پیش از آنکه این دوران ۸ساله و البته قاعدتا رویایی احمدی‌نژاد در کاخ ریاست‌جمهوری و متعاقبا روزگار بسیار دشوار میلیون‌ها زن و مرد ایرانی آغاز شود، اما اتفاقی افتاد یا بیان دقیق‌تر او جملاتی را به زبان آورد که هنوز که هنوز است، ورد زبان‌هاست و انگار قرار هم نیست به این زودی‌ها، از خاطره سیاسی ایرانیان پاک شود. احمدی‌نژاد البته در دوران ریاست‌جمهوری و دولت‌داری‌اش، هم بحران‌های بسیار جدی را تجربه کرد، هم به هر حال، کارهای بسیاری را به انجام رساند. اقدامات نیک و بدی که هرکدام به‌نحوی به‌عنوان کارنامه او در دوران ریاست‌جمهوری، همراه اوست و هربار صحبت از او به میان بیاید، طبیعتا صحبت و گفت‌وگو از آنها نیز موضوعیت می‌یابد و مورد توجه قرار می‌گیرد. با این همه آنچه او در یکی از آن روزهای منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۴ به زبان آورد، چنان در فکر و ذهن و خاطرات سیاسی- مدنی ایرانیان نقش بسته که بیراه نیست اگر بگوییم بسیاری از آنچه او پس از پیروزی در آن انتخابات مطرح کرد، در یادها نمانده است .
احمدی‌نژاد آن روز از مدل موی جوانان ایرانی و پوشش‌شان سخن گفت. صحبتی که البته آن روزها هم اگرچه آن‌قدر مهم بود که به بحث انتخابات ریاست‌جمهوری و تبلیغات کاندیداها تبدیل شود اما نه به هیچ‌وجه به این میزان از اهمیتی که اکنون و در این چند سال اخیر برخوردار است. با این همه احمدی‌نژاد که برخلاف آنچه این چندسال اخیر، سعی در القایش به افکار عمومی دارد، کاندیدای مطلوب و اصلح تندروترین طیف جناح راست و اصولگرایان بود، بدون اشاره به برخوردهای پلیسی و امنیتی که همان زمان هم علیه جوانان انجام می‌گرفت تا مگر با این برخوردهای قهرآمیز، تا مانع از آن شوند که این جوانان، مدل مو و سبک پوشش‌شان را مطابق میل و خواست شخصی‌شان انتخاب کنند. احمدی‌نژاد که در آن حدود یک سالِ منتهی به آن انتخابات، در قامت شهردار تهران فعالیت می‌کرد و از قضا از زمانی که در این جایگاه قرار گرفته بود، برخورد با جوانان به دلیل پوشش و مدل مو تشدید شده بود و فراتر از آن، در همان کارزار انتخاباتی سال ۸۴ نیز، کاندیدای جریانی بود و مشخصا از جریانی نمایندگی می‌کرد که مهم‌ترین مدافع این برخوردهای قهرآمیز و پلیسی با جوانان در میان طیف‌های گوناگون سیاسی بود، ناگهان در اظهاراتی یک‌سر متفاوت با آنچه انتظار می‌رفت، به مسائلی اشاره کرد که در آن زمان، در نیمه دهه ۸۰، حتی کاندیداهای متمایل به جناح چپ و اصلاح‌طلبان هم حاضر نبودند آن‌قدر صریح درباره‌اش اظهارنظر کنند. احمدی‌نژاد اما با طرح پرسشی عجیب مبنی‌بر اینکه «آیا واقعا در حال حاضر مشکل ما، مدل موی جوانان ماست؟!»، اضافه کرد که «خب بگذارید هرچه می‌خواهند بپوشند!»
فارغ از آنکه احمدی‌نژاد در آنچه در آن ویدئوی تبلیغاتی در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۴ تا چه میزان صادق بود و نیز، صرف‌نظر از اینکه وقتی از چند ماه رسما به‌عنوان بالاترین مقام اجرایی مملکت، کارش را در کاخ ریاست‌‌جمهوری آغاز کرد، دولت تحت امرش و سایر نهادهای مربوطه، چه رفتاری با جوانان و سبک پوشش و مدل موی‌شان پیش گرفتند، واقعیت این است که نه آن زمان، نه در سال‌های پیش و پس از آن اظهارات احمدی‌نژاد در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۴ و البته نه اکنون و در این سال‌ها که از قضا شاهد بوده‌ایم که یکی از مهم‌ترین ناآرامی‌ها و اعتراضات عمومی تاریخ این مملکت، به‌نحوی با محوریت همین بحث پوشش و حق انتخاب شهروندان درباره آنچه می‌خواهند بپوشند و مدل مویی که می‌پسندند، رقم خورده، در هیچ‌یک از این بزنگاه‌ها و مقاطع زمانی، حق انتخاب پوشش یا به تعبیر احمدی‌نژاد «مدل موی جوانان»، مشکل اصلی دولت و دولتمردان نبوده است. با این همه اما هم در آن زمان که احمدی‌نژاد این اظهارات عجیب و آشکارا مغایر به واقعیت جامعه را از طریق آنتن تلویزیون مطرح می‌کرد، نه پیش از آن و زمانی که او چهره‌های به‌نسبت ناشناس در فضای سیاسی ایران بود، نه در سال‌های بعد که ره‌صدساله را یک‌شبه پیمود و به ریاست‌جمهوری رسید و ۸سال نیز در این مقام باقی ماند و البته نه حتی پس از اتمام دوران دولت‌داری احمدی‌نژاد و این بیش از یک‌دهه‌ای که از اتمام دوران دولت‌داری او می‌گذرد، همواره حق انتخاب پوشش شهروندان و حتی مدل موی‌شان، یکی از مهم‌ترین مسائل مسوولان مملکت بوده است. دخالتی که وقتی در شهریورماه ۱۴۰۱، فعالیت گشت‌های ارشاد که به هر حال با نظارتی حداقلی انجام می‌شود، منجر به درگذشت یک دختر جوان ۲۲‌ساله شد و بعد ضایعه تلخ مهسا امینی، نزدیک به ۴ماه کل مملکت را به میدان اعتراض عمومی شهروندان تبدیل کرد. آن هم در حالی که در این سال‌های اخیر، با آغاز پروژه «یکدست‌سازی» و «خالص‌سازی» حاکمیت، مجلس، دولت و قوه قضاییه دست به کار تدوین و تصویب لایحه‌ای زده‌اند تا مگر آنچه در تمام این سال‌ها بدون پشتوانه قابل‌اتکا و قانون مصوب مجلس، بلکه صرفا به پشتوانه یک مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی انجام می‌شده، از این پس با جدیت و پشتوانه‌ای قدرتمند و حقوقی در دستور کار قرار گیرد. آن هم در شرایطی که هنوز، نه حق انتخاب پوشش ایرانیان، مشکل اساسی این مملکت است و نه البته مدل موی جوانان!
تذکر رهبری به‌روایت فضائلی
به هر تفسیر اما حالا این اصرار مسوولان بر تمرکز بر بحث «حق انتخاب پوشش» و «مدل موی جوانان» که شاید نتوان آن را در رده مشکلات کم‌اهمیت مملکت نیز قرار داد، کار را به جایی رسانده که بالاترین مقام جمهوری اسلامی از دید قانون اساسی نیز در این رابطه هشدار داده‌اند. آن‌طور که یک عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب از طریق حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر) اعلام کرده، «رهبر انقلاب» تاکید کرده‌اند که «کشف حجاب، حرام شرعی و هم حرام سیاسی است. منتها دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده و ما هم باید با برنامه و نقشه وارد بشویم.» مهدی فضائلی همچنین در ادامه با اشاره به بخش دیگری از نقل قولی که از رهبری منتشر کرده، آورده است: «کارهای بی‌قاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد. به تازگی برخی مسوولان به دلیل کارهای بی‌قاعده تذکر دریافت کردند!»
علما علیه گشت ارشاد
جالب آنکه وقتی در جزئیات انتقادات منتقدان دقیق می‌شویم، می‌بینیم این گزاره که منتقدان این سختگیری‌ها در بحث حجاب، به بخشی خاص از جامعه محدود است و معمولا متدینان با این انتقادها همراه نیستند، به هیچ عنوان درست نیست. چنان‌که در یکی از اظهارنظرهایی که روز گذشته از سوی آیت‌الله سروش محلاتی در ارتباط با فعالیت «گشت ارشاد» منتشر شده، این روحانی شیعه و از استادان برجسته حوزه علمیه قم نیز هست، نوشته «ارشاد، کار هر کسی نیست و به شایستگی‌های خاصی نیاز دارد.» سروش محلاتی که به خطبه ۲۳۶ امام علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه، ارجاع داده، تاکید کرده در این فراز از نهج‌البلاغه به «هفت گروه» اشاره شده که هیچ‌یک از آنان «حق هیچ‌گونه ارشاد و دخالت در امور دیگران را ندارند!» این در حالی است که این استاد حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره به این گروه‌های هفت‌گانه از «کسانی که روحیه خشن دارند و فاقد احساسات لطیف و شخصیت اجتماعی‌اند»، «انسان‌های پَست و برده‌صفت که چشم‌بسته به هر فرمانی، تن می‌دهند و از کرامت بهره‌ای ندارند»، «کسانی که از گوشه-کنار کشور جمع شده‌اند و فاقد درک اجتماعی و فرهنگی نقاط مختلف جامعه هستند» و «کسانی که فهم‌شان از دین سطحی است و خود هنوز به شناخت عمیقی از اسلام نرسیده‌اند»، نام برده است. سروش محلاتی همچنین با اشاره به «افرادی که از ادب و فرهنگ برخوردار نیستند و خودشان نیاز به تربیت دارند»، به‌عنوان گروه پنجم از این گروه‌های هفت‌گانه، همچنین از «کسانی که سواد لازم را نداشته و علم و دانش مربوط را تحصیل نکرده‌اند» و نیز «کسانی که فاقد تجربه‌اند» به‌عنوان دو گروه آخر نام برده است. او نوشته است: «به فرموده امیرالمؤمنین(ع) به این افراد نباید مسوولیتی محول نمود، بلکه به عکس باید خود آنها را کنترل نموده و قیّم برایشان قرار داد، نه آنکه آنها را قیّم بر مردم قرار داد، باید مچ دست‌شان را گرفت نه آنکه آزاد بگردند و مچ دیگران را بگیرند و کسانی که اینگونه‌اند، ارشادشان اضلال و اصلاح‌شان افساد است.»
اعتدالیون علیه افراطیونِ ارشادگر!
همزمان در شرایطی که ابراهیم رییسی نیز همچون محمود احمدی‌نژاد پیش از آغاز دوران دولت‌داری، سعی می‌کرد با نوعی بازی با کلام، خود را سیاستمداری به جامعه معرفی کند که اهل چنین سختگیری‌هایی نیست و اگر هم بخواهد با کسی برخورد کند، ترجیح می‌دهد مدیران متخلف را در اولویت قرار دهد و در نتیجه گفته بود می‌خواهد به جای «گشت ارشاد»، از «گشت ارشاد مدیران» استفاده کند و به وسیله این نظارت درون‌دولتی، مانع از تخلف و کوتاهی و قصور مدیرانش شود. هرچند درعمل همان‌طور که احمدی‌نژاد، برخلاف ادعاهایش، بیشترین تمرکز را بر بحث «حق انتخاب پوشش شهروندان» و «مدل موی جوانان» قرار داد، رییسی نیز توجه چندانی به «گشت ارشاد مدیران» نداشت یا دست‌کم در قیاس با سختگیری‌ای که دولتش در بحث پوشش شهروندان نشان داد، می‌توان گفت که مدیران متخلف، چندان روزگار دشواری را از سر نگذارند. نکته‌ای که از قضا مشاور فرهنگی حسن روحانی در توئیتی به آن اشاره کرده و با اشاره به انتشار خبر «بازگشت گشت ارشاد»، نوشت: «گشت را ارشاد کردند؟!» همزمان علی ربیعی که در دولت نخست روحانی در قامت وزیر کار فعالیت می‌کرد و در سال‌های پایانی دولت دوم روحانی نیز به‌عنوان سخنگوی دولت با این دولت همکاری می‌کرد، در توئیتی به بازگشت گشت ارشاد واکنش نشان داد و نوشت: «واقعا من درک نمی‌کنم چگونه است که تا مردم ایران، به‌رغم روایت‌سازی‌های مختلف، در مقابله با رژیم اسرائیل حس خوب و غرورآمیزی پیدا می‌کنند، ناگهان جریانی جامعه را به تقابل می‌کشاند.» او همچنین نوشت: «با همه درک و فهمم از امنیت و منافع ملی، معتقدم شیوه برخورد و اقدامات خیابانی درخصوص حجاب، نه‌تنها به دور از تدبیر است، بلکه نه امنیت‌ساز است و نه مقوم ارزش‌های دینی.»
ارزشی‌ها در صف منتقدان گشت ارشاد!
شاید یکی از جالب‌ترین اظهارنظرها در ارتباط با بازگشت گشت ارشاد، اما توئیتی بود که از سوی جلیل محبی منتشر شد. روحانی اصولگرایی که از جمله چهره‌های نزدیک به رییس مجلس انقلابی به حساب می‌آید و تا همین چندی پیش نیز در قامت دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، از حامیان جدی برخورد سفت و سخت با آن‌ چیزی بود که «بدحجابی» می‌خواند. محبی که به توئیت یکی از کاربران این شبکه اجتماعی پاسخ می‌گفت، نوشت: «این اقدامات، کار دولت است بر مدار سابق!»
قیس قریشی که از جمله چهره‌های سیاسی نزدیک به دولت و جناح راست است و عمدتا در ارتباط با مسائل مسائل خاورمیانه اظهارنظر می‌کند، این‌بار به بحث حجاب که بحثی است مدنی پرداخت و در توئیتی نوشت: «به‌عنوان یک شهروند ایرانی که در حد خودم کنار کشورم ایستادم، از مسوولان بالادستی خواهش می‌کنم، التماس می‌کنم، حاضرم به دست و پایشان بیفتم که در این شرایط کشور دست از این رفتارهای حیرت‌آور در خیابان‌ها با جوان‌های خودمان، آن هم درست در شرایطی که ایران دست بالا را در منطقه پیدا کرده و موازنه قدرت را به نفع خود تغییر داده، بردارید!» این تحلیلگر مسائل خاورمیانه همچنین اضافه کرد: «التماس‌تان می‌کنم پس از این دستاوردهای راهبردی و سرنوشت‌ساز یک هواپیمای اوکراینی و مهسا امینی دیگر نسازید و ثمر و محصول خون شهدا را هوا نکنید!» قریشی نوشت: «والله در زندگی‌ام به دست کسی جز پدر و پدربزرگم نیفتادم ولی حاضرم هرجایی برم و هرطور التماس و خواهش کنم؛ به والله این خط صهیونیست است!»