‌سالي كه در حال سپري شدن است المپيك را داشتيم و تمركز مدال‌هايمان روي دو رشته بود. اين موضوع نشان‌دهنده چه مسائلي در ورزش كشورمان است؟

اين نشان‌دهنده اين است كه در ورزش ما برنامه‌ريزي درستي نيست‌. ما اگر بخواهيم در رشته‌اي در المپيك شاهد كسب مدال باشيم نياز به يك برنامه دوازده ساله داريم، حالا اين وسط ممكن است اتفاقاتي رخ دهد مثلا مدال طلايي كه در تيراندازي گرفتيم و بعد هم تكرار نشد. ما فاقد چنين برنامه‌ريزي هستيم البته مي‌توانم ادعا كنم كه يك زماني داشتيم چنين كاري مي‌كرديم، اما بعدش ملغي شد و چنين اتفاقي رخ نداد. بنابراين در سه رشته وزنه‌برداري و تكواندو و كشتي مدال مي‌گيريم. در دو رشته كه از المپيك ۱۹۵۶ يا ۱۹۴۸ ورزشكاران ما مدال‌آور بودند، اما در بقيه رشته‌ها نياز به برنامه‌ريزي مدوني است تا بتوانيم به آن سطح برسيم.

‌ تمركز روي دو، سه رشته‌اي كه در المپيك در آنها مدال كسب مي‌كنيم نقطه قوت ورزش محسوب مي‌شود يا ضعف؟

اينكه تمركز نيست و در حقيقت داشته‌هاي ماست و غير از اين كاري نمي‌شود كرد. مثلا نمي‌شود اين رشته‌هاي مدال‌آور را له كنيم، بلكه بايد تقويت شوند و روي آن تمركز كنيم، مهم اين است كه بتوانيم در رشته‌هاي ديگر در سطح المپيك مدال‌آور باشيم و اين نياز دارد به يك كار مستمر.

‌ به نظر شما در اين ورزش‌هاي خاص برنامه‌ريزي صورت مي‌گيريد يا ثمره استعدادهاي ذاتي ورزشكاران ماست؟

برنامه‌ريزي اين نيست كه مثلا روي كاغذ يك چيزي بنويسيد! شما ببينيد مگر جويبار چقدر جمعيت دارد؟ وقتي تعدادي زيادي از كشتي‌گيران در جويبار هستند بالاخره به سطح بالاتري مي‌رسند و در بقيه رشته‌ها هم اگر شور و علاقه و بعضا برنامه‌ريزي باشد طبيعتا رشته‌هاي ديگر هم بالا مي‌آيند. منتها اشكال اصلي، آموزش و پرورش است. قهرمانان ما در ۶ يا ۷ سالگي بايد در كورس فعاليت بدني مناسب قرار بگيرند و وقتي به ۱۲ سالگي رسيدند، رشته‌اي را انتخاب كنند و در ۱۶، ۱۷ سالگي در كورس قهرماني باشند. الان مثلا چنين برنامه‌اي را در باشگاه بارسلوناي اسپانيا مي‌بينيد. آنجا يك مدرسه دارند به نام «لاماسيا» كه معني‌اش مي‌شود مزرعه. به قول خودشان مزرعه‌اي درست كردند كه همين الان از محصولاتشان ۵ تا ۶ بازيكن است كه در زمين براي بارسلونا بازي مي‌كنند. يعني چي؟ يعني بذرش را خوب كاشته و خوب پرورش داده‌اند، اما ما اين كار را نمي‌كنيم. براي ما همين‌طوري انجام مي‌شود! به يك‌باره يكي مثل حسن يزداني از جويبار بلند مي‌شود يا زارع درست مي‌شود و چون حريفانشان در سطح جهاني در كشور هستند به سطح جهاني مي‌رسند، اما بقيه رشته‌ها نه و نياز به يك كار مداوم و ادامه‌دار است.

‌ راهكار شما براي توسعه و مدال‌آوري در ديگر رشته‌ها برنامه‌ريزي ۱۲ ساله است؟ بيشتر توضيح مي‌دهيد؟

بله، يعني اول بچه علاقه‌مند باشد نه اينكه يكي را به زور بگويند تو بيا مثلا در شنا كار كن! آن بچه علاقه‌مند را بايد طي برنامه‌ريزي ۱۲ ساله به ۲۲ سال برسانند تا بتواند قهرمان شود. مثلا اگر ورزشكار امريكايي ۵ يا ۶ مدال طلا در المپيك مي‌گيرد اينها از پنج سالگي آموزش ديدند و بعد از ده، دوازده سال مي‌رود و ۵ تا طلاي المپيك مي‌گيرد. كار اين‌طور صورت مي‌گيرد نه اينكه با دستور كار را پيش ببرند! كار دستوري نيست. امروز مثلا آقاي وزير دستور دهد ما بايد ۲۰ مدال بگيريم! نه اين‌طور نمي‌شود، بلكه بايد عملياتي كار كرد.

‌ درباره وضعيت مالي فدراسيون‌ها و اردوهاي خارجي با درنظر گرفتن افزايش نرخ ارز چه راهكارهايي براي حل اين مشكل داريد؟

خب بلافاصله مقامات ورزشي و حتي وزير ورزش مي‌گويد برويد اسپانسر بگيريد! اسپانسري كه اسمش مطرح نيست حاضر نمي‌شود تا پول دهد. شما مسابقه شنا مي‌گذاريد و يك اسپانسر مي‌گذارند، اما پخش نمي‌كنند اينكه اسپانسر نمي‌شود. متاسفانه دولت هم متوجه نيست كه چقدر هزينه‌ها زياد شده و فدراسيون‌ها كاملا در فشار هستند و واقعا با اين فشار نمي‌توانند كار كنند. بدهي بالا مي‌آورند يا به زور يكي را مي‌آورند و همه هم مي‌گويند چطور دبير مي‌رود پول جمع مي‌كند؟ خب شما هم برويد ده تا مثل دبير بياوريد، بگذاريد سر فدراسيون‌هاي مختلف ! يك اتفاقي هست در اين مورد. اين‌طور كه نمي‌شود. با اين تورم بودجه فدراسيون‌ها خيلي ناچيز است.

‌اين موضوع تا چه حد روي ورزشكاران ما تاثير دارد؟

حتما تاثير منفي دارد. اصلا به ورزشكاران ما شوك وارد مي‌شود! مثلا مي‌گويند برويم فلان تورنمنت، حالا برويد يا نرويد، ويزا مي‌آيد يا نمي‌آيد! ورزشكاري كه نمي‌داند ويزايش آمده يا بليتش Ok شده يا نه با چه دلخوشي برود تمرين كند؟‌ خب معلوم است تاثير مي‌گذارد و همه اينها تاثير منفي مي‌گذارد. الان مساله ويزا براي بچه‌هاي ما يك مساله است. مثلا همين امسال در مورد ويزاي كشتي‌گيران براي آلباني ‌آقاي دبير خيلي تلاش كرد تا توانست ويزا را جور كند. بقيه رشته‌ها هم همين‌طور است. مي‌خواهند بروند هنگ‌كنگ ويزا نمي‌دهند، مي‌خواهند بروند فلان جا ويزا نمي‌دهند و بعد هم بليت‌ها و هزينه‌ها خيلي بالاست. مثلا در پينگ‌پنگ چطور مي‌خواهند اين هزينه‌ها را تامين كنند؟ اگر قرار است كه در ورزش در سطوح بالا باشيم اين اعزام‌ها حتما بايد باشد.

‌ براي اينكه آثار منفي به حداقل برسد چه راهكاري داريد؟

اگر قرار است اسپانسري بيايد بايد صدا و سيما آن را نمايش دهد تا اسپانسر هم دلش خوش باشد كه صدا و سيما اسمش را نشان مي‌دهد اگر نه دولت بايد مطابق هزينه‌هاي اضافي به بودجه‌هاي فدراسيون اضافه كند. الان در بودجه واقعا رقم‌هاي سرسام‌آوري به بعضي از موسسات اضافه شده است. يك‌ دفعه يك ‌موسسه‌اي كه ‌مثلا پنج هزار ميليارد تومان بودجه دارد چهل درصد به آن اضافه شده بعد مي‌گويند پول نداريم! من اصلا نمي‌فهمم‌ يعني چي! مي‌گوييد پول نداريد بعد به بودجه موسسه‌هايي كه نياز به اضافه‌شدن ندارد، اضافه مي‌كنيد؟

‌ امسال تغيير در صندلي وزارت ورزش و جوانان داشتيم و دنيامالي به جاي هاشمي وزير شد. اين تغيير را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

احتمالا به اميد تاثيرگذاري بود كه آقاي دنيامالي آمد!

‌ انتظارات از وزير ورزش چيست؟

وزير هم دستش بسته است. انتظار خودم اين است براي المپيك لس‌آنجلس گفته فلان ‌كنيم و‌ معاون ايشان هم حرف‌هاي بزرگ‌تري زده! حداقل برنامه مشخصي را از فدراسيون‌ها بخواهند و آن را تامين اعتبار كنند تا كار انجام شود وگرنه چهار، پنج تا مدال مي‌گيريم و بعد مي‌گويند اين‌طور و آن‌طور شد و نشد و فدراسيون‌ها هم دلايل را مي‌گويند و همه‌ هم درست اما نتيجه مي‌شود اينكه تغييري نسبت به المپيك ‌قبلي نداشتيم.

‌با اين تغيير، رويكردي در سياست‌هاي‌كلان ورزش شاهد بوديم؟

نه، ما تغيير رويكردي نداريم! هر وقت آموزش و پرورش در مساله تربيت‌بدني تغيير رويكرد داد آن وقت مي‌شود باور كنيم كه تغييري در رويكرد داشتيم. آموزش و پرورش خيلي مانده تا به راه اصلي تربيت‌بدني برسد.

‌ ارزيابي كلي شما از وضعيت ورزش ما در سال ۱۴۰۳ چيست؟

يك ورزش معمولي و سنتي كه كار مي‌كنيم!

‌ به ورزش كشور نمره قبولي مي‌دهيد؟

نه خيلي عالي و نه خيلي ضعيف اين وسط مسط‌ها بود! فدراسيون‌ها زحمت خود را مي‌كشند، اما واقعا دستشان بسته و گرفتار هستند.

 

روزبه دلاور

روزنامه اعتماد