امروز در شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی بزرگی همچون فولادمبارکه موضوع مسوولیت‌های‌اجتماعی به صورت پررنگ مطرح است، این احساس وظیفه از کجا نشات می‌گیرد؟

در توضیح این موضوع باید بگویم که مسوولیت‌های‌اجتماعی یک فعالیت بین‌المللی است؛ مخصوص ایران نیست و بسیاری شرکت‌های خارجی نیز به این حوزه ورود می‌کنند؛ منتها نوع فعالیت آنها متفاوت است؛ به فرض مثال وقتی در مورد مسوولیت‌‌اجتماعی از شرکت‌های خودروسازی اروپا می‌پرسیم، آنها می‌گویند بزرگ‌ترین مسوولیت‌‌اجتماعی ما این است خودرویی تولید کنیم که راننده و سرنشین آن احساس آرامش و امنیت کنند و سال‌ها بدون اینکه نیاز به تعمیرگاه داشته باشند، از این خودرو استفاده کنند و همچنین خدمات پس از فروش خوبی داشته باشند تا مصرف‌کننده به جای پولی که هزینه می‌کند بتواند به صورت منطقی و در درازمدت از این خودرو بهره‌برداری کند. در کنار این کار نیز کمپانی‌های دیگر کارهایی را در قالب خیریه‌ها انجام می‌دهند که معمولا این خیریه‌ها در کشورهای فقیری همچون آفریقا و ... ایجاد می‌شود و آنها اقدام به ساخت مدرسه، مراکز درمانی و ... می‌کنند و به نوعی این شرکت‌ها در قالب خیریه‌ها آن سهمی را که باید در حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی هزینه کنند را ایفا می‌کنند.

 

با این توضیحات تفاوت موضوع مسوولیت‌های‌اجتماعی در ایران با سایر کشورها در چیست؟

در ایران معمولا وقتی کارخانه‌ای ایجاد می‌شود، حلقه‌های پیرامونی، انتظار کمک و خدمات از آن شرکت را دارند؛ البته این انتظار، انتظار بی‌جایی نیست، منتها این خدمات باید هدفمند، جهت‌دار و در کارهای عام‌المنفعه همچون توسعه ر‌اه‌ها، ساخت بیمارستان، درمانگاه، شبانه‌روزی‌ها و ... باشد. حتی کمک به خیریه‌های آن منطقه نیز می‌تواند در حیطه اقدامات مسوولیت‌های‌اجتماعی قرار گیرد و شرکت‌ها نیز متناسب با بودجه سالانه، گردش مالی و سودآوری خود بخشی از درآمدشان را به این کار تخصیص می‌دهند که این کار در چارچوب مصوبات آن شرکت است.

 

یعنی در حوزه دولتی موضوع مسوولیت‌های‌اجتماعی مانند بخش‌خصوصی تعریف نشده است؟

این‌گونه نیست؛ در برخی معادن نگاه به حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی شکل قانونی به خود گرفته و با توجه به اینکه این معادن در مناطق محروم هستند، دولت، بخشی از درآمد آنها را تحت عنوان حقوق دولتی از بهره‌بردار معدن دریافت می‌کند و بخشی از این هزینه در روستاهای اطراف معدن برای پروژه‌های راه‌سازی، جاده‌سازی و ... صرف می‌شود.

 

اما به نظر می‌رسد با وجودی که بنگاه‌های بزرگ همچون فولاد‌مبارکه در حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی به موضوعات محیط‌زیست، کمپین‌ها، ورزش و ... ورود کرده‌اند، اما جایگاه این بخش به لحاظ ساختاری تعریف درستی ندارد. به اعتقاد شما حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی باید در کدام بخش بنگاه‌ها قرار گیرد؟

به اعتقاد من در حوزه مسوولیت‌اجتماعی، نوع فعالیتی که قرار است انجام شود، مهم است و اینکه این اقدام در بنگاه در قالب روابط‌عمومی باشد یا اینکه مدیریتی در ساختار خود، تحت عنوان توسعه مدیریت منطقه‌ای و مسوولیت‌های‌اجتماعی ایجاد شود، موضوعی داخل بنگاهی است. در واقع نفس کار انجام شده، اهمیت دارد و طبیعتا باید نگاه به سمت انجام امور عام‌المنفعه باشد و کاری نباشد که پولی هزینه شود و خروجی آن مشخص نباشد. عمدتا باید اموری باشد که مردم و ذی‌نفعان منطقه از کمک آن کارخانه و بنگاه بهره‌مند شوند؛ همچون ایجاد زمین ورزشی یا سرمایه‌گذاری در ساخت ورزشگاه نقش جهان توسط فولاد مبارکه یا ورود به ساخت موزه دفاع مقدس یا هزینه در طرح‌های انتقال آب و ... . باید تاکید کنم که اصفهان در یک منطقه خشک و بی‌آب قرار دارد و باید از طریقی بنگاه‌های مختلف برای انتقال آب به این منطقه سرمایه‌گذاری کنند تا بتوان بخشی از نیاز آبی استان اصفهان را در بخش صنعت، شرب و ... تامین کنیم یا در احداث اماکن مذهبی، بهداشتی، آموزشی و ... در حوزه مسوولیت‌های‌‌اجتماعی ورود پیدا کنیم.

 

به عقیده شما مصادیق مسوولیت‌اجتماعی باید به شکل نقدی باشد یا می‌تواند به موارد غیرنقدی نیز منحصر شود؟

معتقدم که خروجی این کمک‌ها اهمیت دارد و به شیوه مدیریت بازمی‌گردد. ممکن است در برهه‌ای مسوولان منطقه و شهرستانی نیازمند کمک نقدی برای احداث یک ساختمان عام‌المنفعه همچون درمانگاه باشند، بنابراین بنگاه می‌تواند پول را مستقیم پرداخت کند که البته بعد هیچ نظارتی بر روی هزینه‌کرد آن نداشته باشد یا می‌تواند بعد از تامین زمین درمانگاه از سوی متولیان شهرستان، در حوزه ساخت این مرکز درمانی اقدام کند، البته بهترین شیوه مدیریت این است که به هر شکل که در این هدف تعریف شده، هزینه‌ها انجام و به نتیجه برسد.

 

اما یکی از مواردی که در موضوعات مطرح شده در قضیه تحقیق و تفحص فولادمبارکه، ایجاد حاشیه تخلف، برخی رانت و فسادها در حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی است، برای مقابله با این موضوع چه باید کرد؟

این موضوع به بنگاه بازنمی‌گردد، بلکه به اشخاص برمی‌گردد. ممکن است شخصی در بنگاهی در حوزه مسوولیت‌اجتماعی هزینه‌ای صرف کند که در پشت آن منافع شخصی وجود دارد و او از این فضا سوءاستفاده کند که این به عملکرد فرد برمی‌گردد نه خود بنگاه.

 

 با وجود این به نظر می‌رسد که در برخی بنگاه‌های بزرگ موضوع مسوولیت‌های‌اجتماعی مغفول واقع می‌شود؟

این گونه نیست در حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی در ایران معمولا از بنگاه‌های بزرگ انتظاراتی وجود دارد که نمی‌گذارد موضوع مسوولیت‌های‌اجتماعی مغفول واقع شود. البته کیفیت و کمیت آن نیز مهم است و تقریبا در شرکت‌های بزرگ و کوچک به عنوان مثال مسوول دفتر مدیرعامل یا روابط عمومی به عنوان متولی این امر عمل می‌کنند.

با این اوصاف آیا نقش‌آفرینی فولاد مبارکه را در حوزه‌های مسوولیت‌‌اجتماعی همچون ساخت ورزشگاه، طرح‌های انتقال آب و .. مثبت ارزیابی می‌کنید ؟

نگاه فولاد مبارکه به حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی به ویژه در زمان مدیریت بنده، سرمایه‌گذاری در بخش‌های مورد نیاز استان بود و منحصر به منطقه خاصی نبود. مانند سرمایه‌گذاری در ساخت ورزشگاه نقش جهان، موزه دفاع مقدس، کمک به تکمیل مصلای اصفهان یا سرمایه‌گذاری در طرح‌های انتقال آب از خلیج‌فارس به اصفهان یا طرح کوهرنگ سه و ... . همچنین در منطقه اطراف شرکت نیز فولاد مبارکه اقدام به احداث شبکه جمع‌آوری فاضلاب برای تصفیه پساب کرده و به نوعی در حوزه زیست محیطی و بهداشت ورود کرده است. باید توجه داشت که وظیفه دولت سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها بود، اما با توجه به عدم اختصاص بودجه لازم، فولاد‌مبارکه به این حوزه‌ها ورود پیدا کرد. در اصل نگاه فولاد مبارکه به حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی سرمایه‌گذاری در بخش‌های مورد نیاز کشور است تا مردم بتوانند از منافع آن استفاده کنند. البته سرمایه‌گذاری در ایجاد تصفیه‌خانه فاضلاب و استفاده از پساب برای این شرکت، منافع برد- برد نیز دارد. به نوعی می‌توان گفت ورود به حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی توسط بنگاهی ممکن است منافع یک طرفه داشته باشد و شرکت از سود آن به طور مستقیم منتفع نشود؛ یعنی منافع آن برای جامعه باشد.

به اعتقاد شما راه تقویت ورود بخش‌خصوصی برای مشارکت بیشتر در حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی چیست؟

هر بنگاهی یک بودجه و درآمدی دارد و باید انتظارات در حد توان آن بنگاه باشد، از سوی دیگر امروز حتی واحدهای کوچک بخش‌خصوصی نیز از طریق اتاق بازرگانی مشارکت خوبی در حوزه مسوولیت‌اجتماعی داشته‌اند که نمونه بارز آن در همه‌گیری کرونا برای تهیه بسته‌های کمک معیشتی مردم مشهود بود. اما به طور قطع هر بنگاهی در حد منطقی و معمول به این حوزه ورود می‌کنند و این شرایط بستگی به وضعیت اقتصادی آنها دارد.

اما بعضا دیده می‌شود سازمان‌های دولتی نگاه اجباری برای مشارکت بنگاه‌ها در حوزه مسوولیت‌اجتماعی دارند، به عقیده شما دولت باید دستورات تکلیفی در این حوزه مشخص کند یا اینکه می‌تواند دست و بال بنگاه‌ها را در این حوزه باز بگذارند؟

قانونا هیچ بنگاهی، تکلیفی برای ورود به حوزه مسوولیت‌اجتماعی ندارند و اینکه آنها را تحت فشار قرار دهند، ممکن است جواب عکس دهد و اگر به بنگاهی فشار وارد شود و به هر دلیلی بودجه‌اش به این بخش نرسد، این فشارها بازتاب منفی خواهد داشت یا موجب حرکت کُند یا عقب‌نشینی بنگاه از این مسیر می‌شود. البته با منطق می‌توان با بنگاه‌ها مذاکره کرد؛ ممکن است از فولادمبارکه انتظاری بیش از حد که می‌تواند بودجه برای مسوولیت‌های‌اجتماعی هزینه کند، داشته باشند و از سوی دیگر ممکن است علاوه بر انتظارات شهرستان مجاور و استان، در سطوح ملی نیز از این مجموعه انتظار داشته باشند. به طور قطع فولاد‌مبارکه باید این انتظارات را در حد معقول پاسخ دهد، اما اتفاقی که در این شرایط رخ می‌دهد این است که هر چقدر شعاع خدمات گیرندگان از کارخانه دورتر می‌شود، اگرچه تعداد کمک‌ها و انتظارت کم می‌شود، اما به لحاظ مبلغی سنگین‌تر است. از سوی دیگر به‌طور مثال، یک شهرستان مجاور مبارکه ممکن است درخواست‌های ریز و درشتی داشته باشد که ارقام آن بالاتر از خواسته‌های ملی باشد. در هر صورت تصمیم‌گیری و مدیریت این تقاضاها نیازمند بررسی دقیق و جامع است.

آیا در بنگاهی همچون فولادمبارکه با انتظارات غیرمنطقی در حوزه مسوولیت‌های‌اجتماعی مواجه هستیم؟

قطعا انتظارات غیرمنطقی برای هر بنگاهی وجود دارد و می‌توانند فشار و خواسته‌هایی داشته باشند که نه مرتبط با فولاد مبارکه است و نه اسم مسوولیت‌اجتماعی دارد و شاید مسوولیت اختصاصی به جای اجتماعی باشد؛ اما به اعتقاد من شرکت نباید تن به برخی خواسته‌ها دهد،نها

 چراکه تعریف مسوولیت‌های‌اجتماعی مشخص و روشن است.