نوید خیرخواه- روز گذشته، بازار سرمایه بار دیگر نشان داد که چقدر تحت تاثیر عوامل بیرونی و درونی قرار دارد. از تغییرات نرخ ارز و نقش کلیدی دلار نیما در تعیین سودآوری شرکتهای بزرگ گرفته تا جریانهای نقدینگی که به شکلی پیچیده میان سهمهای مختلف جابهجا میشوند، همه حکایت از بازاری دارند که در آن هر روز تصمیمات جدیدی گرفته میشود و فرصتهای تازهای به وجود میآید. شاخص کل، بهعنوان نبض اصلی بازار، افت خود را تجربه کرد اما شاخص هموزن خلاف آن عمل کرد و رشد نشان داد که این اختلاف خود گویای تقابل میان سهمهای بزرگ و کوچک است. این تفاوتها، سرمایهگذاران را به تامل وامیدارد و ضرورت تحلیل دقیقتر دادهها را برجستهتر میسازد.
بازار سرمایه همواره نشان داده که نمیتوان تنها با تکیه بر یک متغیر یا یک شاخص آن را تحلیل کرد. ترکیب عوامل مختلف از جمله نوسانات نرخ ارز، گزارشهای مالی شرکتها، ورود و خروج نقدینگی حقیقی و حقوقی و حتی عوامل روانی و سیاسی، معجونی پیچیده و چندبعدی ایجاد کرده که درک آن نیازمند دیدگاهی جامعتر و عمیقتر است. در روزهای اخیر، تغییر در جریان نقدینگی، تمایل سرمایهگذاران به سهمهای کوچکتر و کمحجمتر و چرخش نگاهها از سهمهای دلاری به دیگر بخشهای بازار، نشانههایی است که باید با دقت بیشتری به آنها نگریست.
علاوه بر این، گزارشهای مالی ماهانه و فصلی شرکتها نیز بهعنوان ابزاری مهم در تحلیل وضعیت فعلی و آینده بازار، نقش کلیدی دارند. این گزارشها نهتنها وضعیت عملکرد شرکتها را آشکار میسازند بلکه به سرمایهگذاران دیدگاهی میدهند که براساس آن بتوانند تصمیمات خود را تنظیم کنند. در کنار این عوامل، رویدادهای سیاسی و اقتصادی نیز همچنان بهعنوان متغیرهایی تاثیرگذار، شرایط بازار را پیچیدهتر میکنند.
بازار سرمایه اکنون در مقطعی قرار دارد که درک رفتار جریان پول، تحلیل دقیق ارزشگذاری سهمها و استفاده از دادههای موجود میتواند فرصتهایی منحصربهفرد برای سرمایهگذاران فراهم کند. شاید اکنون بیش از هر زمان دیگری، نیاز به تحلیلهای دقیقتر، رویکردی واقعگرایانهتر و تصمیمگیریهایی برمبنای دادههای عینی حس شود.
بازاری پیچیدهتر از همیشه؟
بازار سرمایه در روز شنبه، 8 دی 1403، پیچیدگیهایی را به نمایش گذاشت که ماهیت پویای آن را بهخوبی نمایان ساخت. هر روز این بازار، با درسها، حرکات و رویدادهای تازهای همراه است و این روز نیز از این قاعده مستثنا نبود. در روزهای اخیر، شاهد چرخش جریان پول از سمت سهمهای بزرگ و دلاری به سمت سهمهای کوچکتر و کمحجمتر بودیم. اگرچه این حرکت در نگاه اول بهعنوان یک تغییر موقت و طبیعی تلقی میشد اما با گذر زمان، مشخص شد که پیچیدگیها و پویاییهای بازار به این سادگی قابل پیشبینی نیستند و روندهایی بسیار حرفهایتر در جریان است.
نوسانات نرخ ارز که با افزایشهای اخیر خود مجددا نگاهها را به سمت سهمهای دلاری جلب کرده، نشان میدهد که این تغییرات ممکن است به همین شکل باقی نماند و بازار مسیر جدیدی را طی کند. رفتار حرفهای و پیچیده جریان پول، این روزها بازار سرمایه را به موجودی زنده و پیشبینیناپذیر تبدیل کرده است. تصویر بازار در روز شنبه، شبیه یک پیچک سبز و زیبا بود که در عین جذابیت، مسیر حرکتش غیرقابل حدس و ناشناخته است. چنین وضعیتی نهتنها تحلیلگران بلکه سرمایهگذاران حرفهای را نیز با چالشهایی جدی روبهرو کرده است.
اثر نوسانات نرخ ارز
بازار روز شنبه، هفتهای را آغاز کرد که بهنظر میرسد شرایط آن با هفتههای گذشته متفاوت باشد. عوامل متعددی به این تغییرات دامن زدهاند. از یکسو، مقاومتهای تکنیکالی و چارتی که توسط تحلیلگران ایجاد شدهاند، روند شاخص کل و سهمها را تحتتاثیر قرار داده است. از سوی دیگر، اخبار پیرامون احتمال استیضاح رییس کل بانک مرکزی، عبدالناصر همتی، نگرانیهایی را در میان فعالان بازار ایجاد کرده است. نزدیک شدن به زمان انتقال قدرت سیاسی در ایالاتمتحده و بازگشت دونالد ترامپ به عرصه سیاسی نیز به متغیرهای تاثیرگذار بر بازار افزوده است. در این میان، تغییر در ذائقه و الگوی تقاضای سرمایهگذاران نیز بهوضوح مشاهده میشود. اگرچه حجم معاملات همچنان در سطح مطلوبی قرار دارد و نرخ ارز نیز مسیر مثبتی را نشان میدهد اما سرعت و کیفیت رشد بازار به نسبت هفتههای گذشته کاهش یافته است. با این وجود، مسیر کلی بازار همچنان در جهت مثبت در حال حرکت است و این نوسانات، بخشی طبیعی از فرآیند بازار سرمایه بهشمار میرود.
در هفتههای گذشته، صحبتهای زیادی پیرامون تغییر احتمالی پارادایم بازار و جریان حرکت پول انجام شده است. این مباحث، سرمایهگذاران را به دو گروه تقسیم کرده است؛ گروه نخست بر این باورند که جریان پول همچنان بر سهمهای بزرگ و دلاری متمرکز است. این دیدگاه با دادههای مربوط به روند صعودی نرخ ارز و جذب منابع سنگین توسط صندوقهای سرمایهگذاری اهرمی تقویت میشود. از دیدگاه این گروه، سهمهای کوچک نمیتوانند جریان پول را به خود جلب کنند چراکه خروج از آنها پرهزینه و دشوار است و همچنان سهمهای بزرگ، گزینه اصلی برای سرمایهگذاری خواهند بود.
بازار از دید آمار
روز گذشته بازار سرمایه با نوساناتی همراه بود که در نهایت، شاخص کل بورس با کاهش 21483واحدی معادل 75/0درصد به سطح 2827418واحد رسید. در همین حال، شاخص هموزن برخلاف شاخص کل، روندی مثبت داشت و با رشد 7927واحدی معادل 93/0درصد به عدد 857376 واحد دست یافت. این اختلاف در روند شاخصها نشاندهنده تقابل میان نمادهای بزرگ و کوچک بازار بود.
در بخش ارزش معاملات، بازار کل توانست به 27531میلیارد تومان دست یابد که از این مقدار، 16976میلیارد تومان به معاملات سهام، حقتقدم و صکوک اختصاص داشت. سهم معاملات صرفا مربوط به سهام و حقتقدم، 10930میلیارد تومان بود. در عین حال، صندوقهای سهامی و مختلط با ثبت معاملاتی به ارزش 6045میلیارد تومان، نقش قابلتوجهی ایفا کردند. صندوقهای درآمد ثابت نیز ارزش معاملاتی معادل 10555میلیارد تومان را به خود اختصاص دادند. از سوی دیگر، 50شرکت بزرگ بازار معاملاتی به ارزش 5054میلیارد تومان داشتند، در حالی که صندوقهای اهرمی و کالایی به ترتیب معاملاتی به ارزش 3157میلیارد تومان و 3073میلیارد تومان ثبت کردند.
جریان ورود و خروج نقدینگی نیز الگوهای قابلتوجهی را نشان داد. در کل بازار، خروج 171میلیارد تومان پول حقیقی به ثبت رسید. این خروج نقدینگی در بخش سهام، حقتقدم و صکوک به 351میلیارد تومان رسید در حالی که در معاملات صرفا مربوط به سهام و حقتقدم، خروج 103میلیارد تومان گزارش شد. صندوقهای سهامی و مختلط نیز با خروج 248میلیارد تومان مواجه شدند. برخلاف این روند، صندوقهای درآمد ثابت روزی مثبت را تجربه کردند و 180میلیارد تومان ورود نقدینگی را ثبت کردند. در مقابل، 50شرکت بزرگ بازار شاهد خروج 410میلیارد تومان بودند. صندوقهای اهرمی و کالایی نیز به ترتیب خروج 7میلیارد تومان و 298میلیارد تومان را تجربه کردند.
این آمار نشان میدهد که همچنان تقابل میان بخشهای مختلف بازار ادامه دارد. خروج پول از سهام و صندوقهای سهامی در کنار ورود پول به صندوقهای درآمد ثابت، بیانگر افزایش تمایل سرمایهگذاران به سمت ابزارهای کمریسکتر است. این روند میتواند بازتابی از انتظارات و احتیاط سرمایهگذاران نسبت به شرایط آتی بازار باشد.
در مقابل، گروه دیگری از تحلیلگران بر این باورند که بازار در حال تجربه یک تغییر الگو است و جریان پول به سمت سهمهای کوچکتر متمایل خواهد شد. به اعتقاد این گروه، رشد سریع و اصلاح مورد انتظار در سهمهای بزرگ، جذابیت آنها را کاهش داده و اکنون نوبت سهمهای کوچکتر است که در کانون توجه قرار گیرند. گردش طبیعی پول در بازار، این فرضیه را تقویت میکند و نشان میدهد که ممکن است سهمهای کوچک با رشد بیشتری مواجه شوند.
ارزندگی: معیار اصلی انتخاب سهمها
در این میان، نکته کلیدی که تحلیلگران بر آن تاکید دارند، این است که آنچه در نهایت تعیینکننده خواهد بود، نه اندازه یا بزرگی سهم بلکه ارزندگی و توانایی آن در جذب جریان پول است. صرفنظر از اینکه بازار به سمت سهمهای بزرگ یا کوچک متمایل شود، ارزش ذاتی و ارزندگی یک سهم، معیار اصلی برای جلب سرمایهگذاران خواهد بود. بازار سرمایه، همانند یک موجود زنده و پیچیده، در حال حرکت و تغییر است و تنها کسانی که بتوانند با درک عمیق از شرایط، به شناسایی ارزندگی سهمها بپردازند، قادر خواهند بود در این مسیر پرپیچوخم موفق عمل کنند.
در نهایت، تحلیلگران معتقدند که این نوسانات و پیچیدگیها بخشی از ذات بازار سرمایه است و باید با دیدگاهی تحلیلی و مبتنی بر دادهها به آن نگاه کرد. روزهای آینده نشان خواهد داد که آیا تغییرات جاری در جریان پول به یک روند پایدار تبدیل میشود یا بازار با تغییرات جدیدی روبهرو خواهد شد.
تغییرات نرخ دلار نیما، بهویژه طی ماههای اخیر، یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر سهام دلاری و بزرگ بازار بوده است. این شرکتها به دلیل وابستگی مستقیم به نرخ دلار و سیاستهای ارزی، بازدهی خوبی را تجربه کردهاند. این موضوع نهتنها باعث سرعتبخشی به رشد سهام این شرکتها شده بلکه تغییرات قیمتی آنها را برای بازار بهوضوح نمایان ساخته است.
در مهرماه امسال، نرخ دلار نیما حوالی ۴۵هزار تومان بود اما اکنون این نرخ به ۶۵هزار تومان رسیده است. چنین افزایشی با سرعتی قابلتوجه، به سرعت در سودآوری و قیمت سهام شرکتهای دلاری نمود پیدا کرده است. در مقابل، سایر شرکتهای بازار که کمتر به این نرخ وابستهاند یا صادراتمحور نیستند، چنین رشد سریعی را تجربه نکردهاند. این تفاوت در بازدهی، تمایل بازار به اثر جایگزینی را افزایش داده است. به این معنا که سرمایهگذاران پس از کسب سود مطلوب در سهام دلاری، به سمت سهام با بازدهی کمتر حرکت میکنند تا فرصتهای جدیدی را کشف کنند.
البته این روند به معنای پایداری همیشگی چنین الگویی نیست. مسیری که بازار پیشرو دارد، تحت تاثیر عواملی چون ارزندگی سهام، گزارشهای مالی شرکتها و تغییرات در نرخ ارز نیما و دلار آزاد قرار دارد. انتظار میرود بازار در مقطع فعلی، یک استراحت کوتاه را تجربه و جریان پول به سمت سهمهایی با ارزش کمتر سوق پیدا کند اما این تغییرات موقتی بوده و بهزودی بازار مسیر خود را دوباره پیدا خواهد کرد. نکته مهم، ثبات در جریان کلی بازار است که با نبود اخبار منفی، همچنان مسیر فعلی را تقویت خواهد کرد.
برای شفافتر شدن مسیر پیشروی بازار، سه عامل کلیدی وجود دارد؛ نخست، فضای کلی بازار و عدم انتشار اخبار منفی سیاسی و اقتصادی است که به تداوم جریان پول در بازار کمک میکند. دوم، تحولات نرخ ارز نیما و نزدیک شدن آن به نرخ دلار بازار آزاد است که بر سودآوری شرکتهای دلاری و صادراتمحور تاثیرگذار خواهد بود. سوم، صورتهای مالی و گزارشهای ماهانه شرکتهاست که انتظار میرود در روزهای آینده تصویر دقیقتری از عملکرد شرکتها ارائه دهد. گزارشهای ماهانه شرکتها تاکنون جذابیت خاصی نداشتهاند اما با انتشار گزارشهای سهماهه و فصل پاییز، ممکن است شرایط متفاوتی در بازار شکل بگیرد.
ریسکهای سیاسی و تاثیر بر بازار
در هفته جاری، رویدادها و اخبار سیاسی و اقتصادی نظیر تحولات منطقهای، جریان هستهای، خبرهای مربوط به ترامپ و همچنین شایعات پیرامون استیضاح مقامات دولتی، از جمله موضوعاتی هستند که میتوانند بر جهتگیری بازار تاثیر بگذارند. در این میان، هرگونه خبر منفی، چه از حوزه سیاست و چه اقتصاد، میتواند جریان پول را متزلزل کرده و روند فعلی بازار را با چالش مواجه کند. با این حال، در صورت تداوم شرایط کنونی و نبود اخبار منفی غیرمنتظره، بازار میتواند به مسیر رشد خود ادامه دهد.
آنچه در این مرحله اهمیت پیدا میکند، تغییر در مدل رشد بازار است. اگرچه ممکن است هیجان و سرعت رشد بازار مشابه ماههای گذشته نباشد اما همچنان بسیاری از سهمها پتانسیل کسب بازدهی مشابه را دارند. این تغییرات، فرصتی برای معاملهگران و تحلیلگران است تا با رویکردی دقیقتر و تحلیلیتر، در بازار فعالیت کنند. از این نقطه به بعد، تصمیمگیریهای آگاهانه، انتخاب سهمهای ارزنده و توجه به جزئیات، نقش کلیدی در موفقیت سرمایهگذاران خواهد داشت.
در نهایت، این دوره از بازار سرمایه، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تحلیل دقیق، دقت بیشتر و وسواس بالاتر در انتخاب سهمهاست. رفتار بازار و جریان پول، نشانهای از بلوغ آن است که تنها سرمایهگذاران با نگاه تحلیلی و روشمند میتوانند از فرصتهای موجود بهرهمند شوند. این مسیر جدید، مستلزم توجه بیشتر به جزئیات، بررسی دقیقتر ارزندگی سهمها و همگام شدن با تغییرات پویا و پرشتاب بازار سرمایه است.
گزارشهای ماهانه و فصلی شرکتها بهعنوان شاخصهای اصلی برای تحلیل وضعیت بازار سرمایه، اهمیت ویژهای دارند و بررسی آنها به سرمایهگذاران کمک میکند تا تصویری دقیقتر از شرایط فعلی و آینده بازار به دست آورند.
بررسی تاثیر گزارشها بر معاملات بازار
گزارشهای ماهانه اخیر نشان میدهد که اگرچه در قالب تولید و فروش، این گزارشها در مقایسه با میانگینهای قبلی، متوسط و با نشانههایی از افت بودهاند اما هنوز تاثیر تحولات مربوط به افزایش نرخها در آنها دیده نشده است. نکته دیگری که بهوضوح در این گزارشها مشخص است، کاهش مقدار تولید در برخی شرکتهاست که میتواند بهعنوان یک عامل محدودکننده در سودآوری آنها مطرح شود.
با این حال، اگر گزارشها را به شکل فصلی و در قالب عملکرد سهماهه سوم سال بررسی کنیم، شرایط فروش در فصل پاییز بهمراتب بهتر و منطقیتر از تابستان بوده است. گزارشهای فروش آذرماه اگرچه نسبتا نرمال بوده و انتظار میرفت عملکرد بهتری را نشان دهد اما همچنان نوید گزارشهای ۹ماهه امیدوارکنندهای را میدهد. این امر بهویژه در صورتی محقق میشود که حاشیه سود شرکتها تغییر قابلتوجهی نکند. هرگونه تغییر در حاشیه سود میتواند بازار را با شوک گزارشهای ضعیف ۹ماهه مواجه کرده و فضای قیمتی سهمها را تحت تاثیر قرار دهد.
اثر این گزارشها بر تابلوی معاملات نیز غیرقابل انکار است. شرکتهایی که در ماههای اخیر تحرک خاصی نداشته یا درجا زدهاند، با انتشار این گزارشها میتوانند به سمت رشد و بازدهی مثبت حرکت کنند. این روند در روز شنبه نیز بهوضوح در بازار مشاهده شد؛ جایی که بسیاری از سهمها با جو مثبت و صفهای خرید مواجه بودند و رد پای گزارشهای امیدوارکننده در آنها به چشم میخورد.
اصلاح بازار: فرصتی برای رشد دوباره
افزایش نرخ معقول و تسعیر ارز و دلار توافقی در کنار این گزارشها میتواند مسیر جدیدی را برای رشد بازار باز کند. اگر روند مثبت سهماهه دوم در سهماهه سوم نیز تکرار شود و حاشیه سود شرکتها دستنخورده باقی بماند، گزارشهای ۹ماهه نشان خواهند داد که حتی با یک اصلاح کوچک ۱۰ تا ۱۵درصدی، بازار همچنان از نظر ارزندگی و جریان سودآوری جذاب است. این امر میتواند خیال سرمایهگذاران را تا حدودی راحت کرده و جریان پول را به سمت بازار بازگرداند. چنین نتیجهگیریای از گزارشها، نگرانیهای بسیاری از فعالان بازار را برطرف کرده و نشان میدهد که ریسک به بازده بازار، حتی پس از رشد اخیر، همچنان منطقی است.
البته همه این تحلیلها به شرطی معتبر است که رویدادهای منفی غیرمنتظره سیاسی و اقتصادی به بازار ضربه نزنند و شرکتها نیز در گزارشهای ۹ماهه خود با کاهش یا دستکاری حاشیه سود، جریان اعتماد سرمایهگذاران را مختل نکنند. در چنین شرایطی، بازار میتواند با ثبات بیشتری مسیر خود را ادامه دهد.
در نتیجه این دوره از بازار سرمایه میتواند برای سرمایهگذاران فرصتی باشد تا با خیالی آسودهتر و البته با دید تحلیلیتر، به معاملات خود بپردازند. اگرچه افت و اصلاح بازار در برخی روزها امری طبیعی و منطقی است و حتی میتواند به سلامت و پویایی بازار کمک کند اما این اصلاحات میتوانند زمینهساز حرکتهای مثبت بعدی و آغاز دوباره روند رشد باشند. در نهایت، آنچه اهمیت دارد، حفظ نگاه تحلیلی، پایش دقیق دادهها و توجه به ارزندگی سهمهاست که میتواند سرمایهگذاران را در این مسیر پیچیده یاری کند.