مجید محققیان- سردبیر: طبق گزارش منتشرشده توسط اتاق بازرگانی ایران، در بازه خرداد تا شهریور ۱۴۰۲، بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان خسارت مستقیم به بخش صنعت وارد شد. صنایع فولاد، که نقش ستون فقرات تولید صنعتی کشور را دارند، روزانه تا ۷۰ میلیون کیلووات ساعت مصرف برق دارند و با هر ساعت خاموشی، نه فقط تولید، بلکه فرآیند ذوب و نورد را دچار اختلالی پرهزینه میکنند.
مدیر یکی از کارخانههای بزرگ فولاد در مرکز کشور میگوید: «اگر بدانم دو روز برق ندارم، شاید بتوانم برنامهریزی کنم. اما وقتی ساعت ۱۰ صبح ابلاغ میرسد که از ۱۲ به بعد برق قطع است، خط تولید باید وسط کار متوقف شود. این یعنی خسارت در قالب خرابی تجهیزات، کاهش کیفیت محصول، و عقبماندن از تعهدات فروش.»
این خاموشیها در شرایطی رخ میدهد که ایران از نظر ظرفیت نصبشده برق، عدد قابلقبولی دارد. بیش از ۸۹ هزار مگاوات ظرفیت اسمی نیروگاهها تا پایان ۱۴۰۲ ثبت شده است. اما بهدلیل ضعف در نگهداری، فرسودگی نیروگاههای حرارتی، و نبود سرمایهگذاری مؤثر در نیروگاههای تجدیدپذیر، عملاً فقط حدود ۶۰ تا ۶۵ هزار مگاوات در روزهای اوج تابستان قابلیت بهرهبرداری دارد. در همین حال، رشد مصرف خانگی و اداری بهواسطه یارانههای سنگین و بیهدف، بخش صنعت را به گروگان گرفته است.
در حالی که صنایع، خود را برای رقابت در بازارهای جهانی آماده میکنند، سیاستگذاران داخلی هنوز نتوانستهاند یک راهحل پایدار برای تأمین برق تولید ایجاد کنند. در کشورهای موفق صنعتی مانند هند و ترکیه، قراردادهای خرید تضمینی برق (PPA)، احداث نیروگاههای اختصاصی صنایع، و توسعه بازار برق رقابتی، توانسته تعادل میان تولید و مصرف را ایجاد کند. اما در ایران، با وجود تجربههایی مانند احداث نیروگاههای مقیاس بزرگ توسط فولاد مبارکه، گلگهر یا صنایع پتروشیمی، هنوز پالایشگاه سیاست انرژی صنعتی بهروز نشده است.
مسئله اینجاست که قطعی برق برای صنایع، صرفاً به توقف تولید منجر نمیشود، بلکه زنجیرهای از خسارتهای پنهان را نیز به همراه دارد:
• زیانهای سنگین به سهامداران شرکتهای بورسی
• تعویق در صادرات و از دست دادن بازارهای بینالمللی
• کاهش بهرهوری و افزایش هزینه تمامشده تولید
• بیاعتمادی سرمایهگذاران به ثبات محیط تولید
در گزارش منتشر شده از سوی انجمن تولیدکنندگان فولاد، تخمین زده شده است که قطعی برق فقط در تابستان ۱۴۰۲، بیش از ۱.۵ میلیون تن کاهش تولید فولاد خام به همراه داشته است. این عدد یعنی میلیاردها دلار درآمد از دسترفته برای اقتصاد ملی، درست در زمانی که کشور بیش از همیشه به ارزآوری نیاز دارد.
اما راهحل کجاست؟
بخش خصوصی سالهاست پیشنهاد ایجاد نیروگاههای اختصاصی، اتصال مستقیم صنایع به تولیدکنندههای برق و توسعه نیروگاههای خورشیدی را مطرح کرده است. اما دولت هنوز سیاستهای قیمتگذاری دستوری و انحصار عرضه برق را ترک نکرده است. همین موضوع باعث شده حتی با وجود طرحهایی برای توسعه ظرفیت، سرمایهگذاری به کندی و با ریسک بالا صورت گیرد.
از همه مهمتر، به نظر میرسد صنعت برق در ایران، فاقد یک نهاد تنظیمگر مستقل، حرفهای و صنعتی است. ساختار فعلی، نتوانسته تعادلی میان تأمین پایدار، قیمتگذاری منطقی و حمایت از تولید برقرار کند. تا زمانی که برق، تنها یک خدمت یارانهای برای مصرف خانگی تلقی شود، نه یک کالای حیاتی برای اقتصاد مولد، صنایع ایرانی همچنان در تیررس خاموشیهای ناگهانی خواهند بود.
سایه بحران برق بر صنعت ایران، تنها با نهادسازی، سرمایهگذاری هدفمند و سیاستگذاری مبتنی بر منطق اقتصادی کنار خواهد رفت. در غیر این صورت، هر تابستان، تکراری خواهد بود از تعطیلی، خسارت و حسرت.