مسعود نیلی در ابتدا مباحث را به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ مورد نخست، نگاه به نظام حکمرانی به عنوان یک کل واحد چرا‌که حل مسائل کشور فقط از اینطریق ممکن است و مورد دوم، ماموریت‌های دولت‌های چهاردهم به عنوان تکه‌ای بسیار مهم از این پازل. طبق گفته او در بخش اول با سه سوال اساسی مواجه هستیم.
نخست اینکه خطیر‌ترین مسائل کشور که آینده سرزمینی یا پایداری جامعه را در خطر قرار می‌دهد و نیازمند تغییر رویکرد نظام حکمرانی است کدام است؟
وی در ابتدای پاسخ خاطر‌نشان کرد در بررسی چنین مسائلی نگاه اخص اقتصادی ممکن نیست و محور پاسخ به گستردگی تمام مسائل کشور است.
وی ادامه داد نظام حکمرانی کشور در یک سه‌ضلعی از بحران‌های مختلف قرار دارد. در رأس اول این سه‌ضلعی، ناترازی‌های مالی و زیست‌محیطی قرار گرفته است. کسری بودجه، نظام بانکی و ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، میانگین تورم را به دو‌برابر بلندمدت خود رسانده و مخاطرات زیست‌محیطی و ناترازی انرژی این شرایط را بدتر کرده است. در رأس دوم این سه‌ضلعی، روابط خارجی است. تحریم‌ها و محدودیت‌های FATF و احتمال روی کار آمدن ترامپ شرایط ما را خطیر کرده است. نمی‌توان شرایط کشور را بر استمرار شرایط جنگی گذاشت. تداوم محدودیت‌های بین‌المللی، اصلاحات در بازارهای انرژی و مخاطرات زیست‌محیطی و کسری بودجه را غیرممکن کرده و اقتصاد را ضعیف‌تر کرده و طمع خارجی‌ها را برای گرفتن امتیاز تقویت می‌کند.
وی افزود: در راس سوم سه‌ضلعی بحران‌ها، شکاف‌های بین‌نسلی قرار دارد. باورهای بخشی از نسل کشور ازجمله زنان و جوانان در تقابل با نگاه فرهنگی و اجتماعی حاکم است. محدودیت‌های اینترنت و سختگیری‌های فرهنگی تقابل‌ها را به‌جایی رسانده که شکاف‌های بین نسلی را تشدید کرده که در کنار دو مورد قبل، اوضاع را برای اصلاح و بهبود اجتماعی و اقتصادی سخت‌تر خواهد کرد.
پس از پاسخ به سوال نخست به سراغ دومین سوال مطرح می‌رویم، سوالی که برای درک بهتر سوال سوم اهمیتی فزاینده دارد‌: از بین مسائل مطرح شده مهم‌ترین محور بحران کدام است؟
نیلی پاسخ داد: تداوم ناترازی‌ها کشور را دچار بحران‌های جدی می‌کند. حرکت سریع کمبود انرژی و ناترازی‌ها را در مقیاس بزرگ شاهد هستیم. در این شرایط، ارز حاصل از صادرات نفت را به واردات بنزین اختصاص می‌دهیم. از این طریق درآمد خالص نفت کوچک‌تر و عرضه ارز با کاهش درآمد نفت باعث جهش بزرگ‌تر نرخ ارز و هدر‌رفت ارز خواهد بود. پس به رغم سخت بودن انتخاب، می‌توان گفت ناترازی‌ها مهم‌ترین محور بحران است.


و اما سوال سوم، آیا مهم‌ترین مساله فوری‌ترین مساله نیز هست؟ آیا اصولا حل آن بدون زمینهچینی درست و اصلاح دو محور بحرانی دیگر ممکن است؟
گزاف نیست اگر بگوییم این مهم‌ترین سوال است چرا که اگر بتوانیم به آن پاسخی درست و حساب شده بدهیم عملا به یک نقشه راه دست پیدا کرده‌ایم که با اولویت‌بندی درست ما را قدم به قدم به حل بحران‌ها و مشکلات کشور نزدیک‌تر می‌سازد.
نیلی در پاسخ به این سوال می‌گوید: مهم‌ترین مشکل کشور ناترازی انرژی است ولی رفع آن فوری‌ترین نیست. اگر بخواهیم با حفظ شرایط ناترازی و شکاف اجتماعی، به سراغ حل مساله تحریم برویم، مجبور خواهیم بود به دلیل ضعف‌ها، امتیازاتی به طرف مقابل بدهیم و شاید تا مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا این اقدام متصور نباشد.
وی افزود‌: اگر با وجود تحریم‌ها و شکاف‌ها دست به اصلاحات گسترده اقتصادی برای رفع ناترازی‌ها بزنیم اکثر فشار به خانوار‌های قشر متوسط و‌ علی‌الخصوص قشر ضعیف وارد می‌شود که آن هم ممکن است به بحران منتهی شود. او ادامه داد حل سخت‌ترین مساله دشوارترین هم خواهد بود؛ تغییر قابل‌توجه التهاب اجتماعی و انجام اصلاحات اجتماعی کاری مهم ولی دشوار است و در پی آن اصلاح روابط خارجی زمان‌بر و به نتیجه رسیدن آن به بیش از یک سال زمان نیاز دارد. از طرفی انجام اصلاح سیاستی نه راهبردی در جهت کاهش ناترازی امکان‌پذیر است.
برای دعوا نیامده‌ام


در این نقطه وارد بخش دوم بحث می‌شویم و تمرکز خود را بر دولت چهاردهم و وظایف آن می‌گذاریم.
طبق گفته نیلی اگر استراتژی خود را بر مبنای تعامل سازنده با جوانان و جامعه بگذاریم و در مرحله بعد رفع تحریم‌ها و در آخر رفع ناترازی‌ها نیازمند کمک کل ارکان حاکمیت، رسانه‌ها و… خواهیم بود.
در کشور ما با توجه به دعواهای جناحی رایج و در وضع فعلی احتمال شنیدن جملاتی از قبیل : اسب زین کرده تحویل دادیم، خرابه تحویل گرفته‌ایم و شعار مرگ بر این و آن کم نیست.
نیلی در این مورد می‌گوید: شاید مهم‌ترین شعار پزشکیان این بود که برای دعوا نیامده‌ام چرا‌که دولت چهاردهم باید اصلاح‌گر روابط همیشه مخرب درون حاکمیت باشد.
او در این رابطه با سه دسته افراد سروکار دارد : 50درصدی که رای ندادند، دیگر بازیگران حکومتی و در نهایت آنهایی که به کاندیدای رقیب رای دادند.
نیلی سخن خود را این‌گونه به پایان برد که دولت پزشکیان دولت آتش‌نشان و برخورد منفعل با حوادث نیست، با نگاه منطقی و بحران‌های موجود دولت توسعه نیز نمیتواند باشد، پس دولت ایشان چه دولتیست؟ پاسخ این است: دولتی برای گفت‌و‌گو به منظور اجماع‌سازی برای رفع بحران‌ها. این آخرین شانس ما در این بزنگاه و یک اتمام حجت تاریخی است.
بودجه، نقطه آغاز مشکلات
احمد میدری اقتصاددان نیز در این نشست در جهت استخراج چارچوب فکری پزشکیان گفت‌: در شعارهای پزشکیان کالایی‌زدایی از بهداشت و آموزش و همچنین تاکید بر استفاده از برنامه کارشناسان بسیار پررنگ بود.
او در انتقاد به عملکرد سازمان برنامه
گفت : سازمان برنامه، بی‌برنامگی را به کل کشور کشانده است.


وی شفاف‌سازی کرد: بر خلاف اصل 53‌قانون اساسی و تاکید بر پراکنده نبودن منابع سازمان برنامه‌ریزی برای خود دارای خزانه‌ای جداگانه است. علت وجود این خزانه سرعت بخشیدن به اقدامات این سازمان است که منطقی نیست. به عقیده کارشناسان با رعایت اصل 53 قانون اساسی می‌توان بخش زیادی از مشکلات اقتصادی و بی‌نظمی مالی را حل کرد. البته در 15‌سال اخیر در ساختار خزانه‌داری خیلی از این منابع مالی متمرکز شده ولی هنوز صندوق توسعه ملی و هدفمندی یارانه‌ها و برخی صندوق‌ها، امکان برنامه‌ریزی مالی را برای دولت دشوار کرده است.
میدری ادامه داد: توجه به فضیلت مدنی بسیار مهم است و عدم رعایت آن باعث بروز خطاهای بزرگی می‌شود. در این وضعیت هزینه بیشتر و منابع کم باعث بروز مشکلات می‌شود. تا زمانی که در رابطه دولت با مجلس واقعیت‌های اقتصاد ایران، آشکار نشود، مشکلات حل نخواهد شد. وقتی بحران‌های اقتصادی به‌صراحت گفته نشود، مشکلات بازتولید می‌شود.
وی افزود: پول‌ها رسوب می‌کنند و نمی‌توان برایشان برنامه‌ریزی کرد، ما در ایران امکان ردیابی بودجه و منابع را نداریم. ردیف‌های متفرقه زیادی در نظام بودجه‌ریزی کشور دیده می‌شود که درک و اجرای بودجه را مبهم و غیرشفاف می‌کند.
میدری راهکار برون‌رفت از این بحران را تغییر رفتار مدنی دانست، به عقیده او فعالیت‌های مدنی باید از حالت نقد و توسعه‌نویسی خارج شود و به شکل سازمان یافته درآید.
وی در پایان سخنان خود با مثال جالبی روابط ایران و جهان را به مثابه رفتار مردم و نظام حکمرانی در داخل دانست. چنان که می‌گوید: تا زمانی که یک قرار‌داد اجتماعی جدید ننویسیم روابط بین‌الملل را فرار مسائل داخلی است و مسائل داخلی بحران‌های روابط بین‌الملل را تشدید می‌کند.