پارچهبافی بهویژه در روستاهای شمال ایران عموما توسط زنان انجام شده و یکی از منابع معیشتی خانوادههاست. در مناطقی که قطب این هنر است، در اغلب خانهها میتوان دستگاههای چوبی قدیمی یا فلزی جدید را دید که زنان در کنار سایر امور خانه به گرداندن ماسوره مشغولند. تا اسفند ۱۳۹۸ که کرونا بر گردشگری ایران سایه نینداخته بود، یکی از بخشهای جذاب سفر بسیاری از گردشگران در روستاهای صاحب صنعت پارچهبافی بازدید از این کارگاهها بود که با خرید همراه میشد. این کارگاهها با حذف واسطهها یکی از ابعاد مثبت گردشگری بودند که درآمد خوبی را هم برای خانوارها به همراه داشت.
شیوع کرونا و پاندمی در ایران علاوه بر آنکه گردشگری را به محاق برد به تبع آن بر صنایعدستی نیز لطمات جدی وارد کرد و یکی از آنها هم پارچهبافی است. در همین رابطه حسین ایزدی معاون صنایعدستی ادارهکل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری مازندران تنها خسارت کرونا به صنایعدستی مازندران در ماههای اولیه شیوع کرونا را ۴۰ میلیارد تومان برآورد کرده و گفته بود از این میزان، ۲۵ میلیارد تومان خسارت به یک هزار صنعتگر دارای پروانه انفرادی و ۱۵ میلیارد تومان بهکارگاههای صنایعدستی فعال در استان وارد شد که میتوان چنین نتیجه گرفت که بخشی از این پروانههای انفرادی به پارچهبافان برمیگردد. علاوه بر آن ایوب فلاحنژاد رئیس کمیسیون گردشگری اتاق مازندران هم از رکود ۷۰ درصد کسبوکارهای صنایعدستی مازندران خبر داده است. قاسمآباد رودسر هم یکی از روستاهایی است که در همین زمینه در دوران کرونا دچار آسیبهای جدی شده است. شهره مهرآبادی از فعالان حوزه صنایعدستی و پارچهبافی در این منطقه است. او در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» درباره افزایش قیمت مواد اولیه در این حوزه میگوید: قبل از شروع کرونا روستای قاسمآباد ثبت جهانی شد که رونق چادرشببافی و ورود بیشتر زنان در حوزه را بهدنبال داشت و همین موجب شد قیمت نخ از کلافی حدود ۳۰هزار تومان به ۷۰هزارتومان با رنگبندیهای متنوع افزایش پیدا کند.
بعداز کرونا به مرور و ماهانه قیمت مواد اولیه افزایش یافت بهطوریکه بعد از یکسال و نیم از ۷۰ هزار تومان به عدد ۱۸۰ هزار تومان رسید. این فعال حوزه صنایعدستی با بیان این مطلب میافزاید: در گذشته تنها یک مغازه برای فروش مواد اولیه در روستا وجود داشت که همچنان نیز مشغول بهکار است.
به گفته این کارشناس در روستاها و شهرهای کوچک برای هنرمندان امکان خرید مواد اولیه وجود ندارد. وی عنوان میکند: برای خرید از کارخانه سرمایه هنگفتی نیاز است که معمولا زنان روستایی به شکل فردی توان خرید آن را ندارند، همین موضوع هم باعث میشود سود حاصله در این زمینه به یک نفر رسیده و بافنده را با توجه به زحمت و سود اندک حاصله از ادامه کار ناامید میکند.
مهرآبادی درباره تاثیر کرونا روی فروش صنایعدستی میگوید: طی چندسال اخیر و حضور دوستان علاقهمند و دغدغهمند در روستایی مثل قاسمآباد توانستیم گردشگری را در آن توسعه دهیم و با رفع چالشهای زیرساختی ثبت روستای قاسمآباد رودسر را با محوریت چادرشب بافی در شورای جهانی صنایعدستی (World Crafts Council) داشته باشیم. اما با شیوع کرونا به یکباره گردشگری دچار بحران جدی شد و فقدان حضور آنها کاهش خرید را به همراه داشت و انگیزه هنرمندان را برای بافت کاهش داد.
او با اشاره به اینکه همین عدم ترغیب باعث شد اهداف ما که تولید محصولات با کیفیت و کاربردی بود دچار تاخیر شود، اضافه میکند: قبل از شیوع کرونا برای رشد کیفی سبک بافتها بازارچههای سنتی در روستا با همراهی دهیاریها و شوراهای روستا برگزار شد که هم بازخورد خوبی برای میهمانها داشت و هم بافندهها ترغیب به تولید با کیفیت و کاربردی شدند. علاوه بر آن به کمک دوستان و استادان دربرخی موسسههای گردشگری تورهای تخصصی چادرشببافی با محوریت حضور در کارگاههای موجود در روستا و بازدید از بازارچه را داشتیم.
او درباره راهکارهایی که برای فروش صنایعدستی در دوران پاندمی داشتهاند بیان میکند: از آنجا که شیوع کرونا در روستاهای شمال بیشتر بود تمام فعالیتهای حضور میهمان در روستا محدود شد جز افرادی که با رعایت شرایط از فروشگاهها خرید کردند از اینرو با ترغیب بافندهها به ایجاد صفحه کاری و معرفی هنرشان در فضای مجازی تلاش کردیم فقدان حضور گردشگر را جبران کنیم. صفحه اینستاگرام یا سایت گرچه حس و حال خرید حضوری را ندارد و نمیتواند به ارتباط مستقیم هنرمند و علاقهمندان منجر شود اما از آنجا که گردانندگان این صفحات دختران و زنان جوان تحصیلکرده هستند میتواند درآمد مکملی برای خانوارها ایجاد کند و در عین حال به معرفی قاسمآباد برای طیف بیشتری از مردم منجر شود تا پس از واکسیناسیون عمومی شاهد حضور بیشتر گردشگران در این روستا باشیم.
او اضافه میکند: در عین حال پرسش اصلی ما این است که در زمان کرونا، چه کسی باید از چادرشببافی حمایت کند؟آیا مثلا فرمانداری رودسر یا استانداری گیلان نمیتوانند حداقل به عنوان یک پیشنهاد یا طی یک بخشنامه، به دهیاریها، مراکز آموزشی مانند دانشگاهها و مدارس، مراکز درمانی، انتظامی، تجاری یا ... بخشنامه صادر کنند که برای «دوام» کار پارچه بافی و حمایت از صنعتگران این عرصه، حداقل بخشی از رومیزیها یا پردههای داخلی دفاتر و اتاقهای خود را با چادرشب آراسته کنند؟ حمایت از صنایع داخلی، وظیفه همگانی است. وقتی مراکز و دفاتر عمومی آراسته به چادرشب به عنوان بافت ملی شوند، آنگاه مرکز توجه بیشتر برای ارباب رجوع خواهد بود و حمایت مضاعف از چادرشببافان میشود. مهرآبادی و برخی اهالی در این یک سال و نیم چند ایده متفاوت برای آماده کردن قاسمآباد برای دوران پساکرونا به اجرا گذاشتهاند، او در این باره توضیح میدهد: دیوارهای روستا را با طرح چادرشبهای قاسمآباد نقاشی کردیم، همچنین در فصل بهار درختکاری و در زمستان زبالهها را جمعآوری میکنیم تا از نظر بصری روستا را زیبا کرده و در عین حال صنایعدستی و جاذبههایش را معرفی کنیم.
او اضافه میکند: ما میخواهیم به گردشگران بگوییم روستا زنده است و در میان نازیباییهای ساختمانهای بلند ما همچنان اصالتمان را حفظ کردهایم. در تمام روستا شما میتوانید دستگاه پاچال یا پارچهبافی را ببینید که در آن نقشی از سنتها و فرهنگ منطقه بر آن زده میشود. چادرشبهای ما ترکیبی از رنگها و طرحهایی است که به شکل ذهنی توسط هنرمندان زده میشود و درباره هر کدام زنان بافنده میتوانند داستانشان را مطرح کنند. گفتههای این کارشناس صنایعدستی نشاندهنده ابتکار روستاییان برای باقی ماندن در بازار است، آنها گرچه طی یک و نیم سال گذشته با افول گردشگری و افزایش قیمت مواد اولیه بخش بزرگی از بازارشان را از دست دادهاند، اما تلاش میکنند با ابتکاراتی در حوزه زیباسازی فضای روستا، فروشهای آنلاین و... بتوانند هم مخاطبان جدید برای خود پیدا کرده و هم سنت و فرهنگشان را در سطح گستردهتری معرفی کنند. با این حال با توجه به توان محدود این هنرمندان نهادهای متولی میتوانند با شکل دادن به پرتالها و معرفی بیشتر این صفحات به کمک هنرمندان صنایعدستی بیایند و دست آنها را در این دوره رکود گرفته و همچنین به آنها در زمینه تامین مواد اولیه کمک کنند.