اقتصادبازار نوشت: در روزهایی که دماسنج بسیاری از شهرهای کشور به زیر صفر سقوط کرده و مردم با هشدارهایی درباره مصرف بهینه گاز روبهرو هستند، زنگ خطر جدیتری در پشت پرده سیستم انرژی کشور به صدا درآمده است: حدود ۸۰ نیروگاه، معادل یکششم ظرفیت حرارتی کشور، به دلیل کمبود سوخت از مدار خارج شدهاند.
نه خبری کوتاه، بلکه نشانهای واضح از یک بحران ساختاری در حکمرانی انرژی؛ بحرانی که صدایش از اتاق فرمان شرکت برق حرارتی بلند شد و پژواک آن حالا به خانههای مردم، صنایع تولیدی و حتی نیروگاههای استراتژیک رسیده است.
آنسوی اعداد؛ تصویری نگرانکننده از زیرساخت انرژی
ناصر اسکندری، سرپرست معاونت راهبری تولید شرکت برق حرارتی، بهصراحت اعلام کرده: «از مجموع ۶۰۰ واحد نیروگاهی، ۸۰ واحد به علت کمبود گاز و سوخت مایع خارج از مدار هستند.» این یعنی حدود ۸ هزار مگاوات ظرفیت تولید برق از دست رفته، در حالی که کشور در فصل اوج مصرف گاز و برق قرار دارد.
وضعیت ذخایر نیز نگرانکننده است. به گفته او، ذخیره سوخت مایع نیروگاهها اکنون حدود ۸۰۰ میلیون لیتر است؛ رقمی که سال گذشته در همین زمان بیش از دو برابر بود. از طرف دیگر، تنها در ۸ ماهه نخست امسال حدود ۴.۸ میلیارد مترمکعب گاز کمتر نسبت به سال قبل به نیروگاهها تحویل داده شده است.
ترجمه سادهتر این عددها؟
تأمین انرژی کشور از حالت پایدار خارج شده و الگوی تخصیص سوخت به بخش تولید برق در حال فروپاشی تدریجی است.
نقطه تعادل از دست رفته میان گاز، مازوت و برق
مدل سنتی تأمین انرژی نیروگاههای ایران متکی به دو منبع اصلی است: گاز طبیعی (که بیش از ۷۰ درصد از سبد انرژی را تأمین میکند) و سوختهای مایع نظیر گازوئیل و مازوت (در شرایط اضطراری). اما وقتی شبکه گاز بهدلیل مصرف بالای خانگی در فصل سرما دچار محدودیت میشود، نیروگاهها ناگزیر به استفاده از سوخت مایعاند.
امسال اما حتی سوخت مایع هم بهقدر کافی ذخیره نشده. نتیجه؟ یا خاموشی نیروگاه یا سوزاندن مازوتِ آلاینده در نزدیکی کلانشهرها؛ دو گزینهای که هر دو برای مردم و محیط زیست، ناگوارند.
مازوت؛ راهحل اضطراری یا تلهای بلندمدت؟
مازوتسوزی اگرچه در ظاهر گرهگشا بهنظر میرسد، اما پشت پرده آن چیزی جز بحران محیط زیستی و افزایش هزینههای تولید نیست.
به گفته کارشناسان، احتراق مازوت فشار داخلی کورهها را افزایش داده و باعث تخریب تجهیزات و اختلال در توربینها میشود. همین حالا گزارشهایی از سوراخ شدن بویلرها، خرابی انژکتورها و کاهش راندمان در برخی نیروگاههای مازوتسوز منتشر شده است.
از سوی دیگر، سوزاندن گسترده مازوت در فصل سرد به افزایش آلودگی هوا در شهرهایی نظیر اراک، تبریز، تهران و اهواز منجر شده؛ موضوعی که وزارت بهداشت بارها نسبت به آن هشدار داده است.
بنبست حکمرانی؛ چرا هنوز نقشهراه نداریم؟
پرسش اصلی اینجاست: آیا کمبود گاز یا سوخت مایع نیروگاهها صرفاً به شرایط جوی و مصرف خانگی بازمیگردد؟ پاسخ کارشناسان، منفی است.
نخست، مصرف بالای انرژی در ایران ناشی از قیمتگذاری غیراقتصادی آن است؛ وضعیتی که مصرف بیرویه گاز در منازل را تشویق میکند.
دوم، توسعه ظرفیت تولید گاز و ذخیرهسازی استراتژیک سوخت مایع در سالهای گذشته بهشدت عقب مانده است.
و سوم، نبود هماهنگی میان وزارت نیرو، نفت و شرکتهای تولید برق موجب شده تا در لحظه بحران، هیچ طرح واکنش سریعی در دسترس نباشد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند مشکل فعلی نه یک بحران فصلی، بلکه نتیجه ۱۰ سال تأخیر در سرمایهگذاری و بازطراحی حکمرانی انرژی است.
راهی برای نجات باقی مانده است؟
پاسخ کوتاه: بله.
اما به شرط آنکه سیاستگذار، مسئله را ساختاری ببیند و نه مقطعی.
پیشنهادهای مشخص در این زمینه عبارتاند از:
1. بازنگری جدی در قیمتگذاری انرژی و هدفمندی یارانهها برای کاهش مصرف خانگی؛
2. توسعه ظرفیت ذخیرهسازی سوخت مایع بهویژه در مناطق سردسیر؛
3. افزایش تنوع در سبد سوخت نیروگاهها (استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و ارتقاء راندمان نیروگاهها)؛
4. هماهنگی و یکپارچگی میان وزارت نفت و نیرو برای تدوین یک نظام پاسخ اضطراری سوخت؛
5. ورود جدی بخش خصوصی به بازطراحی زیرساخت انرژی با مدلهای BOT و قراردادهای تضمینی بلندمدت.
جمعبندی؛ وقتی نیروگاه خاموش میشود، فقط چراغ خانهها نیست که میسوزد
بحران سوخت در نیروگاهها شاید در ظاهر تنها چند خاموشی و چند سرفه اضافه برای ساکنان شهرهای آلوده باشد.
اما در باطن، این بحران نشانهای از گسست یک نظام اقتصادی است که بدون برنامهریزی، بدون آیندهنگری و بدون اصلاح ساختارهای معیوب، به جایی میرسد که حتی برق تولیدش هم تضمینی نیست.
اگر امروز به این اخطارها توجه نشود، فردا دیگر نه یکششم، که شاید نیمی از نیروگاههای کشور، فقط نامشان روی نقشه بماند.