ایران به عنوان یکی از کشورهای نفتی، با دولت‌هایی که سال‌هاست بخش قابل‌توجهی از منابع خود را از طریق فروش نفت تامین می‌کنند، این روزها شرایط متفاوتی را می‌گذراند. وقتی درآمدهای نفتی کاهش می‌یابد، دولت ناچار است منبع درآمدی دیگری برای خود ایجاد کند. مالیات‌ستانی به عنوان روش دستیابی به درآمدهای پایدار، اکنون یکی از اصلی‌ترین گزینه‌های تامین بودجه دولت است. به نظر می‌رسد دولت سرانجام ضرورت برخورداری از یک منبع درآمد پایدار را درک کرده‌است چراکه هم دولت سیزدهم و هم دولت چهاردهم در راستای دستیابی به این درآمدها بر آمده‌اند. در همین راستا، عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی ضمن بیان بالا بودن رقم فرار مالیاتی اذعان داشت که دولت برای تامین بودجه شرایط سختی را می‌گذارد و نفت نمی‌تواند تمام بار بودجه را به دوش بکشد. به نظر می‌رسد دولت قرار است از مالیات‌ستانی به عنوان یکی از ابزارهای کسب درآمد استفاده کند. در این شرایط بررسی نقش مالیات‌ها در منابع بودجه دولت و بررسی چالش‌های نظام مالیاتی ایران ضروری به نظر می‌رسد.


مجراهای درآمدزایی دولت کدامند؟
به طور کلی، دولت‌ها سه مجرای اصلی درآمدی دارند؛ مجرای اول درآمدهای عمومی دولت است و مالیات به عنوان اصلی‌ترین جز آن، در تحقق درآمدی پایدار نقشی اساسی ایفا می‌کند. همچنین دولت‌ها با واگذاری دارایی سرمایه‌ای نیز درآمدزایی می‌کنند. نفت و فرآورده‌های نفتی، به عنوان سرمایه ملی، اصلی‌ترین جز درآمدهای حاصله از واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای را شامل می‌شود. دولت از طریق واگذاری دارایی‌های مالی نیز بخشی از منابع بودجه دولت را تامین می‌کند که اکثر منابع به دست‌ آمده از آن توسط انتشار اوراق مالی دولتی است. آمارها نشان می‌دهد تقاضای اوراق مالی دولتی وضعیت مطلوبی ندارد. حجم بالای اوراق مالی منتشر شده در گذشته به حدی بالا بوده که درآمدهای حاصل شده از اوراق مالی دولتی در شرایط کنونی فقط می‌تواند اوراق سررسید شده را تسویه کند در نتیجه یکی از مجراهای درآمدی دولت عملا مسدود شده است.


نفت یا مالیات؟ مساله این است
اتکا به درآمدهای نفتی برای تامین منابع دولتی پرریسک و تا حدودی غیرقابل پیش‌بینی است. قیمت نفت به عوامل زیادی مثل نوسانات ارزی، شرایط اقتصادی و سیاسی بین‌الملل، سیاست‌های اوپک، استراتژی‌های تولیدکنندگان غیراوپکی و … بستگی دارد. تمامی این مسائل درآمدهای نفتی را از زمره‌ درآمدهای پایدار خارج می‌کند. بسیاری از عوامل تاثیرگذار بر قیمت نفت از حیطه اختیارات کشور خارج است. در سال‌های اخیر، ایران به عنوان کشوری که همواره وابسته به درآمدهای حاصل از نفت بوده، با مشکلات زیادی مواجه شد. تحریم‌ها، ناآرامی‌های به وجود آمده در خاورمیانه و… ایران را در فروش نفت با مشکلاتی مواجه کرد. همین کاهش درآمدهای ناشی از نفت دولتمردان را بر آن داشت تا به مالیات‌ها به عنوان یک منبع درآمدی پایدار و قابل اتکا جدی‌تر بیندیشند.
در یک دهه اخیر با وجود ثبات نسبی در سهم درآمدهای مالیاتی از منابع دولت، از سال 1400 رویکرد تازه‌ای اتخاذ شد. سیر صعودی درآمدهای مالیاتی نشان می‌دهد که امروزه بخش قابل‌توجهی از درآمدهای دولت از طریق مالیات‌ها حاصل می‌شود. به نظر می‌رسد دولت‌ها قصد دارند کاهش درآمد ناشی از فروش نفت را از طریق مالیات‌ستانی جبران کنند.
نفت یک درآمد ناپایدار و پر نوسان و مالیات یک درآمد پایدار و قابل‌اعتماد است اما به نظر می‌رسد در صورتی که شرایط مهیا باشد، دولت‌های ایران تمایل بیشتر به درآمدزایی از طریق فروش نفت تمایل دارند.


چالش‌های نظام مالیاتی، سد راه کسب درآمد
مالیات فقط ابزاری برای کسب درآمد دولت نیست. دستیابی به اهدافی همچون عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه درآمد، در پرتو اصلاح نظام مالیاتی محقق می‌شود. مالیات نقش قابل‌توجهی در منابع بودجه کشورها دارد. در سال 2023، مالیات‌ها 97درصد منابع درآمدی دولت آمریکا را شامل شدند که بخش قابل‌توجهی از آن مربوط به مالیات بر درآمدهای فردی بوده‌ است. مالیات بر درآمدهای فردی از سال 2015 تا 2023 به طور میانگین 33/49‌درصد از منابع بودجه دولت آمریکا را تامین کرده است. در ایران و در یک دهه گذشته، مالیات‌ها به طور میانگین 7/35درصد از بودجه دولت را به خود اختصاص داده‌اند.


در این شرایط به نظر می‌رسد با وجود تمامی تلاش‌های دولت برای اخذ مالیات، نارسایی‌های نظام مالیاتی به دولت اجازه نمی‌دهد که بخش قابل‌توجهی از منابع خود را از طریق مالیات‌ستانی تامین کند. تناقضات و نارسایی‌های نظام مالیاتی ایران باعث می‌شود با وجود اعمال فشار بر برخی مودیان، فرآیند اخذ مالیات مسیر عادلانه و صحیحی را طی نکند.
در ایران، مالیات بر حقوق و دستمزد اشخاص حقیقی با استناد به ماده 131 قانون مالیات‌های مستقیم، به صورت تصاعدی اخذ می‌شود. اگر درآمد شخص به مبلغی بیش از 100میلیون تومان برسد، وی موظف است 20درصد از آن را مالیات دهد. این روش مالیات‌گیری مناسب به نظر نمی‌رسد چراکه باعث می‌شود نیروی کار متخصص به سوی بازار کاری جذب شود که امکان شناسایی درآمد وی ممکن نباشد. این موضوع می‌تواند باعث شود که عرضه نیروی کار در حوزه‌ای که شناسایی درآمدهای مالیاتی در آن ممکن است کاهش یابد.
معافیات‌های مالیاتی نیز موضوع دیگری است که محل بحث و گفت‌و‌گو است. معافیت‌ها در نظام‌های مالیاتی تمام کشورها وجود دارد. در اغلب کشورهای دنیا مالیات بر مجموع درآمد افراد و خانوارها وضع می‌شود و هدف آن بهبود توزیع درآمد در جامعه، افزایش رفاه مردم و برپایی عدالت اجتماعی است اما وضع مالیات بر شرکت‌ها موضوعی به مراتب حساس‌تر است که نیاز به بررسی‌های دقیق و کارشناسانه دارد چراکه افزایش این نوع از مالیات به طور مستقیم روی سرمایه‌گذاری تاثیر می‌گذارد. وضع نرخ‌های مالیاتی تصاعدی انگیزه سرمایه‌گذاری را به شدت کاهش می‌دهد چراکه اگر نرخ‌های مالیاتی به صورت تصاعدی افزایش یابند، پیام روشنی را به سرمایه‌گذار مخابره می‌کند.

 

افزایش سرمایه‌گذاری؛ افزایش مالیات!
این موضوع به نفع دولت نیست چراکه با کاهش سرمایه‌گذاری ناشی از افزایش نرخ مالیات شرکت‌ها، درآمد و به تبع آن سود شرکت‌ها نیز کاهش می‌یابد. همین موضوع باعث می‌شود درآمدهای مالیاتی دولت نیز کاهش یابد یعنی وضع مالیات تصاعدی برای شرکت‌ها نه تنها دولت را به هدف اصلی خود که کسب درآمد از طریق مالیات‌هاست نمی‌رساند بلکه سرمایه‌گذاری را نیز کاهش می‌دهد. این ارتباط نظری میان کاهش نرخ مالیات شرکت‌ها و افزایش درآمدهای مالیاتی دولت در بسیاری از کشورهای جهان از جمله انگلستان آزمایش شده و نتایج مطلوبی نیز ایجاد کرده است. در ایران، مطابق ماده 131 قانون مالیات‌های مستقیم، نرخ مالیاتی شرکت‌ها به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد. براساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس می‌توان ادعا کرد فشار مالیاتی وارده به شرکت‌ها در ایران بیش از فشار مالیاتی شرکت‌ها در برخی کشورهای توسعه یافته مانند بلژیک، اتریش، فرانسه، دانمارک، سوئد و کاناداست.


اصلاح نظام مالیاتی؛ یک ضرورت اساسی
با توجه به شرایط فعلی کشور، به نظر می‌رسد دولت به خوبی می‌داند که نیاز به یک منبع جدید درآمدی دارد. این منبع جدید نباید مانند درآمدهای حاصل از فروش نفت و فرآورده‌های آن، ناپایدار و بی‌ثبات باشد. حال که دولت تصمیم دارد درآمدهای مالیاتی خود را افزایش دهد باید به ساختار اقتصادی کشور هم توجه داشته باشد چراکه نمی‌توان با یک روش واحد از تمامی جوامع مالیات گرفت. سیستم مالیاتی در کشوری مثل آلمان، با آمریکا متفاوت است. در کشور آلمان هدف توزیع عادلانه ثروت میان افراد جامعه و در آمریکا هدف افزایش انباشت سرمایه است. مالیات‌ستانی باید در حد توان نظام مالیاتی باشد و تا زمانی که سیستم اصلاح نشود نمی‌توان درآمدهای مالیاتی برآورد شده را به معنای واقعی کسب کرد.
در کشوری مثل ایران که نظام مالیاتی چندان دقیق و مقتدر نیست؛ تعبیه مالیات بر خودروهای لوکس جز فرار مالیاتی هیچ ثمره دیگری ندارد. اگر فردی سعی دارد از طریق خرید و نگهداری خودروهای لوکس و فروش آنها به قیمت بالاتر سود کسب کند، وضع مالیات بر خودروهای لوکس صرفا باعث می‌شود که فرد به جای سفته بازی در بازار خودرو در سایر بازارهایی که مالیات مشابهی ندارند سوداگری کند. در نتیجه دولت به اهداف خود از وضع این مالیات نمی‌رسد. نه سوداگری متوقف می‌شود و نه درآمدهای مالیاتی افزایش می‌یابد. لازم است ابتدا سیستم مالیاتی اصلاح شود و در ادامه به مالیات‌هایی عادلانه و اصولی وضع شود.


سیاست‌های مالیاتی: کلید رسیدن به عدالت اجتماعی یا افزایش نابرابری؟
سیستم مالیاتی ایران معافیت‌های عجیب و بعضا غیرضروری را در خود جای داده ‌است. این نوع از معافیت‌ها که بیش از پیش به آن اشاره شد، می‌تواند آثار منفی مثل تضعیف رقابت، افزایش وابستگی به یارانه‌ها، افزایش بار مالیاتی بر بخش‌های دیگر، افزایش نابرابری، ایجاد فساد و … بر جای بگذارند.
در ایران فشار مالیاتی وارده بر قشر حقوق‌بگیر در مقایسه با مشاغل آزاد و حقیقی بیشتر است. مشاغل آزاد فرار مالیاتی گسترده‌ای دارند در حالی که مطابق ماده 131 قانون مالیات‌های مستقیم، حقوق‌ بگیران با نرخ‌های تصاعدی مالیات می‌پردازند. این موضوع عادلانه بودن نظام مالیاتی کشور را زیر سوال می‌برد. مشکل بعدی بالا بودن بار مالیاتی شرکت‌ها در مقایسه با بار مالیاتی مشاغل است. این موضوع آثار منفی زیادی به دنبال دارد. انتقال هزینه به مصرف‌کنندگان یکی از آنهاست. اگر شرکت بتواند بار مالیاتی خود را از طریق افزایش قیمت کالاها و خدمات به مصرف‌کننده منتقل کند، قدرت خرید و به دنبال آن رفاه کاهش می‌یابد. کاهش رقابت‌پذیری ‌مشکل بعدی است. وقتی بار مالیاتی شرکت‌های داخلی زیاد است، توان رقابتی شرکت‌ها کاهش می‌یابد و این موضوع باعث می‌شود سهم شرکت‌های ایرانی از بازار بین‌المللی کاهش یابد. مالیات‌ستانی بیش از حد از شرکت‌ها می‌تواند شرکت‌های کوچک را ضعیف کند. این شرکت‌ها توانایی کمی در جذب سرمایه و پرداخت مالیات‌ دارند و ممکن است از بین بروند. مشکلات مذکور از اصلی‎ترین آسیب‌های نظام مالیاتی ایران است. برخورداری از یک نظام مالیاتی سالم و اصولی یک بازی دو سر برد برای دولت و ملت است. دولت می‌تواند از محل دریافت مالیات‌ها از یک منبع درآمدی پایدار و باثبات استفاده کند و همچنین ابزاری مناسب برای اعمال موثر سیاست‌های مالی در اختیار داشته باشد. از طرفی دولت از وابستگی به درآمدهای ناپایدار نفتی نیز رها خواهد شد و می‌تواند از حصول درآمدهای مالیاتی برآورد شده در بودجه مطمئن باشد. با مالیات‌ستانی اصولی توزیع درآمد به شکل عادلانه‌ای انجام می‌شود و با تحقق عدالت در اقتصاد، دستیابی به رشد اقتصادی راحت‌تر خواهد شد. در نتیجه مردم هم از موهبت نظام مالیاتی کارا بهره‌مند خواهند شد.