اقتصاد بازار: بر اساس سیاست های اصل 44 قانون اساسی، امور کشور در بخش های مختلف باید به بخش خصوصی سپرده شود تا با حفظ حق نظارت دولت، بخش خصوصی راهگشای مسیر توسعه باشد. اما آیا بخش خصوصی در اجرای وظایف خود موفق بوده است؟ آیا این بخش در اجرای وظایفی که مدعی انجام درست آن است، سابقه خوب و شایسته ای از خود نشان داده است؟ گفت و گوی ما با "عبدالحسین ساسان" برای دانستن چرایی عدم موفقیت بخش خصوصی کشور و راهکارهای تعامل دولت، احزاب و بخش خصوصی در مسیر توسعه کشور موضوع دیدگاه های این اقتصاددان در خصوص جریانات سیاسی و مسیر توسعه، است.

اقتصاد بازار: اجازه بدهید موضوع را بسیار صریح مطرح نمایم؛ بخش خصوصی ما بسیار مدعی توسعه و آگاهی عمل در این مسیر است. اما زمانیکه میدان عمل در اختیارش قرار می گیرد چندان موفق در اجرا نیست؟ به اعتقاد شما چرا بخش خصوصی ما در مسیر درستی حرکت نمی کند؟
اگر بر اساس تئوری اقتصاد پیش رویم، بخش خصوصی در مسیر منافع خود، از طریق استخدام نیروی کار، گرفتن پول از بانک ها، تأمین و گردش سرمایه کار حرکت می کند. اما این فرضیه چند اشکال دارد. نخست اینکه در کشورهایی که رانت اقتصادی وجود دارد، بخش خصوصی واقعاً به دنبال توسعه نمی رود بلکه به دنبال رانت است و زمانی که این فساد از بین رود بخش خصوصی نه تنها اشتغال ایجاد نمی کند، بلکه کارگران خود را بیکار و بدهکار و پول بانک ها را سوخت می کند و در این شرایط مقداری از مطالبات بانک ها هرگز وصول نخواهد شد. بنابراین آن دسته از بخش خصوصی که از رابطه استفاده می کند، به طور قطع پروژه هایی تعریف می کند که برای کشور ضرر دارد. در واقع در اجرای اصل 44، آن بخش خصوصی که بدون رانت و رابطه و بر اساس قانونمندی های اقتصاد حرکت می کند و به هیچ رانتی روی خوش نشان نمی دهد، مورد تأکید است.

اقتصاد بازار: فکر نمی کنید که مردم با درک این موضوع همچنان تمایل دارند تا از بستر بخش دولتی و عمومی مشکلات اقتصادی را مرتفع کنند؟
به احتمال بسیار زیاد مردم استانداردها و انتظارات بسیار بالایی از بخش عمومی مانند مجلس، دولت و شهرداری ها دارند. بنده به عنوان یک دانشگاهی بی طرف، معتقدم مردم ایران، مردم دولت گرایی هستند و انتظار دارند که همه اتفاقات خوب برای آن ها توسط دولت رخ دهد. این انتظارات موجب انتخابات دوره ای در ایران شده است. چرا که هر نماینده ای که سر کار می آید نمی تواند توقعات مردم را برآورده کند. دوم اینکه بر اساس قانون زیست شناسی "قورباغه و تدریج"، مردم نه خوب را می فهمند، نه بد را. به این دلیل قضاوت درست تر معمولاً بعد از حدود هشت سال اتفاق می افتد. مثلاً کارنامه دولت اصلاح طلب با دولت اصولگرا در پایان دوره قابل مقایسه است. در واقع مردم متوجه اینکه اقتصاد در حال مرگ و یا پیشرفت است، نمی شوند؛ حتی اگر اصلاح طلبان موفق باشند باز هم انتظارات و توقعات مردم بالاتر است و به طور قطع بعد از هشت سال مردم در انتخابات خود دچار چرخش فکری خواهند شد. به خصوص که تمام جناح های سیاسی یک دوره بازسازی دارند. به اعتقاد من اصلاح طلبان در طول چهار یا هشت سال نمی توانند انتظارات جامعه را برآورده کنند چرا که نظام اجرایی کشور کُند است.

اقتصاد بازار: با توجه به گرایشات سیاسی خود، موفقیت فعلی اصلاح طلبان را در حرکت درست، در مسیر توسعه سیاسی و اقتصادی می دانید و یا ناشی از عملکرد بد اصولگرایان؟
من اگر به اصلاح طلبان رأی دادم به خاطر این بوده که آنها ارتباطات بیشتری با اندیشمندان جامعه دارند اما اصولگرایان تعداد کمتری از اندیشمندان بزرگ را در اختیار دارند. با وجودی که اکنون اصلاح طلبان با یک موج به مجلس رسیدند اما احتمال دارد به زودی از اندیشمندان و نخبگان محدود و انگشت شمار کشور استفاده کنند و اگر باز هم موفق نشوند به احتمال زیاد نتیجه چیزی جز روی کار آمدن دوباره پوپولیسم نخواهد بود. باید گفت توسعه اقتصادی یک مسیر مستقیم نیست بلکه حرکتی مارپیچ و یا زیکزاکی دارد. معمولاً بسته های سیاستی راست، عبارت از گرایش به سرمایه گذاری زیاد و پایین آوردن قیمت ها است. اما عنصر اصلی بسته سیاسی چپ گرایانه، اشتغال و عدالت است. در ایران جای راست و چپ عوض شده و فرهنگی راست گرا و اقتصادی چپ گرا داریم. اصولگرایان از نظر فرهنگی راستگرا و از نظر اقتصادی چپ گرا هستند و برعکس اصلاح طلبان از نظر فرهنگی سیاست های چپ گرایانه دارند اما اقتصاددانان اصلاح طلب نه داعیه عدالت دارند و نه داعیه رشد؛ بلکه دو هدف "اشتغال" و "رشد اقتصادی و رفع رکود" را دنبال می کنند. بنابراین چپ و راست ایران بر اساس مواضع فرهنگی گروه ها تعریف می شود.

اقتصاد بازار: با این وجود برخی از اصلاح طلبان با وجود آزادی های فرهنگی و فکری، بر نظارت دولت بر سرمایه ها و سرمایه گذاران تأکید دارند. آیا اینها سد راه توسعه نیست؟
اگر اینگونه باشد اصلاح طلبان دچار انشقاق فکری شده اند. اتاق بازرگانی نامه ای به من نوشت و اعلام کرد اگر بخواهیم حاصل عمرتان را در اختیار جوانان قرار دهید، چه می گویید؟ من پاسخ دادم من طرفدار عدالت توزیعی بودم اما اکنون مخالف آن هستم و معتقدم عدالتی خوب است که تولیدی باشد. به اعتقاد بنده اقتصاددانان اصلاح طلب همانند گذشته به توزیع عقیده ندارند چرا که تجربه اصولگرایان به یک تورم وحشتناک انجامید. به این دلیل ما به عدالت توزیعی اعتقاد نداریم و اگر راهی وجود داشت که ما کشور را از قانون هدفمندی یارانه ها راحت کنیم، قطعاً چنین می کردیم. ما پرداخت یارانه به ثروتمند و فقیر را اصلاً تایید نمی کنیم چراکه یارانه ثروتمندان باید فوراً قطع شود و به فقرا داده شود. معتقدیم دولت امروز باید هر نوع کمکی را به سرمایه گذار واقعی و نه رانت جو داشته باشد تا اشتغال افزایش یابد.

اقتصاد بازار: پس به اعتقاد شما یک تغییر رویکرد در اقتصاد بدنه اصلاح طلبان شکل گرفته است؟
من اسم این را تغییر رویکرد نمی گذارم بلکه به اعتقاد من تکامل اندیشه است. از نظر من میوه اندیشه اصلاح طلبان رسیده و امروز به میوه گوارای خود تبدیل شده و آن اینکه عدالت باید از طریق سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال باشد. در ایران تکامل بر اندیشه چپ اتفاق افتاد و همانند آنچه در انگلستان رخ داد از عدالت توزیعی بیرون آمده و به سمت عدالت تولیدی رفته است. در تمام دنیا دولت به طور متوالی دست به دست می شود به این معنا که حرکت زیکزاکی توسعه تنها مختص ایران نیست، بنابراین توصیه من به اصلاح طلبان این است که در زمان مدیریت اصولگرایان، کارشکنی نکنند چرا که اصولگرایان به هیچ وجه ارتباط با اصلاح طلبان را نمی پذیرند. با این حال ما باید از طریق رسانه ها راه درست را به اصولگرایان یاد دهیم. اصلاح طلبان باید قبول کنند که حرکت توسعه، زیکراکی است و اگر ما یک دقیقه از قافله اقتصاد عقب بیفتیم جبران آن مشکل است. بنابراین باید در زمانی که اصولگرایان در قدرتند، اصلاح طلبان در فعالیت های علمی و مشاوره ای به پیشرفت کشور کمک کنند.

اقتصاد بازار: به اعتقاد شما نمایندگان اصلاح طلبی که از اصفهان و یا کشور به مجلس رفتند می توانند با اصول گرایان تعامل برقرار کنند؟
این کار با حفظ مرزها شدنی است. بعد از جنگ جهانی اول در اروپا بحران بزرگی اتفاق افتاد و رکود شروع شد و تا جنگ جهانی دوم ادامه یافت. در این دوره "کنز" نامه ای به "روزولت" رییس جمهور آمریکا نوشت که اگر پول نیست پول چاپ کنید، کار تولید کنید و به کارگر پول دهید. با این سیاست جهان تا حد زیادی از بحران نجات یافت ولی تورم شدیدی ایجاد کرد. نتیجه اینکه سیاست های کنترل تورم، رکود زا و سیاست های کنترل رکود، تورم زاست؛ در اینجا باید دست به انتخاب زد. متأسفانه رشد اقتصادی، عدالت اقتصادی را تضمین نمی کند اما اگر شاهد حرکت اقتصادی باشیم توسعه نابرابری ایجاد خواهد شد. بنابراین اقتصاددان باید دست به انتخاب بزند. به همین دلیل است که ما نمی توانیم بدون جناح ها در کشور حرکت کنیم. پس در اینجا مجبور می شوم موضع خود را بگویم. من از احزابی که طرفدار اشتغال و پیشرفت توسعه اقتصادی هستند، حمایت می کنم.

اقتصاد بازار: بنابراین خود را جزء کدام گرایش اقتصادی و یا سیاسی می دانید؟
من در طول زندگی به هیچ وجه از فردی که به پیشرفت کمک می کند، نپرسیدم اصول گراست یا اصلاح طلب؟ حتی اگر اصولگرایان حرف توسعه را بزنند اولین فردی که به آنها رأی می دهد، من هستم. اگر من امروز به اصلاح طلبی شهرت دارم به این دلیل است که تصادفاً این جناح به ما رجوع می کنند که باید چه کاری انجام دهیم اما تاکنون ندیدم هیچ اصولگرایی راه برون رفت از بن بست را بپرسد.