مهاجران در مقاطع مختلف‌، عواملي مانند جست‌وجوي كار، يا جست‌وجوي كار بهتر و انتقال شغلي را به عنوان يك علت مهم و تاثيرگذار در مهاجرت خود عنوان كرده‌اند و خالص مهاجرتي ارتباط نزديكي با نرخ اشتغال و بيكاري استان‌هاي كشور داشته است. بنا بر اين گزارش كه توسط مركز پژوهش‌هاي مجلس تهيه شده، مهاجرت داخلي بيش از هر چيز ارتباط به «سن و سال» فرد نيز دارد. به عبارتي در سنين جواني، بيش از سنين ديگر رخ مي‌دهد. در واقع جمعيت گروه‌هاي سني 15 تا 34 سال به عنوان افرادي كه فعال اقتصادي محسوب مي‌شوند و به صورت بالقوه در آستانه تشكيل خانواده، ازدواج و باروي هستند؛ دست به مهاجرت داخلي مي‌زنند تا شغل بهتري پيدا كنند.

اما مهاجرت اين افراد علاوه بر تاثير مستقيم بر حجم جمعيت هر يك از دو منطقه «مهاجر فرست» و «مهاجر پذير» با تحت تاثير قرار دادن الگوي سني و ميزان ازدواج و باروي، جمعيت منطقه را تحت تاثير قرار مي‌دهد. از طرف ديگر، مهاجران در سنين مختلف، به دلايل متنوع ديگري مهاجرت مي‌كنند. براي مثال، در سنين كودكي، عمده دليل مهاجرت، پيروي از خانواده است. در سنين نوجواني و حتي اوايل جواني، نقش تحصيلات پررنگ است. در سنين 20 تا 24 سالگي در مردان، «سربازي» نقش مهمي ايفا مي‌كند و پس از آن از سنين 25 سالي به بعد، عوامل مربوط به نيروي كار تا آستانه سنين سالمندي يعني 60 تا 64 سالگي، دليل مسلط مهاجرت است. به‌طور كلي مردان بيش از زنان مهاجرت مي‌كنند. هرچند در دهه‌هاي اخير به دليل افزايش سطح تحصيلات زنان و شهرنشيني و ساير عوامل مهاجرت زنان نيز افزايش يافته است. علت مهاجرت زنان در عمده گروه‌هاي سني، پيروي از خانوار ذكر شده است و بنابراين از نوع مهاجرت تبعي است.

سمت و سوي مهاجرت به مركز كشور است

نتايج اين پژوهش نشان مي‌دهد حجم مهاجرت داخلي در مقطع زماني 1395-1385در مقايسه با مقطع پيش از آن يعني 1375 تا 1385 بيش از دو ميليون كاهش پيدا كرده است. البته از بعد از آن خبري در دست نيست چون سرشماري جديدي پس از سال 1395 انجام نشده است. اما چرا اين آمار كاهشي شده است؟ تهيه‌كنندگان گزارش مي‌گويند عمده دليل اين اتفاق آن است كه سطح توسعه انساني اكثر استان‌ها در سال‌هاي 1390 و 1395 در مقايسه با 1385 افزايش يافته است. اما نكته مهم آن است كه سمت و سوي مهاجرت داخلي در كشور، ‌عمدتا از مناطق و استان‌هاي مرزي به سمت مناطق و استان‌هايي كه در مركز كشور واقع شده‌اند در جريان است.

نيروي كار و مهاجرت استاني

در سرشماري كه سال 1385 انجام شده و يك بازه ده ساله را بررسي كرده، ساكنان اكثريت استان‌ها در حدود ميانگين كشوري، عوامل مربوط به كار را به عنوان دليل مهاجرت خود عنوان كرده‌اند. ‌مهاجران وارد شده زيادي در مقايسه با استان‌هاي ديگر به استان يزد با فاصله درصدي نسبتا بالا، علت مهاجرت خود را عوامل مربوط به كار و اشتغال ذكر كرده‌اند. احتمال موجود اين است كه به دليل فرصت‌هاي شغلي كه در اين استان وجود دارد، مهاجران، آن را به عنوان مقصد مهاجرت خود برگزيده باشند. استان يزد ويژگي‌هاي اقتصادي نسبتا جذابي دارد كه از آن جمله مي‌توان به پايين بودن نرخ بيكاري اشاره كرد كه آن را به مقصد مطلوب مهاجران نيروي كار در دهه 1375تا 1385 تبديل كرده است. در اين دوره زماني بيشترين درصد مهاجران وارد شده به علت عوامل مربوط به كار و اشتغال به استان‌هاي لرستان و كرمانشاه اختصاص يافته و اين دو استان در مقايسه با ساير استان‌ها از نظر اقتصادي وضعيت مطلوبي ندارند و داراي بيشترين خالص مهاجرتي منفي بين استاني در اين دوره بودند، با اين حال، حجم جابه‌جايي درون استاني و مهاجران درون استاني كه احتمالا به دلايل اقتصادي در درون استان جابه‌جا شده‌اند بالا بوده و سهم درصدي كساني كه براي جست‌وجوي كار بهتر، در درون استان به مناطق توسعه يافته‌تر استان مهاجرت كرده‌اند را افزايش داده است.

مهاجرت به دنبال والدين

در سنين زير 10 سال، در هر دو دوره مورد مطالعه، چه در مردان و چه در زنان علت مسلط مهاجرت، پيروي از خانوار بوده است. در هر دو جنس از سنين 10 سالگي تأثير تحصيل در مهاجرت افراد كم‌كم نمايان مي‌شود و تا سنين 24-20 سالگي به عنوان يك علت مهم در مهاجرت افراد همچنان نقش ايفا مي‌كند.

نگاه متفاوت زنان و مردان به مهاجرت

علاوه بر سن، عامل جنس هم نقش مهمي در علل مهاجرت ايفا مي‌كند. تفاوت‌هاي جنسي در علل مهاجرت از سنين 15 سالگي به بعد آشكار شده و تا آخرين گروه‌هاي سني ادامه مي‌يابد. درحالي كه در زنان علت مهاجرت در همه سنين عمدتا پيروي از خانوار بوده، در مردان اين قضيه متفاوت است. در مردان، چه در كل جمعيت و چه در شهرها و روستاها با وجود تفاوت‌هاي جزيي، در سنين 24-20 سالگي و 29 -25 سالگي انجام يا پايان خدمت و در سنين 25 و بيشتر عوامل مربوط به كار و همچنين در دوره، 1385تا1390 علت دستيابي به مسكن برجسته و مهم هستند. در يك مقايسه براساس محل سكونت، عوامل مربوط به كار در شهرها نسبت به روستاها و انجام يا پايان خدمت در روستاها نسبت به شهرها داراي اهميت بيشتري است. اين امر احتمالا طبيعي است. چون فرصت‌هاي شغلي و اقتصادي در شهرها بيشتر از روستاهاست و از سوي ديگر، بخشي از مهاجران ساكن در روستا به خاطر دوره سربازي به آنجا مهاجرت كرده‌اند.

مهاجرت به دليل بيكاري در اواخر دهه 90

در ادامه دو دوره 1390 تا 1394 و 1395 تا 1400 بر اساس آمارهاي نمونه‌گيري نيروي كار مركز آمار بررسي شده است. اين بررسي‌ها نشان مي‌دهد در هر دو دوره، بيشترين سهم درصدي از علل مهاجرت مربوط به علت پيروي از خانوار بوده است كه حدود 50 درصد از كل علل مهاجرت را پوشش داده است. پس از اين علت، عوامل مربوط به كار حائز اهميت است كه حدود يك‌پنجم از دلايلي كه مهاجران براي مهاجرت خود عنوان كرده‌اند را شامل شده است و نقش آن حتي در دوره دوم يعني 1395تا 1399 بيشتر هم شده است. با اين حال، از نقش علت تحصيل يا پايان آن در دوره دوم در مقايسه با دور اول، اندكي كاسته شده است.

نقش فارغ‌التحصيلان بيكار

در مهاجرت داخلي

اين پژوهش سپس به بررسي ميانه دوره 1390 تا 1395 يعني سال 1392 در شاخص‌هاي نيروي كار (مانند تعداد شاغلان و بيكاران، نرخ‌هاي اشتغال و بيكاري براي كل جمعيت و جمعيت فارغ‌التحصيلان دانشگاهي) به تفكيك استان‌هاي كشور پرداخته است. بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه نرخ بيكاري در استان‌هاي با ميزان خالص مهاجرت منفي 1.3 درصد بيشتر از استان‌هاي با ميزان خالص مهاجرت مثبت است. وقتي به جاي شاخص‌هاي نيروي كار در كل جمعيت به اين شاخص‌ها در جمعيت فارغ‌التحصيلان دانشگاهي پرداخته شود، اين اختلاف حتي بيشتر هم مي‌شود. درحالي كه در استان‌هاي با ميزان خالص مهاجرت مثبت نرخ بيكاري فارغ‌التحصيلان دانشگاهي حدود 17 درصد بوده است، در استان‌هاي با ميزان خالص مهاجرت منفي اين رقم بيش از 21 درصد بود. اين شاخص‌ها و عددها به چه معناست؟ اين عددها نشان‌دهنده نقش مهم شاخص‌هاي نيروي كار به خصوص در جمعيت تحصيلكرده كشور در تعيين جريان‌هاي مهاجرتي كشور است. به عبارتي اگر قرار باشد كه با ايجاد فضاي دانشگاهي، امكان ادامه تحصيل حتي در دورترين و محروم‌ترين استان‌هاي كشور ايجاد شود اما خبري از اشتغال‌زايي همسان با آن رشته تحصيلي نباشد، فارغ‌التحصيلان مجبور به فرار از استان محل سكونت خود و مهاجرت به استان و شهرهايي هستند كه براي آنها كار وجود داشته باشد.