دو قشر در جامعه با ناشران تعاطي و تعامل دارند و اگر نشر ركود كند، آنها هم ديگر نمي‌توانند امرار معاش كنند؛ يكي نويسندگان و ديگري مترجمان. دو گروهي كه همه مي‌دانيم در جامعه كنوني ايران به سختي روزگار مي‌گذرانند. در اينجا در رابطه با ناشران، نويسندگان و مترجمان نكات زير را مطرح مي‌كنم:

1- ناشران، اينها فرهنگياني‌اند كه عمر و سرمايه خود را صرف فرهنگ اين مرز و بوم مي‌كنند. كساني كه بايد صبر ايوب، گنج قارون و عمر نوح داشته باشند تا بتوانند در صنف خود كارشان نتيجه بدهد. متاسفانه در كشور ما هيچ نهاد يا ارگاني از اين قشر فرهنگي حمايت نمي‌كنند به همين سبب است كه هم‌اكنون ده‌ها ناشر، نويسنده و مترجم به علت بدهي مالي و سرمايه‌گذاري در امر كتاب در بند مالي زندان‌هاي مختلف به سر مي‌برند و هر چه هم فرياد مي‌كشند كه ما سرمايه و زندگي‌مان را براي فرهنگ اين مرز و بوم گذاشته‌ايم و به همين سبب هم‌اكنون در حبس به سر مي‌بريم ولي هيچ نهاد و ارگاني به اين فريادها بهايي نمي‌دهد و همچنين ناشران بسياري هستند كه از بانك‌ها و موسسات مالي، اعتباري مختلف وام‌ها گرفته‌اند و صرف نشر كتاب كرده‌اند و الان وثيقه‌هاي آنها از طرف اين موسسات و بانك‌ها در معرض حراج و مزايده قرار گرفته است و كسي نيست به داد اين قشر برسد در حالي كه در كشور ما ده‌ها نهاد، ارگان فرهنگي دولتي و غيردولتي وجود دارد.

2- ناشران در كشورهاي پيشرفته، توسعه‌يافته، كشورهاي غربي، كشورهاي در حال توسعه و حتي در امريكا كه ما آنها را دشمن خود مي‌دانيم مورد حمايت اين دولت‌ها قرار مي‌گيرند مثلا در كشور سوئد از منطقه اسكانديناوي يك ناشر ايراني مقيم اين كشور مي‌گفت: هر سه ماه به سه ماه از طرف يك نهاد فرهنگي كه وابسته به كاخ ملكه سوئد است به نشر و كتاب‌فروشي‌ها سركشي كرده و به آنها كمك مالي مي‌كنند، مثلا من كه محل كارم اجاره‌اي است، آنها اجاره‌بهاي دفتر مرا پرداخت مي‌كنند و آنها از هر عنوان كتابي كه به وسيله ناشران به چاپ مي‌رسد بين 200 تا 300 نسخه آن را با سه برابر قيمت پشت جلد از ناشر خريداري مي‌كنند تا بدين صورت صنعت نشر در كشورشان دچار ركود نشود و حتي اين كشور براي اينكه بتواند مفاخر فرهنگي را نگهداري كند، تونلي بتني را در زير زمين كنده‌ و از هر عنوان كتاب يك يا دو نسخه در اين محل نگهداري مي‌شود، علت اينكه اين تونل در زير زمين حفر شده، اين است كه از توفان، سيل و زلزله و حوادث غيرمترقبه مصون باشند. حتي در كشورهاي امريكا و كانادا از ناشران حمايت مالي مي‌شود به همين سبب گاهي تيراژ كتاب در اين كشورها از ميليون‌ها نسخه تجاوز مي‌كند. آن وقت كارگزاران اداره كتاب به ما مي‌گويند شمارگان كتاب از چند هزار نسخه به 100 تا 200 نسخه تنزل يافته است. متاسفانه دولت ما كه نماينده آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است با سانسور و مثله كردن كتاب‌ها باعث ركود بازار و صنعت نشر مي‌شود، گرچه بعضي از كتاب‌ها را در شمارگان 100 يا 200 نسخه خريداري مي‌كند و اين حمايت محسوب نمی‌شود.

3- در كشورهاي اروپايي و برخي كشورهاي امريكايي و آسيايي نويسندگان و مترجمان از حكومت كمك مالي دريافت مي‌كنند بدون اينكه دولت و حكومت از اين كمك چشمداشتي داشته باشد و اين نويسندگان و مترجمان با اينكه از طرف دولت‌ها حمايت مالي مي‌شوند وليكن هيچ ‌وقت از نظر نوشتاري و فكري وابستگي به اين دولت‌ها ندارند. آنها با آزادي در انديشه قلم مي‌زنند و هر چه مي‌خواهند خلق مي‌كنند، البته آنها هم خط قرمزي دارند وليكن اين خط قرمزها جناحي و سياسي يا دولتي نيست، ولي در كشور ما نويسندگان مجبورند براي امرار معاش منتظر بمانند تا ناشر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مجوز قبل از چاپ براي اثرشان دريافت كند و اثر آنها به چاپ برسد و حق‌التاليفي اندك دريافت كنند يا از طريق تشكيل كارگاه نويسندگي و داستان‌نويسي بتوانند امرار معاش كنند. به همين سبب است كه ما هيچ ‌وقت در نويسندگي و مترجمي نتوانستيم آثار خلاق و پرآوازه‌اي به وجود آوريم، چون هميشه ناشران، نويسندگان و مترجمان ما دغدغه امرار معاش داشته‌اند و چون در پشت سر خود حامي مالي و اقتصادي‌اي نمي‌بينند رو به كارهاي كليشه‌اي و كپي‌برداري و كتاب‌سازي مي‌آورند تا بتوانند مخارج روزمره خود را تامين كنند.

4- ده سال قبل وزير فرهنگ افغانستان اعلام كرد: هيچ يك از نهادهاي نظامي يا امنيتي حق دخالت و ورود به دفتر نشريات، مجلات و نشر كتاب را ندارند و نمي‌توانند در كار فرهنگي اين اقشار دخالت كنند؛ در حالي كه در كشور ما متاسفانه جلوي فعاليت ناشران گرفته مي‌شود يا از نشر كتاب‌هاي آنها ممانعت به عمل مي‌آيد.

5- در كشورهاي غربي، امريكا، كانادا، ژاپن، كشورهاي امريكايي و برخي كشورهاي در حال توسعه و حتي كشورهاي جهان سوم اتحاديه‌ها و سنديكاهاي صنفي و كارگري فعالند و از حقوق اعضاي خود دفاع مي‌كنند مثلا در اين كشورها اتحاديه و سنديكاي نويسندگان از حقوق نويسندگان خود در برابر ناملايمات و بي‌عدالتي‌ها حمايت معنوي و مادي مي‌كنند و سنديكاي مترجمان نيز همچنين و اتحاديه ناشران در اين كشورها بسيار فعالند و در تمام جهات از حقوق ناشران دفاع مي‌كنند. در حالي كه در كشور ما هيچ اتحاديه يا سنديكاي نويسندگان و مترجمان وجود ندارد و اتحاديه‌هاي ناشراني كه به وفور در كشور وجود دارد هيچ حمايتي از حقوق صنفي، فرهنگي ناشران به عمل نمي‌آورند و فقط حالت سمبوليك دارند و حق عضويت از ناشران دريافت مي‌كنند و هيچ نقشي در خط‌مشي صنفي و فرهنگي ناشران ندارند.

6- در سال‌هاي گذشته يارانه كاغذ به مطبوعات از ميلياردها تومان تجاوز كرده است كه اكثر اين نشريات از اين يارانه بهره‌مند شده‌اند، وليكن ناشران هيچ يارانه‌اي بابت كتاب دريافت نمي‌كنند. در چنين شرايطي چگونه آنها مي‌توانند با اين اقتصاد ناسالم و بازار نامناسب كتاب و چك‌هاي برگشتي مشتريان بدون حمايت دولت روي پاي خود بايستند؟

ناشر (مدير مسوول نشر اميد فردا)