در روزهایی که طرح صیانت با وجود مخالفتهای بسیار در جامعه در کمیسیون مشترکی در مجلس و نه در صحن علنی در حال بررسی تا تصویب است، محمدرضا میرتاجالدینی، رئیس فراکسیون راهبردی مجلس شورای اسلامی، گفته توییتر باید رفع فیلتر شود: «چرا توییتر برای مسئولان آزاد باشد و برای مردم آزاد نباشد؟ من معتقدم وقتی که مسئولان در توییتر حضور دارند، چرا باید برای مردم ممنوع باشد؟ در مجلس بههیچوجه بهدنبال محدودسازی اینترنت یا پلتفرمهای مختلف نیستیم. نهتنها بهدنبال محدودسازی نیستیم، بلکه حتی باید درخصوص آزادسازی برخی پلتفرمها اقدام کنیم. توییتر فضایی است که ایدهها، دیدگاهها و نظرهای متعدد پیرامون موضوعات مختلف مطرح میشود و مردم ما هم آن بصیرت را دارند که بتوانند ایدهها و نظرات مختلف را که در عرصههای گوناگون ارائه میشود، بررسی کنند؛ ما باید این بصیرت را در جامعه ایجاد کنیم که خودشان انتخاب کنند». سیاستمداران اصولگرا مدتهاست که در توییتر فعالاند. از همان زمان ورودشان به این شبکه و تشویق همقطارانشان به آمدن این سؤال مطرح بود که پس چرا این گفتمان و همجناحیهایشان در ساختار قدرت و تصمیمسازی، توییتر و دیگر شبکههای اجتماعی را فیلتر کرده و از فیلترینگ هم حمایت میکنند. زمانی که حضور سیاسیون بهویژه از جناح اصولگرا هنوز در توییتر عام نشده بود و چهرههای محدودی از این طیف در توییتر فعال بودند. مخاطبان، امثال حدادعادل، محسن رضایی، جلیلی و توكلی را که تازه به این شبکه پیوسته بودند مورد خطاب قرار میدادند که «شما چرا از فیلترشكن استفاده میكنید؟» غلامعلی حدادعادل كه بعد از انتخابات مجلس دهم به توییتر پیوست، همان زمان ورود «احمد توكلی» را به توییتر خوشآمد گفته و نسبت به ورود دیگر چهرهها هم ابراز امیدواری كرده بود. «حدادعادل» در توییتی نوشته بود: «ورود [دكتر توكلی] را به توییتر خوشامد عرض میكنم. امیدوارم همه شخصیتهاى سیاسى از ظرفیت توییتر استفاده كنند». همین توییت او باعث تعجب و پاسخهای كنایهآمیز گروهی از كاربران شده بود.
نمونهای از كامنتهایی كه برای حدادعادل یا توکلی در بدو ورودشان به توییتر گذاشته شده، اینها بود: «آقایان قانونگذار، جاییکه ورود بهش تبریک داره، چرا فیلتره طبق قوانین ما و چرا باید قانونشکنی کنیم برای استفاده؟»، «به نظر میرسد شما هم باور دارید كه در كشورمان قوانینی وجود دارد برای شكستن و مایه تأسف»، «فیلترشکناتون رو هم برای مخاطبان معرفی کنید لطفا»، «رفع فیلتر بفرمایید اونوقت ظرفیتهاش شکوفا خواهد شد»، «قوانینی رو که خودتون مسببش بودید رو میشکنید بعد به هم تبریک میگید؟»، «فیلترشکنت چیه آقای توکلی؟ خود شما هم قانون رو دور زدید اومدید اینجا»، «جناب دكتر بهعنوان نماینده مجلس آیا توییتر فیلتر نیست پس چرا چیزی كه برای ملت مشكل دارد استفاده میكنید»، «دکتر حداقل یه نطقی، حرفی درمورد بیارزشبودن فیلترینگ یا رفع این فیلترینگ مضحک میکردید بعد پا میشدید میومدید واسه قانونشکنی».
یک بام و دوهوا
حالا یک نماینده اصولگرا در حالی خواهان رفع فیلتر توییتر شده که زمانی عبدالصمد خرمآبادی، مدیر قبلی کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و معاون وقت قضائی دادستان کل کشور در امور فضای مجازی، مصاحبههای مکرر وزیر ارتباطات، آذریجهرمی را درباره رفع فیلتر شبکه اجتماعی توییتر غیرقانونی میخواند.
او گفته بود: «کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مرجع نقض دستورات و احکام قضائی نیست و موضوع رفع فیلتر توییتر در جلسه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه مطرح نخواهد شد و توییتر رفع فیلتر نمیشود. اصرار بر این درخواست غیرقانونی و رسانهایکردن مکرر آن جای تأمل دارد». خرمآبادی توییتر را شبکهای خوانده بود که کنترل آن در اختیار دشمن است و گفته بود مدیران آن «در فتنه سال ۸۸ صراحتا از فتنه حمایت کردند». اما حالا که یک چهره اصولگرا از رفع فیلتر دفاع کرده دیده نشده که متولیان و حامیان فیلترینگ به او بتازند. متولیانی مانند خرمآبادی یا دادستانی که به دستور او تلگرام فیلتر شد، هیچوقت پاسخ نداند که در صورت صحت استدلالهایشان برای فیلترماندن توییتر، در این صورت چرا تقریبا همه مقامات و چهرههای سیاسی بهویژه همجناحیهایشان در این فضای فیلترشده حضور دارند و نقض قانون میکنند! این رفتار و استاندارد دوگانه اصولگرایان در مواجهه با فیلترینگ و استفاده از فضای مجازی همان چیزی است که خودش را در طرح صیانت نشان میدهد. در واقع این استاندارد دوگانه در صورت تصویب طرح مجلس بدل به یک تبعیض قانونی خواهد شد. ماجرا این است که جریان اصولگرایی تصور میکند که حق استفاده از اینترنت آزاد در صلاحیت همه مردم نیست و دسترسی به آن باید برمبنای نیازی که نه مردم بلکه دیگری یا دیگران تشیخص میدهند سطحبندی شود. در این شرایط قطعا نهتنها حضور چهرههای سیاسی اصولگرا و بدنه اجتماعیشان در فضاهای فیلترشده محل اشکال نیست، بلکه ترغیب و تشویق هم میشود.
مشخص نیست که چرا نمایندهای که مدافع رفع فیلتر تلگرام است، طرحی برای رفع آن را به مجلس ارائه نمیکند. چراکه براساس یک چارچوب و قانون مشخص که از قضا مصوب مجالس گذشته است، انجام فیلترینگ در کارگروهی که در دادستانی کل کشور است مشخص میشود. ضمن اینکه جدا از تصمیمگیریهایی که در این خصوص توسط کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه اتخاذ میشود، براساس قوانین مدنی کشور قضات هم میتوانند در این خصوص تصمیمهایی اتخاذ کنند. نمایندگانی که مخالف فیلترینگ هستند میتوانند به جای طرح صیانت، طرح دیگری ارائه دهند و مصوبه پیشین مجلس را باطل کنند.
سردرگمی اصولگرایان در مواجهه با فیلترینگ در بدنه اجتماعی حامی آنها هم دیده میشود. مثلا اخیرا یک تشکل دانشجویان اصولگرا در نامهای به ابراهیم رئیسی از او خواستهاند که فیلتر تلگرام و یوتیوب برداشته شود؛ در نامه آنها آمده بود: «با توجه به اختیارات حضرتعالی بهعنوان رئیس شورای عالی فضای مجازی، ضمن بازنگری منطقی و قانونی در محدودیتهای موجود در فضای مجازی، فرصت استفاده درست از بسیاری از فضاهای مفید مانند پیامرسان تلگرام و یوتیوب را در اختیار مردم قرار دهید و امید تحول در دیگر حوزهها را در مردم زنده کنید و از شکلگیری تصویری با محوریت ضدیت با آزادیهای مدنی و قانونی در اذهان عمومی جلوگیری نمایید».
اما چند ماه قبلتر از آن ۴۰۰ طلبه در نامهای به سیدابراهیم رئیسی، زمانی که هنوز رئیس قوه قضائیه بود، خواستار برخورد با عاملان ولنگاری فضای مجازی از جمله محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر شورای عالی فضای مجازی شده بودند. مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم هم زمانی در نامهای به رئیس وقت قوه قضائیه، وضعیت فضای مجازی در کشور را «بغرنج» و «اسفبار» دانسته و اجرای فوری قانون مسدودسازی تلگرام، اینستاگرام و جلوگیری کامل از فعالیت فیلترشکنها را خواستار شده بودند.
اصولگرایان و کلابهاوس
شبکه اجتماعی کلابهاوس هم که بهتازگی به جمع شبکههای اجتماعی اضافه شده و بیش از باقی شبکههای به محلی برای جمعشدن و تضارب آرا بدل شده است، بیش از همه شاهد حضور فعالان سیاسی و چهرههای غیراصولگراست. یکی از پرسشهایی که همواره مطرح بوده این است که چرا اصولگرایان برای شرکت در بحثهای بهویژه سیاسی که محل پرسش و سؤال بسیار است، کمتر تمایل به حضور در این شبکه دارند، ازهمینرو برخی از چهرههای متعلق به بدنه اجتماعی این جریان نگران این هستند که فضای کلابهاوس از دست جریان انقلابی خارج شود. عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار، ترس اصولگرایان از شبکههای اجتماعی را به دو چیز مرتبط میداند. آزادی و وحدت عمومی و بهحاشیهرفتن صداوسیما. او در مطلبی نوشته بود: «منظور از آزادی نیز امکان بیان سخنان مسئولانه و قابل سنجش است. آزادی فحاشی و توهین و دروغ مسئله آنان نیست، چون این را دارند و در این زمینه دست بالا را نسبت به دیگران دارند. پس شبکه کلابهاوس تقریبا همه توجیهات ظاهری آنان را برای مخالفت و فیلتر این نوع شبکهها بسته است و اکنون مجبور هستند بیرودربایستی وارد میدان شوند و صریح و آشکار بگویند که مسئله آنان آزادی واقعی سیاسی است، زیرا این شبکه میتواند این هدف را محقق کند. بهعلاوه با رواج این شبکه، رسانههای رسمی از جمله صداوسیما بیش از این به حاشیه میروند... . کلابهاوس محک تجربه ادعاهای غیرواقعی اصولگرایان برای فیلترینگ شبکههای اجتماعی است. باید از این شبکه استقبال کنند، اگر راستگو هستند».