان فعالیت‌های یک مومن چه در بعد شخصی و چه در بعد اجتماعی می‌تواند با دو رویکرد انجام پذیرد؛ رویکرد بعثتی و رویکرد امامتی. فعالیت‌های بعثتی پر سروصدا و پر هیاهو و چشم پر کن است اما خیر آن کوتاه است و فعالیت‌های امامتی، آرام و بدون جنبه‌های تبلیغی و بی سروصداست اما عمیق و ماندگار و تاثیرگذار است.
عضو هیئت‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان در بیان مثالی برای توضیح فعالیت‌های بعثتی و نحوه تأثیر آن بر جامعه گفت: از این دیدگاه، مثلا تشکیل حکومت اسلامی در صدر اسلام اگرچه با سروصدای بسیار و فتوحات قابل ‌توجهی در ابتدای امر همراه بود اما عاقبت به دست خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس افتاد و از مسیر حقیقی خود دور شد و حتی خسارت‌بار شد. پیامبران و اولیای الهی معمولا جنس کارشان از جنس کار امامتی بوده است و اینکه از بین ۱۲۴ هزار پیامبر فقط سه نفرشان حکومت تشکیل دادند به همین معنی است که حرکت انبیا اصالتا برای ایجاد تحولات اخلاقی، رفتاری و فکری آرام و عمیق در جامعه بوده است نه کارهایی صوری و نمایشی و همایشی. در اسلام نیز آنچه باعث زنده نگه‌داشتن اسلام و انتقال آن به نسل‌های آینده در طول سده‌ها و قرون گذشته شد نزول قرآن و تربیت ائمه و اولیای الهی به‌عنوان دو اقدام مهم امامتی پیامبر بود؛ حرکتی که به شکلی آرام، تدریجی و عمیق اسلام را در بطن قلوب مردم جای داد و دین محمد (ص) را برای همیشه ماندگار کرد.
وی با تأکید بر اینکه حرکت‌های صرفا بعثتی که کار عمیق و آرام و خالصانه پشت سر آنها نباشد از اساس محکوم ‌به شکست هستند، تصریح کرد: قرآن کریم نیز هدف بعثت پیامبران را نه تغییر اجباری مردم بلکه انذار و ابلاغ پیام الهی عنوان کرده است و پیامبر اکرم (ص) نیز هدف خود را به تمامت رساندن مکارم ، یعنی فراگیر کردن اخلاق بزرگوارانه و کریمانه، دانسته است (انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق). درحرکت‌های بعثتی افراد عموماً تغییر جامعه و جهان پیرامون خود را به هر شکل ممکن دنبال می‌کنند، هدفی که به علت گستردگی تبعات آن، برای آن که بی خطا باشد نیازمند آگاهی‌های فرابشری است وگرنه خسارت‌بار خواهد بود. بنابراین ما انسانهای عادی که معصوم نیستیم و خطا جزء‌ ذاتی وجودمان است باید تا حد ممکن از رفتن به سمت حرکت‌ها و اقدامات بعثتی پرهیز کنیم.
رنانی داستان توسعه در تاریخ یک‌صد سال گذشته در ایران را غریب و اندوهناک توصیف و تصریح کرد: انقلاب مشروطه، برنامه‌های نوسازی رضاخان، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی ایران هرکدام به شکل و شیوه خاصی به دنبال مدرن سازی یا تغییر آنی، لحظه‌ای و یک‌باره در جامعه ایرانی بوده‌اند و نوعی کار بعثتی تلقی می‌شوند. در حالی که همراه با آنها کار امامتی آرام و عمیق صورت نگرفته است و به همین علت ما دوباره به نقطه اول بازگشته‌ایم و مسائل‌مان همچنان همان‌هایی که بوده باقی مانده است.
وی با طرح این سؤال که "ما برای بانوان ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی چه کردیم؟" اظهار کرد: سیاست و برخورد ما در مورد زنان و دخترانمان در سال‌های بعد از انقلاب نیز از جنس همان اقدامات بعثتی بود. یعنی برنامه‌های شکلی و تحولات صوری اما فاقد عمق و ماندگاری. مثلا در حالی که ما در طی سالهای پس از انقلاب بین پنج تا شش میلیون خانم را در دانشگاه‌ها آموزش داده و فارغ التحصیل کرده‌ایم اما نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایرانی در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی 12 درصد و اکنون بر اساس آمارهای رسمی 13.3 درصد شده است یعنی پس از گذشت 37 سال از تغییر حاکمیت و نظام سیاسی و تاکید بر حضور زنان ایرانی در صحنه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و مدنی و پر کردن دانشگاه‌هایمان از دختران و زنان، نرخ مشارکت اقتصادی زنان تنها 1.3 درصد افزایش‌یافته است.
تحلیل این آمارها یک نتیجه بیشتر ندارد و آن این‌که حضور گسترده زنان در دانشگاه‌ها که بخشی به علت برنامه‌های تشویقی دولت‌ها و بخشی به علت مشکلات اقتصادی خانواده‌ها و تعویق ازدواج دختران و سوق دادن آنها به دانشگاه‌ها بوده است، تاثیر حقیقی در تحول نقش زنان در جامعه ما نداشته است. یعنی حضور زنان در جامعه ما صوری و تبلیغی بوده است.
نویسنده کتاب «بازار یا نابازار»، این حقیقت که زنان ایرانی در دانشگاه‌ها دانشمند شده اما توانمند نشده‌اند را تأسف‌برانگیز خواند و گفت: تئوری‌های امروز توسعه بر محور توانمندسازی زنان استوار شده است و جامعه برای توسعه همه‌گیر و همه‌جانبه نیازمند مدیران مرد و زنی است که به‌ جای بهره‌مندی از IQ (ضریب هوشی) بالاتر از EQ (هوش اجتماعی) بیشتری بهره‌مند هستند؛ جامعه برای حرکت در مسیر توسعه لزوماً به وجود افراد دانشمند وابسته نیست بلکه به افراد توانمندی وابسته است که بتوانند در تحول مناسبات اجتماعی مشارکت جدی داشته باشند. این که ما بتوانیم یک خودروی پیشرفته بسازیم یا بخریم توسعه نیست این رشد است. توسعه وقتی است که ما می‌توانیم در کنار هم و با هم یک نظام رانندگی و ترافیکی انسانی و کم هزینه را ایجاد کنیم. و این نیازمند توانمندیهای ویژه‌ای است مثل اینکه ما آنقدر توانمند و بزرگ شویم که بتوانیم نیم سانتی متر پای خود را روی پدال گاز کمتر فشار دهیم. آن‌وقت است که در رقابت‌های سیاسی نیز قادر خواهیم بود به صورت اخلاقی و انسانی رقابت کنیم و بدون آسیب و ضربه زدن به دیگران تحولات بنیادینی را در بطن جامعه خود ایجاد کنیم.
رنانی ادامه داد: ارتقای توانایی گفت‌وگو، صبوری در مشارکت‌ اجتماعی، تصمیم‌گیری‌های عقلانی، نقدپذیری و توانایی نقد کردن، ریسک‌پذیری، نوآوری، تحرک و نشاط در جامعه از ضرورت‌های رفتن به سوی یک جامعه توسعه یافته است و لازمه‌های پویایی یک جامعه در عصر نوین است. متاسفانه امروز نه‌تنها آحاد جامعه در ایران بلکه مسئولان کشوری و حکومتی نیز فاقد توانایی گفت‌وگو برای تبادل عقاید و نظرات با یکدیگر هستند و نقد چهره به چهره را تمرین نکرده‌اند و به همین علت نقدهای خود به یکدیگر را از طریق سخنرانی‌های خود اعلام می‌کنند. مردم ایران هم همین طورند؛ آنها یا سکوت می‌کنند یا... یعنی نقد نمی‌کنند، وقتی قدرت ندارند سکوت می‌کنند و وقتی قدرت پیدا کردند شورش می‌کنند. به همین علت ملت ما در چند قرن اخیر هر 30 سال یکبار یک تحول بزرگ از نوع جنگ و انقلاب و کودتا و ترور و قتل شاهان خود را تجربه کرده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش مؤثر مادران در تربیت فرزندان صبور و اهل گفت‌وگو در جامعه خاطرنشان کرد: ورود واقعی به مرحله توسعه یافتگی نیازمند تربیت نسلی توسعه‌گرا و دارای توانمندی‌های توسعه‌ای است. متاسفانه به علت شیوه ناصحیح نظام آموزش پایه در ایران این توانمندی‌ها به کودکان ما داده نمی‌شود. و به علت مشکلاتی که اکنون از نظر بودجه و مسائل استخدامی با آن روبه‌روست،‌ متاسفانه حکومت هم به نظر نمی رسد بخواهد یا بتواند دست کم تا نسل بعد تحولی در این نظام آموزشی ایجاد کند. بنابراین به نظر می‌رسد ما دست‌کم تا 50 سال دیگر نیز قادر به تحول شیوه آموزشمان به سوی آموزش EQ محور نیستیم و بنابراین از طریق نظام آموزش رسمی قادر به تربیت کودکان توسعه‌گرا نخواهیم بود . این وظیفه مهم یعنی وظیفه تربیت کودکان با توانمندیهای توسعه‌ای را باید به خانواده محول و منتقل کنیم و این امر باید توسط مادران و زنان توانمند در درون خانواده محقق شود. بنابراین به گمان من از این پس بذر توسعه‌گرایی و توسعه خواهی و توانمندیهای لازم برای آن باید در خانواده و از طریق خانواده در وجود فرزندان ما کاشته شود و به همین دلیل می‌توان گفت توسعه آینده ایران را زنان رقم می‌زنند. اگر ما زنان توانمند داشته باشیم توسعه شکل می‌گیرد و اگر نه و آنها فقط دانشمند شوند و فاقد توانمندی‌های توسعه‌ای باشند بذر توسعه در نسل آینده ما جوانه نخواهد زد.
وی افزود: زنان ایرانی باید توانایی گفت‌وگو درباره موضوعات و معضلات مختلف پیرامون خود مانند محیط‌زیست، آلودگی، اسیدپاشی، ترافیک، انتخابات، مسائل شهری و نظایر آن را بیاموزند این همان چیزی است که نه‌تنها زنان بلکه مردان جامعه در طول دهه‌های گذشته از آن بی‌بهره بوده‌اند. بدون توانایی گفت‌وگوی جمعی، هیچ فرایند توسعه‌ای شکل نخواهد گرفت.
نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» در تشریح نیازمندی‌های زنان جامعه اظهار کرد: زنان باید برای بیان مطالبات اجتماعی خود به درجه مطلوبی از اندیشه و سپس انسجام‌بخشی اجتماعی برسند؛ یعنی توانمندی‌ها و نیازمندی‌های خود را بشناسند، آنها را به صورت منطقی اظهار کنند و برای رسیدن به اهداف خود بتوانند به صورت جمعی مشارکت و همکاری کنند.

رنانی ادامه داد: دقیقا نمی‌دانم چگونه اما می‌دانم تنها زمانی می‌توانیم ادعا کنیم که ایران در مسیر توسعه قرارگرفته است که زنان را از پستو خانه‌های منازل به بیرون از خانه بکشانیم و عادت رفت‌و‌آمد بین خانه و گشت و گذار در بازار را در ذهن آن‌ها به مسیر منزل به کتابخانه و منزل به نهادهای مدنی تغییر دهیم.
وی خاطرنشان کرد: این‌که چند نفر اصلاح‌طلب در طول ماه‌های آینده و به دنبال اوج‌گیری یک‌شور اجتماعی و موج هیجانی شانس بیشتری برای ورود به مجلس شورای اسلامی را پیدا کنند یا نه مسئله چندان مهم و قابل‌توجهی نیست و تحقق یا عدم تحقق آن تاثیر چندانی بر آینده توسعه کشور ندارد. اما این‌که تشکل‌های حزبی زنانه و مردانه تا چه حد برای توانمندسازی زنان در مسیر توسعه تلاش می‌کنند موضوعی است که باید در صدر همه تلاش‌ها قرار گیرد و آثار بلندمدت و بین نسلی خواهد داشت. در یک کلام تا زمانی که زنان ایرانی از نظر اجتماعی توانمند نشده باشند، توسعه ایران در محاق خواهد ماند. در واقع توانمندسازی زنان مهم‌ترین زیرساخت نرم‌افزاری توسعه است.