سراسر التهاب
اقتصاد ایران هفته پرالتهابی را پشت‌سر گذاشت. بازاری که در یک‌سو با ریزش‌های سنگین در بورس و فرابورس روبه‌رو شد، در سوی دیگر، شاهد جهش بی‌سابقه قیمت دلار و طلا بود. سکه با رشد چشمگیر 24/‏7‌درصدی در صدر جدول بازدهی ایستاد، طلای ۱۸عیار با افزایش 84/‏6‌درصدی مسیر صعودی خود را ادامه داد و دلار با جهش 71/‏3‌درصدی به روند صعودی خود سرعت بیشتری بخشید. این رشدها در حالی رخ داد که انس جهانی طلا تنها 94/‏0‌درصد افزایش قیمت را تجربه کرد اما بازارهای داخلی به مراتب سریع‌تر از آن حرکت کردند. در طرف دیگر، بورس با افت 4/‏3‌درصدی و فرابورس با سقوط 51/‏4درصدی، سرمایه‌های بسیاری را از بین بردند و بار دیگر نگرانی‌های سهامداران را افزایش دادند. خروج نقدینگی، فشارهای اقتصادی و چشم‌انداز نامشخص سیاست‌های بین‌المللی، در کنار افزایش قیمت ارز و طلا، ضربات سنگینی را بر پیکره بازار سرمایه وارد کرد. در این میان، برخی از صنایع و نمادها توانستند در این مسیر نزولی مقاومت کنند و حتی بازدهی مثبتی داشته باشند اما بسیاری از سهم‌ها در باتلاق ریزش گرفتار شدند و زیان‌های هنگفتی را به پرتفوی سهامداران تحمیل کردند. با این شرایط، پرسش اساسی این است که آیا این روند نزولی ادامه خواهد داشت یا بازار سرمایه می‌تواند در برابر تلاطم‌های اقتصادی سربلند کند؟


صدرنشینان و قعرنشینان
در هفته‌ای که گذشت، بازار سرمایه شاهد رشد چشمگیر برخی نمادها بود. خکاوه با افزایش 41/‏12‌درصدی در صدر جدول بازدهی قرار گرفت و پس از آن، محتشم با 6/‏9درصد، وحافظ با ۹درصد، ثعتما با 77/‏8‌درصد و زنگان با 79/‏7‌درصد رشد، جزو برترین‌های هفته بودند. در میان صنایع، گروه نساجی با رشد 5/‏3‌درصدی بهترین عملکرد را ثبت کرد. پس از آن، صنایع محصولات کاغذی با 87/‏2‌درصد و خدمات رفاهی متنوع با 18/‏1‌درصد رشد در جایگاه‌های بعدی ایستادند. در این میان، سرمایه‌گذاری استانی با افزایش اندک 09/‏0‌درصدی در رتبه چهارم قرار گرفت، در حالی که سایر صنایع همگی در محدوده منفی قرار گرفتند اما در سوی دیگر بازار، برخی نمادها سقوط سنگینی را تجربه کردند. سلار با افت 37/‏11‌درصدی در صدر جدول نمادهای زیان‌ده قرار گرفت و پس از آن، خیمن با 75/‏10درصد، زماهان با 74/‏10درصد، فنورد با 39/‏10‌درصد و وسدید با 17/‏10‌درصد کاهش ارزش، از جمله بازندگان هفته بودند. در میان صنایع نیز گروه آهن و فولاد با افت سنگین 54/‏19‌درصدی بدترین عملکرد را داشت. پس از آن، صنایع پیمانکاری صنعتی با 3/‏12درصد، چاپ و نشر با 95/‏8درصد، هتل و رستوران با 44/‏7‌درصد و فرآورده‌های نفتی با 16/‏7‌درصد کاهش ارزش، در رده‌های بعدی قرار گرفتند.


شنبه؛ ریسک سیاسی می‌تازد!
در آخرین روزهای هفته دوم اسفندماه دونالد ترامپ اعلام کرد که نامه‌ای به مقام معظم رهبری نوشته و خواستار مذاکره شده است. این خبر بلافاصله موجی از نگرانی و انتظارات متناقض را در بازارهای ایران ایجاد کرد. اکثریت فعالان اقتصادی بر این باورند که پاسخ ایران به این نامه مثبت نخواهد بود و در صورت رد مذاکره، گزینه‌های جایگزین چندان خوشایند نخواهند بود. همین پیش‌بینی کافی بود تا بورس در سراشیبی سقوط قرار گیرد و در مقابل، طلا و دلار روندی صعودی را تجربه کنند. در روز شنبه هفته گذشته ۹۱‌درصد نمادهای بورسی در محدوده منفی بسته شدند و ارزش معاملات به سختی به ۶۵۰۰‌میلیارد تومان رسید. در حالی که بسیاری از نمادها در رشد هفته‌های اخیر دچار رکود شده بودند، جو منفی ناشی از این خبر، فشار فروش را در بازار تشدید کرد. انتظار می‌رفت که در هفته سوم اسفند معاملات سهام بهبود یابد اما یکبار دیگر، اخبار سیاسی و برداشت منفی از نامه ترامپ مانع از بازگشت بازار شد. حالا همه نگاه‌ها به سخنان احتمالی رهبر انقلاب درباره این نامه دوخته شده اما بازارها پیشاپیش با واکنش خود نشان داده‌اند که انتظار پاسخی مثبت را ندارند. اگر چنین نبود، دلیلی برای رشد قیمت دلار و طلا و ریزش سهام وجود نداشت. فضای نااطمینانی همچنان بر اقتصاد ایران سایه انداخته است. در دوره قبلی ریاست‌جمهوری ترامپ، شدت انتشار اخبار تنش‌زا به این اندازه نبود و بازارها پس از مدتی به اخبار منفی بی‌اعتنا شدند اما اکنون هر هفته، یک خبر جدید بر موج نگرانی‌ها می‌افزاید. هر زمان که قیمت دلار و طلا اندکی آرام می‌گیرد، یک موضع‌گیری یا اظهارنظر تازه، سرمایه‌گذاران را دوباره به سمت نگرانی از تشدید تنش‌ها سوق می‌دهد. این شرایط باعث شده که چشم‌انداز روشنی برای کاهش التهاب بازار ارز و طلا وجود نداشته باشد، مگر اینکه مسیر مذاکرات به‌طور واقعی باز شود. در چنین فضایی، طلا همچنان یکی از امن‌ترین گزینه‌های سرمایه‌گذاری برای ایرانیان باقی مانده و هر کاهش قیمتی می‌تواند فرصتی برای خرید بیشتر باشد.


یکشنبه؛ جولان فروشندگان
بازار سرمایه در روز یکشنبه نیز همچنان درگیر موجی از نگرانی و فروش‌های هیجانی بود. در این روز نیز شاخص بورس سقوط شدیدی را تجربه کرد و بسیاری از سرمایه‌گذاران ترجیح دادند دارایی‌های خود را نقد کرده و به سمت بازارهای امن‌تری مانند دلار و طلا حرکت کنند. ترس از آینده و بلاتکلیفی در سیاست خارجی، فضایی را ایجاد کرده که هرگونه خبر سیاسی به‌سرعت بر تصمیمات معامله‌گران اثر می‌گذارد. این روزها بسیاری بر این باورند که سیاست «نه جنگ، نه مذاکره» نمی‌تواند دوام داشته باشد و اگر مذاکراتی در کار نباشد، احتمال بروز تنش افزایش خواهد یافت. همین نگاه باعث شده فشار فروش در بورس افزایش یابد و در مقابل، دلار و طلا تقاضای بیشتری پیدا کنند. در این میان، دولت آمریکا نیز به خوبی از حساسیت‌های بازار ایران آگاه است و با اعمال فشارهای اقتصادی، بر انتظارات منفی سرمایه‌گذاران دامن می‌زند. در نتیجه، یکشنبه نیز ۹۱‌درصد نمادهای بازار منفی بودند و ارزش معاملات به زحمت به ۶‌هزار‌میلیارد تومان رسید. هرچند در اواخر معاملات تلاش‌هایی برای حمایت از بازار انجام شد اما این اقدامات تاثیر چندانی بر جو کلی نداشت.

 

دوشنبه؛ تعادلی شکننده
بازار سهام پس از افت سنگین روزهای گذشته، در روز دوشنبه بلاخره نشانه‌هایی از احتمال بازگشت به تعادل را از خود نشان داد اما همچنان سایه‌ بی‌اعتمادی بر معاملات سنگینی مشهود بود. افزایش ارزش معاملات به هشت‌هزار‌میلیارد تومان و کاهش تعداد نمادهای منفی به ۶۹‌درصد شاید نشانه‌ای از کاهش هیجان فروش باشد اما همچنان کلیت بازار در وضعیت شکننده‌ای قرار داشت. برخی از نمادهای شاخص‌ساز تلاش کردند شاخص‌کل را مثبت نگه دارند، اما این استراتژی دیگر کارایی گذشته را ندارد. رشد چند سهم محدود تاثیری بر کل بازار ندارد اما افت آنها موجی از فروش ایجاد و فشار مضاعفی بر سایر نمادها وارد می‌کند. شاخص هم‌وزن که وضعیت واقعی بازار را بهتر منعکس می‌کند، همچنان در مسیر نزولی قرار داشت و دارد و این نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران هنوز برای بازگشت به بازار تردید دارند.
صندوق‌های اهرمی که در دوران رشد بازار ابزار جذابی برای معامله‌گران پرریسک بودند، حالا به یکی از عوامل تشدید فشار فروش تبدیل شده‌اند. حرکت سرمایه در این صندوق‌ها با شدت بیشتری انجام می‌شود و نوسانات آنها به بی‌ثباتی بیشتر در بازار منجر شده است. این ابزار که در دوران صعودی بورس سودهای قابل‌توجهی نصیب سرمایه‌گذاران می‌کرد، حالا در شرایط رکود تبدیل به عاملی برای افزایش زیان شده است. تغییرات ناگهانی در میزان صدور و ابطال واحدهای این صندوق‌ها، مدیران آنها را با چالش‌های مدیریتی مواجه کرده و بسیاری معتقدند که باید در ساختار این صندوق‌ها بازنگری‌های اساسی بگیرد تا اثرات منفی آن بر بازار کنترل شود. بازار طلا نیز همچنان درگیر رفتارهای هیجانی بود. همزمان با افزایش نگرانی‌ها در مورد آینده سیاسی کشور و احتمال تشدید تنش‌ها، حباب سکه بانک مرکزی به ۲۵‌درصد رسیده است. در حالی که طلا همواره به عنوان پناهگاه امن در دوران بحران شناخته می‌شود، این میزان حباب نشان می‌دهد که بخشی از افزایش قیمت ناشی از هیجان بازار است، نه افزایش واقعی تقاضا. تجربه‌های گذشته نشان داده‌اند که این حباب دیر یا زود تخلیه خواهد شد اما تا زمانی که شرایط سیاسی نامطمئن باقی بماند، بازار طلا همچنان مستعد نوسانات شدید خواهد بود.


سه‌شنبه؛ تشدید بحران نقدینگی
روز سه‌شنبه بازار مجددا روی فرش قرمز پا گذاشت، همچنان در رکود به سر می‌برد و به نظر می‌رسید که افت قیمت سهام دیگر به یک روند ثابت تبدیل شده است. در شرایطی که بورس با فشار فروش مواجه است، کاهش ‌درصد افزایش سرمایه خودرو تنها یک بهانه برای موج جدید خروج سرمایه شد. فروش سنگین در این نماد باعث ایجاد جو منفی در کل بازار شد اما نمی‌توان افت سه‌شنبه را صرفا به گردن این اتفاق انداخت. بورس در حال حاضر ابتدا مسیر نزولی را طی می‌کند و بعد برای این افت، دلایلی پیدا می‌شود. نتیجه این روند، کاهش ارزش معاملات خرد به ۴۱۰۰‌میلیارد تومان بود که پایین‌ترین میزان از زمان آغاز رشد آبان‌ماه محسوب می‌شود. در بازار ارز، دلار همچنان در محدوده ۹۳‌هزار تومان باقی مانده و برخلاف روندهای گذشته، در روزهای پایانی سال نشانی از اصلاح قیمتی از خود نشان نمی‌‌دهد. نگرانی‌های سیاسی از جمله تحریم‌ها، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و افزایش تنش‌های بین‌المللی باعث شده است بخشی از سرمایه‌گذاران همچنان دلار را به عنوان پناهگاه امن ترجیح دهند. برخلاف سال‌های گذشته که معمولا در این ایام، بازار ارز با کاهش نسبی قیمت مواجه می‌شد، امسال چنین اصلاحی رخ نداده و سال ۱۴۰۳ با تنش‌های ارزی به پایان خواهد رسید. کمبود نقدینگی به اوج خود رسیده و تامین مالی در تمامی بخش‌ها با نرخ‌های بی‌سابقه‌ای انجام می‌شود. از انتشار اوراق دولتی گرفته تا سپرده‌گیری بانک‌ها و جذب منابع توسط صندوق‌های درآمد ثابت، همه در تلاش هستند تا نقدینگی جذب کنند. نرخ بهره در بالاترین سطح خود در سال ۱۴۰۳ قرار گرفته و سرمایه‌گذارانی که به دنبال گزینه‌های کم‌ریسک‌تر هستند، در نهایت با سودهای ۳۴ تا ۳۵‌درصدی مواجه‌اند.


چهارشنبه؛ اندکی امید
پس از روزهای متوالی افت، بورس در آخرین روز معاملاتی هفته گذشته کمی به تعادل رسید. در این روز، نمادهای کوچک و متوسط که از دی‌ماه تاکنون کاهش قابل‌توجهی داشتند و از وضعیت بنیادی خوبی برخوردارند، بیشتر مورد توجه قرار گرفتند. با وجود اینکه بیشتر سهم‌های مثبت قیمت پایانی قابل‌توجهی نداشتند و شاخص هم‌وزن کمتر از شاخص‌کل رشد کرد، در نهایت ۵۸‌درصد از نمادها در محدوده مثبت بسته شدند که نشان‌دهنده برگشت سهام کوچک و متوسط است. البته به دلیل صف‌های فروش، ارزش فروش همچنان بیشتر از ارزش خرید بود. ارزش معاملات هم به ۷۲۰۰‌میلیارد تومان رسید که نشان می‌دهد این تغییرات کوچک در بازار ادامه دارد.
با نزدیک شدن به فصل مجامع، بسیاری از نمادها بازده نقدی قابل‌توجهی دارند و بین ۱۰ تا ۱۵‌درصد از قیمت فعلی‌شان بعد از برگزاری مجامع را شاهد خواهند بود. علاوه بر این، برای برخی از این نمادها در سال مالی آینده سودآوری ۵۰‌درصد و بالاتر پیش‌بینی شده است. به نظر می‌رسد در هفته‌های آینده این نمادها بیشتر مورد توجه بازار قرار بگیرند و حتی ممکن است رشد قیمت ۲۰‌درصدی یا بیشتر را تجربه کنند. اگر بورس به رونق بازگردد، این نمادها می‌توانند بازده بهتری نسبت به شاخص‌کل داشته باشند.
در روزهای اخیر، نوسانات شدیدی در بازارهای مالی مشاهده شده که عمدتا تحت‌تاثیر سیاست‌های داخلی و خارجی ترامپ قرار دارد و تقریبا هیچ‌کدام از دارایی‌ها نتواسته‌اند از این نوسانات فرار کنند. وضعیت تعرفه‌ها، پیگیری مذاکرات صلح اوکراین و مسائل دیگر همچنان ذهنیت سرمایه‌گذاران را تحت‌تاثیر قرار داده است. در ایران، خریداران دلار همچنان به تشدید تنش‌ها اعتقاد دارند و به همین دلیل خرید دلار ادامه دارد. تنگنای نقدینگی به اوج خود رسیده و همه به دنبال منابع مالی هستند. بانک مرکزی اخیرا دومین تزریق سنگین پول در چهار هفته گذشته را انجام داده تا فشار بانک‌ها برای جذب سپرده‌ها کاهش یابد. با این تزریق‌ها، سقف اعتبار و ریپو اعطا شده به بانک‌ها در عملیات پولی به بیش از ۲۵۰همت رسیده است. انتشار اوراق دولتی در سال جاری دوبرابر سال گذشته بوده اما نتوانسته نیازهای تامین مالی را به طور کامل پوشش دهد. باید دید که تا چه وقت این سیاست‌های پولی و مالی در تضاد با یکدیگر ادامه خواهد یافت.


هجوم همه‌جانبه ریسک
در روزهای اخیر، بحث بر سر هویت وزیر جدید اقتصاد شدت گرفته و گمانه‌زنی‌ها درباره گزینه‌های احتمالی ادامه دارد. برخی نام مدیران دولتی را مطرح کرده‌اند و برخی دیگر چهره‌هایی نزدیک به رییس‌جمهور را گزینه‌های اصلی می‌دانند اما در این میان، نام یک نماینده سابق مجلس که ارتباط نزدیکی با رییس مجلس دارد، بیش از دیگران شنیده می‌شود. نقش این نماینده در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی گذشته و ارتباطات او با جریان‌های تاثیرگذار، شانس او را برای تصدی این پست افزایش داده است. با توجه به فضای سیاسی حاکم، انتخاب وزیر جدید می‌تواند بر سیاست‌های اقتصادی و وضعیت بازارها اثرگذار باشد. صندوق‌های اهرمی که در روزهای صعودی بورس جذابیت بالایی دارند، در شرایط فعلی به یکی از عوامل فشار فروش تبدیل شده‌اند. این صندوق‌ها که برای کسب سودهای بیشتر طراحی شده‌اند، در روندهای نزولی به دلیل ماهیت خود، فشار مضاعفی بر بازار وارد می‌کنند. در شرایطی که نرخ بهره در سطوح بالایی قرار دارد و انتظارات تورمی همچنان قوی است، خروج سرمایه از این صندوق‌ها شدت گرفته و بر افت کلی بورس تاثیر گذاشته است. سیاست‌های پولی سختگیرانه بانک مرکزی نیز به عاملی برای تغییر شرایط بازار تبدیل شده است. کنترل رشد نقدینگی با هدف مهار تورم و تثبیت نرخ ارز، همچنان اولویت اصلی سیاستگذاران پولی است اما با ادامه افزایش نرخ دلار، بانک مرکزی در هفته‌های اخیر فشار بیشتری بر نقدینگی وارد کرده است. نرخ اوراق دولتی به ۳۶‌درصد رسیده، بانک‌ها برای سپرده‌های خاص سودهای بالای ۳۱‌درصد پرداخت می‌کنند و نرخ برخی اوراق جدید دولتی حتی به ۳۷‌درصد نیز نزدیک شده است. اگر این روند ادامه یابد، ممکن است بازارهای مالی تحت‌تاثیر این سیاست، وارد دوره‌ای از رکود عمیق‌تر شوند.