وزیر امور خارجه ایران که در بخشی از این گفت‌وگوی مطبوعاتی از اطمینان کامل خود نسبت‌به مسالمت‌آمیز بودن پرونده هسته‌ای ایران سخن گفته، در عین حال تاکید کرده که «ایران در این زمینه مانعی برای مشارکت دادن دیگران ندارد.» او با تاکید بر اینکه «حتی بعد از عقب‌نشینی آمریکا از مذاکرات، جمهوری اسلامی به هیچ‌وجه میز مذاکرات را ترک نکرد»، گفته: «همواره آماده ورود به مذاکرات شرافتمندانه براساس احترام و منافع متقابل هستیم.» این دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی همچنین در سخنانی درباره دکترین نظامی و امنیتی ایران تصریح کرده که «دکترین نظامی و امنیتی ایران به هیچ‌وجه براساس در اختیار داشتن سلاح هسته‌ای نیست.» عراقچی همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه از «امکان دستیابی به برخی راه‌حل‌ها با روش‌های مسالمت‌آمیز» سخن گفته و تاکید کرده که جمهوری اسلامی آمادگی دارد تا «به‌منظور جلوگیری از تشدید تنش» با دیگر طرفین توافق هسته‌ای 2015 در «چارچوب کاری دیپلماتیک» همکاری کند.
صحبت‌های وزیر امور خارجه ایران بار دیگر منجر به گشایش روزنه امید به بازگشت طرفین برجام به میز مذاکرات شده اما کارشناسان سیاست خارجی و روابط بین‌الملل، از جمله تحلیلگران ایرانی که در داخل کشور ناظر بر تحولات عرصه دیپلماسی و مذاکرات و مراودات میان دیپلمات‌های ایرانی و خارجی هستند، این تغییر و تحولات را چندان مثبت و امیدوارکننده ارزیابی نمی‌کنند. چنانکه مهدی مطهرنیا اساسا فرجامی برای برجام متصور نیست و معتقد است که «برجام مرده است و هیچ‌کدام از طرفین توافق سال 2015 میلادی نیز در حال حاضر در آستانه ورود به سال 2024، حاضر نیستند مسوولیت تشیع جنازه آن را بپذیرند.» این کارشناس سیاست خارجی و روابط بین‌الملل که در رابطه با آخرین اظهارات وزیر امور خارجه درباره آمادگی جمهوری اسلامی برای بازگشت به میز مذاکرات هسته‌ای با «جهان‌صنعت» به گفت‌وگو نشسته، می‌گوید: «هم‌اکنون تنها یک عنوان از برجام باقی مانده و اگر قرار باشد تحت این عنوان اقدامی انجام شود، صرفا به این منظور خواهد بود که زمینه و شرایط را برای از سرگیری مذاکرات تازه و احیانا توافق جدید را فراهم کند. وگرنه اگر بخواهیم مذاکره کنیم، ارجاع واقعی و متنی به برجام ممکن نخواهد بود.»
مطهرنیا همچنین در واکنش به پرسشی درباره علت‌العلل مشکلاتی که طی دهه‌های متمادی منجر به تشدید روزافزون اختلافات تهران و واشنگتن شده، می‌گوید: «واقعیت این است که مساله ایران با نظام بین‌الملل با مرکزیت ایالات‌متحده آمریکا، یک مساله پیچیده و چندوجهی است که ابعاد گوناگون داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی دارد.» او با اشاره به وجوه داخلی این معضل دیپلماتیک در روابط تهران و واشنگتن می‌گوید: «نظام حاکم به‌لحاظ داخلی در یک بافت موقعیتی بسیار مخاطره‌انگیز قرار گرفته است. به بیان دیگر اینکه رییس‌جمهور پزشکیان نیز اذعان دارد که باید مسائل‌مان را به‌جای کف خیابان از طریق گفت‌وگو حل کنیم، نشان‌دهنده نوعی لرزش شدید در عرصه لایه‌های گوناگون سیاست در داخل کشور است و حتی شخص رییس‌جمهور را نیز تحت تاثیر قرار داده است.» این کارشناس سیاست خارجی و روابط بین‌الملل همچنین با اشاره به وضعیت منطقه‌ای و بین‌المللی جمهوری اسلامی می‌گوید: «ایران در چنان بافت موقعیتی منطقه‌ای پرمخاطره‌ای قرار گرفته که بیراه نیست اگر بگوییم در آستانه یک فرابحران متمایل به ایجاد فاجعه قرار داریم. آن هم در شرایطی که در نظام بین‌الملل، دوران تاسیسی و تحکیمی نظام نوین جهانی به پایان رسیده و پس از تحولات ناشی از واقعه هفتم اکتبر سال گذشته دوران تثبیتی این نظام نوین جهانی آغاز شده که این دوران با روی کار آمدن ترامپ در ایالات متحده به اوج خواهد رسید بنابراین جمهوری اسلامی هم در بعد داخلی و هم در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی دچار یک بافت موقعیتی پیچیده‌ای است که این بحران‌های جایابی و جایگزینی در حال تلاقی با یکدیگر هستند.»


بحران واژگانی و گفتمانی در روابط تهران-واشنگتن
با این همه اما این واقعیت نیز انکارناپذیر است که وزیر امور خارجه ایران باوجود تصویر نه‌چندان روشنی که مطهرنیا همصدا با بسیاری از دیگر کارشناسان مطرح و برجسته سیاست خارجی و روابط بین‌الملل از شرایط بحرانی داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی ایران ترسیم کرده، از آمادگی ایران برای «مذاکرات شرافتمندانه» سخن گفته است. موضعی که بدواً این پرسش را ایجاد می‌کند که اساسا منظور از آنچه عراقچی تحت عنوان «مذاکرات شرافتمندانه» پیش کشیده، چه معنا و مفهومی دارد؟! پرسشی که مطهرنیا در واکنش به آن، با اشاره به تعریف متفاوتی که هرکدام از طرفین ایرانی و آمریکایی از تعبیر «شرافت» مدنظر داشته و دارند، می‌گوید: «واقعیت این است که ما درعین حال با یک بحران واژگانی نیز مواجه هستیم. آن هم در شرایطی که ایران برجام را به‌عنوان یک رویکرد مضیق مطرح کرده و می‌خواهد در جریان مذاکرات صرفا بر بحث برنامه هسته‌ای متمرکز باشد. حال آنکه خواسته‌ای موسع از طرف مقابل داشته و می‌خواهد در ازای امتیازاتی که در بحث هسته‌ای می‌دهد، آنها تمامی تحریم‌هایی را که طی دهه‌های متمادی علیه ایران به تصویب رساندند، به‌ طور یکجا ملغی کنند.» او اضافه کرد: «این در حالی است که جهان بین‌الملل به ‌ویژه آمریکا با تعریفی موسع در تلاش است با برنامه‌ریزی راهبردی و استراتژیک، امتیازهایی را به ایران بدهد. فراموش نکنیم که آمریکایی‌ها برجام را برنامه «جامع» اقدام مشترک می‌داند، نه صرفا توافقی بر سر پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی!»
این کارشناس سیاست خارجی و روابط بین‌الملل که معتقد است این دو رویکرد متضاد و متفاوت تهران و واشنگتن در عمل منجر به ایجاد نوعی «بحران گفتمانی» در روابط دو کشور شده، می‌گوید: «ما در حال حاضر با دو گفتمانی مواجهیم که با یکدیگر از منظر ایدئولوژیک در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی درگیر هستند.» مطهرنیا توضیح می‌دهد: «درواقع انقلاب اسلامی از منظر ایدئولوژیک خود را انقلابی «ضدامپریالیستی» می‌داند که بر این باور است که ایالات متحده یعنی همان قدرت جهانی و مهمی که در مرکز گروه 1+5 ایستاده، مرکز امپریالیسم جهانی است!»
اخلاق سیاسی، ماکیاولیستی است، نه مذهبی
نکته حائز اهمیت در تحلیل اظهارات اخیر وزیر امور خارجه ایران مبنی‌بر آمادگی جمهوری اسلامی برای نوعی «مذاکرات شرافتمندانه» همین تضاد و تنافر ایدئولوژیک میان تهران و واشنگتن است. نکته‌ای که این پرسش را ایجاد می‌کند که اساسا باتوجه به عمق اختلافات ایدئولوژیک ایران و آمریکا، چگونه می‌توان به ‌سمت نوعی مذاکرات شرافتمندانه و توافق احتمالی ناشی از آن مذاکرات گام برداشت. این در حالی است که مطهرنیا در واکنش به این پرسش گفته است: «وقتی از مذاکرات شرافتمندانه صحبت می‌شود، طبیعتا این تصور ایجاد می‌شود که گویا دنیای سیاست، دنیای چیرگی اخلاق مذهبی بر اراده سیاسی است! حال آنکه این معنا تا حدود زیادی در عرصه واقعیت‌های سیاسی قابل‌قبول نیست.» او که معتقد است «اخلاق سیاسی، اخلاق ماکیاولیستی است» و مبتنی است بر این اصل بنیادی که «هدف، وسیله را توجیه می‌کند»، می‌گوید: «درواقع اگر هدف مشروع باشد، کاربرد هر ابزاری برای دستیابی و تحقق آن هدف، مشروع تلقی خواهد شد بنابراین باتوجه به این مبانی باید بگوییم که آنچه وزیر امور خارجه مطرح می‌کند، ازسوی طرفین مقابل به‌نحوی متفاوت از گذشته تحلیل و تفسیر می‌شود.» او با اشاره به «قریب به پنج دهه رویارویی سیاسی جمهوری اسلامی و جامعه جهانی» می‌گوید: «امروز واژگان مقام‌های جمهوری اسلامی مورد شناسایی طرفین مقابل قرار گرفته و حتی باید اذعان کنیم که نه‌تنها واژگان بلکه گفتمان و رفتار و افکار مقام‌های جمهوری اسلامی نیز به همین نحو مورد شناسایی قرار گرفته است بنابراین نمی‌توان امیدوار بود که طرح این مواضع، تاثیر شایانی در مناسبات موجود ایجاد کند.» مطهرنیا همچنین با اشاره به برخی اولویت‌های راهبردی جمهوری اسلامی در مذاکراتی که به‌ویژه از حدود یک دهه پیش آغاز شده و باوجود فراز و فرودهای گاه و بیگاه، کماکان نیز دست‌کم در سطح ابراز تمایل طرفین مورد تاکید قرار دارد، می‌گوید: «ما در شرایطی که در گذشته شروطی را برای مذاکره تعیین کردیم و از جمله خواستار آن بودیم که مذاکرات فرسایشی نشود و به‌ طور مستقیم با آمریکا مذاکره نکنیم و در سال‌های اخیر نیز به سمت این گفتمان آمدیم که باوجود تحولاتی که رقم خورده، نه جنگ می‌کنیم و نه مذاکره، اکنون می‌بینیم که نه‌تنها در حال نوعی جنگ و نزاع با طرفین مقابل هستیم بلکه در عین حال درخواست از سرگیری مذاکرات شرافتمندانه را نیز مطرح می‌کنیم.» او بر این اساس معتقد است که «شرافتمندانه بودن مذاکرات احتمالی، عملا دچار چالش‌های جدی در عرصه‌های تعریف ذهنی و عملیاتی و شاخص‌گذاری است.»


دورادوراندیشی؛ لازمه تحقق افق روشن تحولات
مطهرنیا اگرچه در واکنش به پرسشی درباره تصویر آینده روابط ایران و جامعه جهانی تاکید دارد که «همواره سعی می‌کند نگاهی مثبت به تصویر آینده و تحولات پیش‌رو داشته باشد» اما در عین حال می‌گوید: «واقعیت این است که تحقق یک تصویر مثبت و افق روشن مستلزم پرداختن هزینه‌های سنگین و اساسی است.» او می‌گوید: «خردورزی در سیاست اقتضا می‌کند که برای دستیابی به موفقیت و پیروزی‌های درخشان، راهبردهای مشخصی داشته باشید و برای ترسیم راهبردهای مشخص نیز نیازمند دورادوراندیشی هستید؛ حال آنکه در شرایط کنونی که در ایران شاهدیم، این نوع دورادوراندیشی وجود ندارد و امر، امر تکلیفی است، نه امر سیاسی و از موضعی بیان می‌شود که گویی همه تقدیرات جهان در اختیار ایران است. حال آنکه جهان پر از راز و رمز و پر از قواعد و مدل‌های گوناگون رفتاری و کنشی است که اگر آن‌ را به‌ درستی نیاموزیم و به دقت به آن عمل نکنیم، متحمل خطا و غافلگیری‌های استراتژیک خواهیم شد.»