سیل مهاجرت حالا به هنرمندان صنایع دستی اصفهان رسیده است. آنها از رکود بازار، افزایش نرخ مواد اولیه، کاهش توان مالی مردم، رکورد صنعت گردشگری و بی تفاوتی مدیران و مسئولان گلایه می کنند. موضوعی که  طی دو سال اخیر به دلیل شدت کاهش ورود گردشگر، شرایط این بازار را ناخوش‌تر و اخطار خروج هنرمندان این عرصه از کشور را جدی‌تر کرده است و حیات صنایع‌دستی باقی‌مانده اصفهان را در معرض خطر نابودی همیشگی قرار داده است.

 

موانع و محدودیتهای صادرات

رئیس اتحادیه صنایع‌دستی اصفهان با تأیید افزایش میزان مهاجرت در بین هنرمندان صنایع‌دستی می‌گوید: صنایع و هنرهایی که در صورت توجه و حمایت، ارزآوری بسیار بالایی دارد، به‌دلیل موانع و محدودیت‌های صادراتی، هنرمندانش مهاجرت را به ماندن و فعالیت، ترجیح می‌دهند. عباس شیردل ادامه می‌دهد: هنرمندان به دلیل آنکه برای صادر کردن محصولات خود با محدودیت روبه‌رو می‌شوند، فعالیت خود را غیررسمی و از طریق فضای مجازی انجام می‌دهند یا آنکه خود برای ادامه فعالیت به کشوری دیگر می‌روند. رئیس اتحادیه صنایع‌دستی اصفهان تاکید می‌کند: کشورهایی مانند چین، ترکیه، تایوان و تایلند از رقبای صنایع‌دستی ما به شمار می‌روند و جذب کننده هنرمندان ما با ایجاد شرایط خوبی هستند؛ درحالی‌که اگر قوانین تسهیل و از این کشورهای رقیب الگوبرداری شود، هنرمند دلیلی برای خروج از کشور نخواهد داشت.

هیاس حسینی کارشناس صنایع دستی و هنرمند فعال در حوزه شیشه‌گری نیز در این ارتباط که چه موضوعی باعث می‌شود، هنرمندان و هنروران صنایع دستی تصمیم به مهاجرت بگیرند؟ معتقد است:  متاسفانه در چند دهه اخیر نهادهای مربوطه که یکی از آنها دانشگاه و دیگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است توجه زیادی به قشر هنرمند ندارند.  حسینی اضافه می کند: دانشگاه‌ها به مکان‌هایی تبدیل شده که افراد در آن مدرک فقط می‌گیرند و هنروران و هنرمندان در آن جایگاهی برای آموزش ندارند، در حالی که این موقعیت برای افرادی که اطلاعات کافی درباره جامعه‌شناسی و نقد هنر ندارند، فراهم است و همزمان چند کلاس را مدیریت می‌کنند. وی تصریح می کند:  از طرفی هنرمندان با وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی طرف هستند در حالی که متاسفانه دیده شده در سال‌های گذشته این وزارتخانه به پایین‌ترین قشر صنایع دستی توجه کرده است؛ افرادی که بیشتر صنعت‌گر و خواستار حداقل‌ها مثل غرفه رایگان هستند. وقتی هنرمند درجه یک می‌بیند وزارت میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی مطالبات او را در نظر نمی‌گیرد، دل‌زده می‌شود. این وزارتخانه حتی درجه‌بندی درستی برای هنرمندان در نظر نمی‌گیرد، بینالی در این حوزه برگزار نمی‌کند، حتی تعریف درستی از صنایع دستی ندارد و در واقعیت مدیران فعال در حوزه صنایع دستی بیشتر دغدغه شخصی دارند. حسینی با اشاره به شرایط سایر کشور برای جذب هنرمندان اضافه می کند: وقتی هنرمند متوجه می‌شود در کشورهای دیگر بدون واسطه می‌تواند در فستیوال‌های مختلف شرکت کند و اسپانسر پیدا کند به رفتن ترغیب می‌شود. در حالی که در کشور ما حتی بخش خصوصی هم آنطور که باید رشد نکرده تا بتوانند بازارهای جدیدی برای هنر و صنایع دستی ایجاد کنند زیرا در واقع این فستیوال‌ها هستند که می‌توانند موقعیت‌های جدید و بسیاری برای هنروران و هنرمندان به وجود بیاورند. زمانی که بازارچه‌ها و نمایشگاه‌های سطح پایین صنایع دستی جای فستیوال‌ها و بینال‌ها را می‌گیرند آیا راه دیگری به جز مهاجرت برای یک هنرمند درجه یک که اثری را در سطح بالا خلق می‌کند، باقی می‌ماند؟


میل به پیشرفت

جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران پیرامون موج جدید مهاجرت که اخیراً هنرمندان و ورزشکاران را هم دربر گرفته،  معتقد است: موج جدید مهاجرت ایده میل به پیشرفت را خیلی تقویت می‌کند، یعنی یکی از دلایلی که در سال‌های اخیر باعث مهاجرت شده،‌ میل به پیشرفت است. علی‌اصغر سعیدی، اضافه می کند: برخی ایرانیان در میان افرادی هستند که از دریای مانش می‌گذرند تا از فرانسه به انگلستان برسند، این افراد وقتی دستگیر می‌َشوند مایه تعجب نیروهای گمرک دریایی انگلستان می‌شوند که چطور خطر غرق شدن در این دریا را می‌پذیرند. معمولاً افرادی چنین ریسکی می‌کنند که در مبدأ مشکلات خیلی زیادی داشته‌اند مثل مهاجرانی که از سومالی یا کشورهای فقیر آفریقایی می‌آیند، اما با اینکه وضع ایران به آن صورت وخیم نیست که افراد چنین ریسکی را برای مهاجرت بپذیرند، خصوصاً در سال‌های اخیر اکثراً ایرانی‌ها هستند که به این شیوه به انگلستان می‌روند و تا به حال چند نفر از ایرانیان به همین روش غرق شده‌اند. به نظر من این موضوع این ایده را که ایرانی‌ها به‌شدت میل به پیشرفت دارند تایید می‌کند. همان‌طور که برخی از ایرانیان در سال‌های اخیر غیرقانونی به استرالیا رفته‌اند با اینکه می‌دانند خطر فرستاده شدن به جزیره مانوس آنها را تهدید می‌کند. ایده میل به پیشرفت به‌ویژه در مهاجرت هنرمندان و ورزشکاران نیز تایید و تقویت می‌شود.

سعیدی اضافه می کند: علاوه بر این، اندیشه آزادی اجتماعی نیز که می‌تواند با اندیشه پیشرفت همپوشانی داشته باشد، بسیار مهم است. مساله دیگری که به مهاجرت ایرانیان دامن می‌زند، پیوندهای دور است. در گذشته تعداد مهاجران کمتر بود چون افراد در مقصد ایرانیان کمتری را می‌شناختند، اما حالا مردم داخل کشور ایرانیان بیشتری را در خارج می‌شناسند که از آنها اطلاعات بگیرند و این به انگیزه مهاجرت دامن می‌زند. در ضمن افراد بعد از مهاجرت جایی دارند که از طریق آن به جامعه مقصد بپیوندند. به همین دلیل در انگلستان، فرانسه، دانمارک و سوئد، ایرانیان انجمن‌های مهاجرت تشکیل داده‌اند و این کمک زیادی به مهاجران می‌کند.

سعیدی با اشاره به ویژگی های جامعه ایرانی اضافه می کند: مهاجران اخیر سوریه اولین گروهی هستند که به صورت گسترده از کشورشان مهاجرت کرده‌اند، ولی ایرانیان این‌طور نیستند و گروه‌هایی که قبلاً مهاجرت کرده‌اند، انجمن‌هایی درست کرده‌اند که از دولت رفاه آن کشورها نیز کمک‌های مالی می‌گیرند و این به استقرار آنها در کشور مقصد و انطباق‌پذیری آنها خیلی کمک می‌کند. بنابراین این پیوندها خیلی مهم است. اما یکی از نقاط ضعف خاص ایرانیان این است که انجمن‌های متعدد تشکیل نمی‌دهند که در بند شبکه روابط شوند، درواقع ایده‌های پیشرفت آنها را به سمت کارهای انفرادی می‌برد. البته معمولاً ایرانیان هم با هم ارتباط دارند ولی بسیار منفردانه کار می‌کنند و مثلاً به اندازه مکزیکی‌های آمریکا به هم کمک نمی‌کنند.

این جامعه شناس با اشاره به تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته تاکید دارد: طبق تحقیقات، سرمایه اجتماعی مهاجران آمریکای لاتین در آمریکای شمالی بسیار بالاست. ایرانیان مهاجر از آن پیوندهای دور استفاده می‌کنند، وصل می‌شوند و مهاجرت می‌کنند، ولی آنجا کارهای خودشان را انجام می‌دهند. بنابراین تعداد انجمن‌های مهاجران بسیار کم است. سعیدی تصریح می کند: حتی اگر یک نفر هم مهاجرت کند و دیگر به کشور بازنگردد باعث تاسف است. به نظر می‌رسد این روند در سال‌های اخیر در حال شدت گرفتن است و باید نگران آن بود چون نمی‌توان گفت اینها برمی‌گردند. مثلاً ورزشکاران مهاجر دیگر برنمی‌گردند. شاید برای دیدن خانواده‌شان بیایند ولی قطعاً به تیم ملی ایران برنمی‌گردند و این یک خسارت است.